کتاب «ربات پرنده را دوست دارم» جلددوم و در ادامه جلداول «پرواز با پاراموتور را دوست دارم»نگارش شدهاست. کتاب ماجرای یک نوجوانِ با استعداد و با پشتکار به نام عباس را روایت میکند که باهدف محقق کردن ایده ساخت یک پاراموتور بزرگ که تصویرش راپدربزرگش کشیده بود، از قم راهیِ تهران میشود. ناصر، شاگرد قدیمی مهندس که دوست ندارد عباس رقیبش شود به دروغ به عباس میگوید: مهندس چندماه است که از پاراموتور سقوط کرده وبستری است. اما چندی بعد عباس تصمیم میگیرد به عیادت مهندس برود و اوراصحیح وسالم میبیند. این کتاب پندآموز، علاوه بر قصه پرتلاطم و پرمکاشفهاش به مخاطب تلنگر میزند که هرکس در کاری خوب است و اگردر جای درست خود قراربگیرد میتواند بیشک اتفاقات خوبی را برای خود و دیگران رقم بزند.