دو بیتیهای سمندر
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه اشعاری است که مفاهیم اخلاقی و دینی را بیان میکند. ازجمله مضامینی که در این اشعار آمده است: «خواندن اول وقت نماز»، «به بند کشیدن نفس اماره»، «تهمت نزدن»، «در بند مال دنیا نبودن»، «روزی حلال به دست آوردن»، «به یاد مرگ بودن»، «خودشناسی» و «کمک کردن به دیگران». یکی از دوبیتیها درباره دانش و آگاهی سخن میگوید و دوبیتی دیگری درباره ارزش وقت. دوبیتی بعدی درباره... . در یکی از دوبیتیها آمده است: «زبانت را ز بد گفتن نگهدار، که تا از آن نگردی پیش کس خوار ـــ برای مومنین این کار سهل است، ولی در غیر آن سخت است و دشوار.»
گوزن در کافیشاپ
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از ده شعر کوتاه درباره محیط زیست است. «گیرنده»، «دوستانه» و «گوزن در کافیشاپ»، نام بعضی از این شعرهاست. شاعر در شعر «گیرنده»، زمانی را تصور میکند که دیگر هیچ درختی وجود ندارد، زمانی که آدم چهاردهساله به چهلسالگی نمیرسد و بر اثر بیماری آسم میمیرد! در شعر «دوستانه»، شاعر یادآوری میکند که زمین در حال گرم شدن است. در شعر «گوزن... » سر گوزنی به دیوار کافه آویزان است که قهوه را قهوهایتر و فنجانها را تلختر میکند!
پیش به سوی عقب
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از دَه شعر کوتاه است که درباره محیط زیست سروده شدهاند. شاعر در هر شعر، به نوعی تذکر میدهد که زمین در حال نابودی است و هرچه زودتر باید فکری کنیم و راه چارهای بیابیم. «اینجا جنگل نیست»، «عروسهای عزادار»، «صرفاً جهت اطلاع» و «پیش به سوی عقب» نام برخی از این اشعار است. در شعر آخر، شاعر نگران است؛ زیرا بیابانها پیشرفت کردهاند و سرطان هم. ساختمانها تا کنار رودخانهها پیش رفتهاند و انسان تا مرز نابودی زمین!
دلم تنگ تنگ است
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از پانزده شعر است. «ردبال»، «حوض کاشی»، «پروانه شو»، «آرزوی ساده» و «قصه بیپناهی»، نام بعضی از این اشعار است. شعر «ردبال» درباره پرندهای است که جفتش به لانه بازنگشته است و او نمیداند که جفتش اسیر شده و در قفس است. «حوض کاشی»، دردِ دل حوض کوچکی است با ماه. شاعر در شعر «پروانه شو»، مخاطب را تشویق میکند که مثل پروانه با باد و نسیم برقصد و شاد باشد. شعر... .
با ردیف آب: مجموعه دوبیتی عاشورایی
معرفی کتاب
کتاب حاضر دوبیتیهایی است که داستان کربلا و واقعه عاشورا را روایت میکند. شاعر از ماه محرم و هیئت و دسته زنجیرزنها میگوید. از غنچههای تشنه صحرای کربلا و آرزوی اینکه کاش میتوانست برای خیمهها باران بفرستد. در یکی از دوبیتیها حضرت ابوالفضل (ع) به باران تشبیه شده است، بارانی که دو دستش از شانه جدا شده است. او از گلوی بریده علیاصغر و از اندوه بیپایان حضرت زینب (س) میگوید و... .
راه رهایی
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه اشعاری درباره واقعه کربلا و روز عاشوراست. شاعر بعضی از افرادی که در این واقعه به شهادت میرسند، نام برده و برای هر کدام شعری سروده است. «حبیببنمظاهر»، «حُربنیزید ریاحی»، «وهببن عبدالله»، «نافعبنهلال جملی»، و «عونبن عبدالله»، از جمله این افراد هستند. همچنین شاعر در پایان کتاب اشعاری درباره «رقیه»، دختر سه ساله «امامحسین» (ع) سروده است.
صبح و شادی با غزل: (مجموعه اشعار شورانگیز در وصف صبح و سپیده)
معرفی کتاب
این کتاب شامل مجموعه اشعاری است که در قالبهای مختلف عروضی مانند غزل، قصیده، مثنوی، چهارپاره و... ارائه میشود. این اشعار در وصف شور و حالِ شادیآفرین و روحانی صبح و سحر سروده شده است و دستمایههای اجتماعی از ایهام دارند. ریتم و آهنگ این اشعار، به خواننده و شنونده، برای آغاز روزی دیگر امید میبخشد.
دو قطره اشک و یک غزل
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده مجموعه اشعاری است که در هشت قالبِ غزل، قصیده، دوبیتی، رباعی، مثنوی، چهارپاره، آزاد و سپید ارائه میشود. «آب»، «باید»، «مثنویها را کاش میگفتم»، «شهر من» و «دلم تنگ است»، از جمله عناوین این اشعار است. موضوع بیشتر اشعار، عشق و دوست داشتن و جنبههای گوناگون آن است. همچنین سراینده ائمه معصومین (ع) را توصیف کرده و مسائل اجتماعی را بیان میکند.
بیدلتر از مجنون
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه اشعاری است که در قالب غزل سروده شدهاند. در میان این اشعار، شعرهایی درباره کربلا، حضرت فاطمه(س)، حضرت زینب (س)، امام رضا (ع) امام زمان (عج) و امام خمینی آورده شده است. همچنین شاعر درباره شهرش، «لنگرود»، «مشفق کاشانی»، سوگ پدرش و شهید «تندگویان» نیز اشعاری گفته است. در شعر «گلوی تشنه» آمده است: «من دلم را در میان کربلا گم کردهام، شاخهشاخه گل در این ویرانهها گم کردهام، نینوا در نینوا... .»
سمت روشن دنیا
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه اشعاری است که شامل چهار بخش است. نام هر یک از این بخشها «مکث» است و هر مکث شعری دارد. نام شعر مکث اول، «زمین با دوستت دارم زبان باز کرد» است و نام شعر مکث دوم، « کودکی بادبادکها» و... . شاعر دلنگران کودکانی است که غریبانه، فراموشی خیابان را مشق مینویسند: «پشت این آسمان گمشده، بادبادکی دنبال دستهای کودک پیری میگردد که مشق هر شبش، بابا نان ندارد است! او شاعر سرزمینهای «درد مشترک» است و نگران «کودکان طلاق» در چهارراههای مضطرب قرن: «دست نوازش هیچ خانهای بالای سرش نیست و... .»