Skip to main content

رقص خنجر

معرفی کتاب
سروان انوش برای شرکت در مراسم تدفین مادربزرگش به بندر می‌رود. او در آنجا متوجه می‌شود در مقایسه با افزایش قاچاق دختران به کشورهای خلیج‌فارس و گسترش بیش از حد اعتیاد بین جوانان، درگیری بین مردم به طرز عجیبی کاهش پیدا کرده و آرامشی غیرعادی بر شهر حاکم است. این واکنش از زمانی آغاز شده که عادل به شهر بازگشته است...

نفرین قبرستان قدیمی

معرفی کتاب
خانواده‌ی اکبری در روستایی قدیمی کشته می‌شوند. یکی از اهالی، مزدک را با دست‌های خونین در محل وقوع جنایت دیده است. سروان انوش متوجه می‌شود مزدک در زمان قتل در زندان به سر می‌برده است. پس از چند روز، صفدر به قتل می‌رسد. اهالی، اکبری را هنگام انجام جنایت می‌بینند درحالی‌که همه می‌دانند اکبری چند روز پیش کشته شده و جنازه‌اش در سردخانه است...

معمای الموت

معرفی کتاب
جنازه‌ی رخساره در خانه‌اش پیدا شده است. او مجری برنامه‌ی تاریخ شفاهی است. چهار نفر مظنون اصلی پرورنده هستند. سروان انوشه حین تحقیقات به نام الموت بر می‌خورد . الموت نام مستعار شخصی است که رخساره به شدت از او می‌ترسد و شب‌ها کابوسش را می‌بیند.

راز آن سوی مرزها

معرفی کتاب
در داستان «راز آن سوی مرزها» سای، دستیار بهترین نقشه‌نگار امپراطوری مانگکون، نقش دختری نجیب‌زاده را بازی می‌کند که آینده‌ای درخشان در انتظارش است. اما در واقعیت پدرش کلاهبرداری از طبقه‌ی پایین جامعه است و این حقیقت ممکن است زندگی‌اش را نابود سازد. سای که راهی سفری اکتشافی می‌شود تا به استادش کمک کند نقشه‌ی دریاهای جنوب را بکشند، ناگهان متوجه می‌شود در جستجوی سرزمینی افسانه‌ای به نام ساندرلندز هستند؛ سرزمین ارواح، اژدهاها و مکانی پرخطر. اما او تنها کسی نیست که رازی را مخفی می‌کند و کم‌کم می‌فهمد که رازهای بیشتری در این سفر پنهان‌اند. سای برای ترسیم سرنوشتش، تا کجا می‌خواهد خطر کند؟

ماجراهای خانواده‌ پپر

معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان خانواده‌ای کوچک و فقیر است که سعی دارند به آرزوهایشان برسند. آنها در دهکده کوچکی به نام بدگرتاون و در خانه‌ای قهوه‌ای رنگ زندگی می‌کنند. زندگی برای پپرها دشوار بود. وقتی فرنسی، کوچک‌ترین عضو خانواده، نوزاد بود آقای پپر فوت کرده بود. از آن موقع، خانم پپر سخت کار کرده بود. باوجود این مشکلات، پپرها خانواده‌ی شادی بودند. بچه‌ها سعی می‌کردند، هر طور شده مادرشان را خوشحال کنند اما ...

پینوکیو آدمک چوبی

معرفی کتاب
وقـتی ژپتو، پینـوکیو، پسرک چوبی را ساخـت، آرزو کرد کـاش او یک پسر واقـعی بود. پسرک چوبی درست مثل یک پسر واقعی همیشه دنبال دردسر است، حرف پدرش را گـوش نمی‌دهـد، قول‌هایش را فــراموش می‌کنـد و برای خوش‌گــذرانی از مدرسه غیبت می‌کند تا وقتی که می‌فهمد اگر می‌خواهد یک پسر واقعی شود باید مهربانی و عشق را در قلبش جای دهد و به دیگران کمک کند. آیا پینوکیو پسر واقهی می‌شود؟

قصه‌های محمد: عیدگاه

معرفی کتاب
این اثر روایت‌گر قصه‌های خواندنی و پر ماجرا درباره‌ی زندگی معمولی چند پسر نوجوان است. این کتاب به قلم محمد خسروی نویسنده اهل خراسان نوشته‌شده و به بیان روایت زندگی سال‌های نوجوانی شخصیتی به نام محمد در یکی از محله‌های قدیمی مشهد، می‌پردازد. در کتاب «عیدگاه» یکی از پایه‌های اساسی خاطرات مردم مشهد یعنی کوچه عیدگاه مدنظر قرار گرفته است.

دارودسته‌ کبوترهای اصیل: لونه‌کوپتر می‌سازند

معرفی کتاب
این داستان با ترسیم تصویرهای فانتزی و کمیک‌استریپ، یک شهر خیالی را که چند پرنده قهرمان در آن‌جا زندگی می‌کنند، توصیف می‌کند. آن‌ها در محیط‌ها و شرایط عجیب قرار می‌گیرند و باید از دیگران در برابر هجوم بلایا محافظت کنند. این پرنده‌ها همگی ورزشکار و قهرمانان رزمی هستند و کارهای خارق‌العاده‌ای می‌کنند. هدف کتاب تقویت قدرت تخیل و داستان‌پردازی کودکان و ایجاد سرگرمی برای آن‌هاست.

شاهزاده کوچک

معرفی کتاب
سارا کورو دختر کوچک و نازپرورده‌ی کاپیتان ریچارد کرو است. دخترکی که نور چشم پدرش به حساب می‌آید و کاپیتان هیچ چیز از امکانات و آسایش برای او کم نمی‌گذارد. سارا همه‌جور امکاناتی را در اختیار دارد و به‌سان یک شاهزاده خانم کوچک می‌ماند. از یک اتاق شخصی بزرگ با وسایل لوکس گرفته تا خدمتکاری که بیشتر کارهایش را انجام می‌دهد و خواسته‌هایش را برآورده می‌کند! سارا کورو بعد از ورشکستگی پدر ثروتمندش مجبور می‌شود مثل خدمتکاری بدبخت کار کند. او در اتاق زیرشیروانی مدرسه می‌خوابد...

دختر فیلی

معرفی کتاب
جاما، دختر ماسایی باهوش و حساسی است که تصمیم می‌گیرد کلاس درس را ترک کند و به سمت آب‌خوری خارج از روستا برود. در آنجا با بچه فیلی دوست می‌شود و اورا امبگو می‌نامد. وقتی مادر امبگو مورد حمله شکارچیان قرار می‌گیرد، جاما و امبگو متهم به انجام دو قتل می‌شوند. اکنون پسر تازه واردی به نام لکو و پدر محیط بانش ممکن است تنها راه نجات آن‌ها باشند...