صاف و پوست‌کنده بگویم، ترجیح می‌دادم به جای نخ ریسیدن، یک اسم جدید برای خودم سر هم می‌کردم!

توجه: استفاده از نماد و Qr-code در کنار هم الزامی است.

-دریافت نماد  -دریافت QRcode
معرفی کتاب: 
این کتاب داستان «رامپلستیلتسکین» است که این بار از زبان او بازگو می‌شود. زاویه دید در این داستان عوض شده است و کل ماجرا تغییر می‎کند. رامپلستیلتسکین که همه او را «اَل» صدا می‌کنند، طلاباف سیار است؛ یعنی کاه می‌ریسد و آن را به طلا تبدیل می‎کند. اَل روزی با دختر جوانی روبه‌رو می‌شود که روی کپه‌ای از کاه نشسته است و گریه می‌کند. دخترک می‌گوید پادشاه دستور داده است که این کاه‌ها را با چرخ نخ‌ریسی بریسم و به طلا تبدیل کنم. اَل این کار را برای دختر جوان انجام می‌دهد و دختر در مقابل گردنبندش را به او می‌دهد. بار دوم در مقابل طلا کردن کاه‌ها، دختر انگشترش را به او می‌دهد؛ اما برای سوم در برابر کار اَل، چیزی ندارد که به او بدهد. اَل چیزی از او می‌خواهد که دختر بدون فکر می‌پذیرد. اَل از دختر جوان چه خواسته است؟
نام مجموعه: 
حالا داستان را من تعریف می‌کنم
سال چاپ: 
1396
ناشر: 
مؤلف: 
گاندرسن، جسیکا
قطع کتاب: 
رحلی
نوع کتاب: 
تربیتی
مترجم یا مترجمان: 
محبوبه نجف‌خانی
مجموع صفحات: 
24ص.
شابک: 
9786008024095
دوره و درس: 
پایه: 
سوم
چهارم
پنجم
مخاطب: 
دانش‌آموز
نتیجه داوری کتاب: 
برای ورود به مدرسه بلامانع است
درجه بندی: 
درجه 3