دیو کوچولو و اژدها: داستانی با 2 پایان، پایانی با روش خوب و پایانی با روش بد
معرفی کتاب
مجموعه کتابهای داستانی با دو پایان، پایانی با روشیبد و پایانی با روشیخوب، در زمان مطالعهی کتاب بچهها میتوانند یکی از روشهای ادامهی داستان را انتخاب کنند. روشخوب یا روش بد و بعد در جریان اتفاقها قرار بگیرند ببینند که روش خوب چه نتیجهای دارد و روش بد چه مشکلاتی به وجود میآورد. بعد از اینکه داستان تمام شد بهتر است والدین به کودک توضیح دهند که همکاری یعنی چه و چه لذتی دارد. دیو کوچولو و اژدها، داستانی کودکانه و سرگرم کننده است. به این ترتیب بچهها یاد میگیرند که نسبت به دیگران مهربان و بخشنده باشند. نسبت به دوستان و همکلاسیهای خود مهربان باشند. اگر همکلاسی آنها درخواست کمک کرد و در درسی ضعیف بود به او کمک کنند. این کار کمک میکند که بچهها در آینده آدمهای مهربان و با گذشتی شوند.
ابرک دوست نداشت ببارد
معرفی کتاب
کتاب ابرک دوست نداشت ببارد از مجموعه کتابهای کودک و صفاتخدا است که بر موضوع بخشندگی، سخاوتمندی و شاد کردن دیگران تأکید دارد. این کتاب در قالب داستانی شیرین و ملموس به کودکان برای درک بهتر بخشندگی کمک میکند. کودکان با خواندن این کتاب میآموزند، بخشندگی یکی از صفات الهی است که موجب شادی دیگران و البته افزایش رضایت خود از زندگی و حفظ دوستیها و گسترش آن میشود. ابرک شخصیت بازیگوش این کتاب، همه بارانش را پیش خود نگه داشته است، چون میترسد تمام شود. تا اینکه اتفاق عجیبی رخ میدهد و همه چیز را عوض میکند...
تحریم نانوایی عزیز آقا و 15 داستان دیگر
معرفی کتاب
این کتاب دارای چند داستان با موضوعات اجتماعی گوناگون است که دغدغههای نوجوانان و جوانان امروز مانند «وضعیت اقتصادی»، «رعایت نوبت در صفها»، «بخشش» و... را بازگو میکند. یکی از داستانهای کوتاه این کتاب درباره یک نانوایی کوچک محلی که بیش از نیاز اهالی محل نان میپزد و نانهایش سرد و خشک هستند و اسراف میشوند. اهالی محل در حمایت از اقدس خانم، مادربزرگ شخصیت اصلی داستان، تصمیم میگیرند آن نانوایی را تحریم کنند، اما شخصیت اصلی داستان تصمیم دیگری میگیرد و مسیر قصه را عوض میکند..
کلاه اشرفی (داستان نوجوان)
معرفی کتاب
این داستان بلند درباره نوجوانی به نام محمد است که مادرش را از دست داده و با مادربزرگ، پدر و نامادریاش زندگی میکند. مادر محمد قبل از مرگ برای او یک کلاه اشرفی به ارث گذاشته بود. پدر و نامادری محمد که نمیتوانستند از فکر و طمع آن کلاه بگذرند، از هیچ آزار و اذیتی نمیگذشتند تا محمد و مادربزرگش را از زندگیشان بیرون کنند و آن کلاه اشرافی را به دست آورند، اما دست سرنوشت حوادث را به گونهای دیگر رقم زد و حوادثی غیرمنتظرهای پیش آمد که خواننده را شگفتزده میکند.
خوشه طلایی
معرفی کتاب
این داستان درباره بخشندگی و مهربانی است. قصه از جایی آغاز میشود که خوشه گندم کوچک مزرعه بعد از چند ماه صبرکردن برای آسیابشدن و تبدیلشدن به نان، از خواب بیدار میشود و میبیند که تنها مانده و همه خوشهها زودتر از او به آسیاب رفتهاند. گندم باید به تنهایی خودش را به آسیاب برساند. او در این مسیر با حیوانات گوناگونی مواجه میشود که از او کمک میخواهند. گندم باید در این وضعیت چه کار کند؟ از دانههایش قرض بدهد یا آنها را برای آسیابشدن نگه دارد؟ ماجرای این سفر را در کتاب حاضر خواهید خواند.