Skip to main content

اخبار جشنواره

دبیرخانه جشنواره ملّی کتاب رشد، از تمامی ناشران، نویسندگان و مترجمان محترم دعوت می‌نماید تا آثار خود را جهت شرکت در بخش جوایز ویژه‌ بیست‌وسومین دوره جشنواره ارسال نمایند.

معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، در ابلاغی ابوذر حسامپور را به‌عنوان دبیر بیست‌وسومین دوره جشنواره ملی کتاب رشد در سال ۱۴۰۴ منصوب کرد.

هم‌زمان با پایان فرایند اعتباربخشی کتاب‌های بیست‌وسومین دوره جشنواره ملی کتاب رشد، فهرست کتاب‌هایی که در این دوره از جشنواره موفق به دریافت «نشان رشد» شده‌اند، متناسب با دوره‌ها و پایه‌های تحصیلی و طبقه‌بندی موضوعی منتشر شد

به مناسبت هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، معاون ساماندهی منابع آموزشی و تربیتی دفتر انتشارات و فناوری آموزشی سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، مهمان برنامه زنده «مثبت آموزش» بود و درباره اهمیت کتاب‌های کودک و نوجوان، نقش مدرسه در کتاب‌خوان کردن دانش‌آموزان و سازوکار «نشان رشد» توضیحاتی ارائه داد.

کتاب‌های درسی به‌تنهایی پاسخ‌گوی همه نیازهای آموزشی و تربیتی دانش‌آموزان نیستند و به همین منظور، فرایند ساماندهی و ارزیابی منابع مکمل یادگیری در قالب طرح «نشان رشد» برای ارتقای کیفیت آموزش و تنوع‌بخشی به محتواها در دستور کار سازمان قرار دارد.

برگزیدگان جشنواره

کتاب حاضر دربرگیرنده دوازده شعر کودکانه است. شاعر با قلمی پر از احساس و تخیل، اتفاقات و لحظات ساده و عادی زندگی را به‌گونه‌ای دیگر توصیف کرده است. بازیگوشی باد و بندرخت، توصیف خانم تابستان، بابای خیاط‌‍‌باشی و بادبادک‌بازی در بهار از جمله مضامینی هستند که از چشم تیزبین شاعر دور نمانده است. نقش‌ها و رنگ‌های به کاررفته در این کتاب تخیل و احساس او را تکمیل نموده‌ است.
نویسنده در این کتاب در تلاش است تا کودکان را با فرآیند «گلاب‌گیری» آشنا سازد. این روایت در خانه «باباسید» و همراهی نوه‌اش «مهلا» اتفاق می‌افتد. باباسید، سبدهای پُرشده از گلِ‌محمدی را با خود به خانه می‌بَرد تا گلاب تولید کند. دیگ‌های مسی روی آتش قُل‌قُل می‌کردند و باباسید یکی‌یکی گلبرگ‌ها را داخل دیگ‌ها می‌ریخت و... .
این داستان درباره اهمیت ماندن در وطن و ساختن آرزوهاست. شخصیت اصلی قصه پسر جوانی به نام احمد است که می‌خواهد پیشرفت کند و موفق شود. او روستایش را ترک کرده تا به شهری با امکانات و مرفه برود. در این میان به روستایی می‌رسد که برخلاف روستای خودشان آباد و پررونق است. برای احمد سؤال می‌شود که این روستا چطور آنقدر آباد و زیباست؟ یکی از اهالی روستا که پیرمردی با تجربه و دنیادیده بود و از سرگذشت روستا خبر داشت، ماجرای پیشرفت‌کردن روستا را برای احمد گفت؛ ماجرایی که گرچه با سختی و مشکلات فراوان همراه بوده، اما نتیجه‌ای موفقیت‌آمیز داشته و باعث شده مردم روستا بدانند فقط در شرایطی می‌توانند روستایشان را نجات دهند که آن‌جا بمانند و برای آبادکردن آن تلاش کنند.
کتاب «ربات پرنده را دوست دارم» جلددوم و در ادامه جلداول «پرواز با پاراموتور را دوست دارم»نگارش شده‌است. کتاب ماجرای یک نوجوانِ با استعداد و با پشتکار به نام عباس را روایت می‌کند که باهدف محقق کردن ایده ساخت یک پاراموتور بزرگ که تصویرش راپدربزرگش کشیده بود، از قم راهیِ تهران می‌شود. ناصر، شاگرد قدیمی مهندس که دوست ندارد عباس رقیبش شود به دروغ به عباس می‌گوید: مهندس چندماه است که از پاراموتور سقوط کرده وبستری است. اما چندی بعد عباس تصمیم می‌گیرد به عیادت مهندس برود و اوراصحیح وسالم می‌بیند. این کتاب پندآموز، علاوه بر قصه پرتلاطم و پرمکاشفه‌اش به مخاطب تلنگر می‌زند که هرکس در کاری خوب است و اگردر جای درست خود قراربگیرد می‌تواند بی‌شک اتفاقات خوبی را برای خود و دیگران رقم بزند.
دوتـوک نام یک عروسک بلوچی است. مردم تاجمیر و مناطق اطراف با ساختن و معرفی آن دوتـوک را جهانی کرده‌اند. سرزمین ایران با تنوع قومی و فرهنگی روایت زیادی برای گفتن دارد. این کتاب بر اساس پژوهش است. با واسطه دوتـوک می‌توان منطقه را برای بچه‌ها معرفی کرد. «من یک دوتوکم، من یار و هم‌بازی دختراکان و پسرکان بلوچ هستم. سال‌‌های سال است که یار و هم‌بازی آن‌ها هستم...»