Skip to main content

فوتوالیبال

معرفی کتاب
در داستان «فوتوالیبال» خانواده آسوده بعد از ازدواج دختر بزرگ‌تر، تصمیم به تغییر محل زندگی خود می‌گیرند. مریم که دانش‌آموز کلاس هشتم است، در محله و مدرسه جدید دچار مشکلاتی می‌شود و تصمیم می‌گیرد شرایط را به نفع خود تغییر دهد. او با ایجاد یک تیم والیبال وارد رقابت با معلم ورزش و تیم فوتبال مدرسه می‌شود. این رقابت پر از چالش‌های شیرینی است که مریم و دوستانش با کمک هم آن‌ها را حل می‌کنند. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «روز سوم بازارچه بود و من از دیروز یخم باز شده بود و از دم‌دمای ظهر، خجالت را کنار گذاشته بودم و عین شاگرد میوه‌فروش‌های یکشنبه بازار، هر چند دقیقه یک بار دستم را محکم به هم می‌کوبیدم و ...»

قدرشناسی قدرت من است

معرفی کتاب
مجموعه کتاب «قدرت جادویی»، کتاب‌هایی در حوزه روان‌شناسی و توسعه فردی هستند که با هدف کمک به افراد برای شناخت و بهره‌گیری از قدرت درون‌شان منتشر شده‌اند. این مجموعه به موضوعاتی مانند افزایش اعتمادبه‌نفس، مدیریت احساسات و دستیابی به موفقیت می‌پردازد. کتاب «قدرشناسی قدرت من است»، بیا یک بازی کنیم؛ من اسمش را بازی قدرشناسی می‌گذارم. حالا به من بگو برای چه چیزهایی قدرشناس و سپاس‌گزار هستی. بیا با هم بشمریم: برای خورشید که به دنیای ما نور و گرما می‌بخشد، برای پرنده‌هایی که آواز می‌خوانند، برای خانواده‌ و دوستانی که دوستمان دارند و از ما حمایت می‌کنند، برای روزهای بارانی و رنگین‌کمان زیبای بعدش، برای... می‌بینید، چیزهای زیادی هستند که هر روز می‌توانیم به خاطرشان خوشحال و قدرشناس باشیم. بعدی را شما بگویید و بازی را ادامه بدهید...

چای با طعم جادو

معرفی کتاب
کتاب «چای با طعم جادو» داستان نینگ، دختری معمولی از روستایی در استان سو را روایت می‌کند. مادر نینگ استاد دم‌کردن چای جادویی بوده و به اشتباه چای مسموم برای او دم می‌کند. نینگ برای نجات جان خواهرش که در آستانه مرگ است، تصمیم می‌گیرد در مسابقه انتخاب شنونگ شی دربار شرکت کند تا به داروهای سلطنتی دسترسی پیدا کند. در این میان، رقابت در پایتخت بی‌رحمانه است و نینگ با نیرنگ‌های مختلفی روبرو می‌شود. این کتاب برای دختران نوجوان کتابی الهام‌بخش است.

دایناسور سواری با دایی ناصر

معرفی کتاب
مجموعه «نرگس پرماجرا» یک مجموعه داستان چهار جلدی است که مخاطبان را با نرگس کوچولو همراه می‌کند و در ماجراهای جالبی با او شریک می‌کند. در این جلد با عنوان «دایناسورسواری با دایی ناصر» سه داستان از ماجراهای مختلف نرگس کوچولو برای کودکان روایت شده است. در داستان اول کتاب، نرگس سرگرم بازی‌ای به نام «نقطه پلو» است که او خود آن را ساخته و آن را به یک بازی جذاب تبدیل کرده است. این بازی به کودکان فرصتی می‌دهد تا با خوراکی مفید و نکات قرآنی آشنا شوند. در ادامه، در داستان‌های بعدی، نرگس وارد ماجراهایی می‌شود، از جمله دایناسورسواری با دایی ناصر که دایی ناصر نقش مهمی در شکل‌گیری اتفاقات و پیشرفت داستان دارد. نرگس در این بخش به یک دایناسور سواری می‌رود که در پایان داستان، جایزه‌ای در انتظارش است. در یکی از داستان‌ها به نام دست پشمکی، نرگس کوچولو با شجاعت و دلیری در برابر ترس‌هایش ایستادگی می‌کند. او وقتی از سایه‌ای در تاریکی می‌ترسد، به یاد حرف‌های باباحسن می‌افتد که همیشه به او می‌گفت: «نرگس شجاع شجاع!» و تصمیم می‌گیرد تا به مامانش خبر دهد. در تمام این داستان‌ها، تلاش شده است تا نرگس را نه تنها به عنوان یک شخصیت شجاع و مثبت، بلکه به عنوان دختری واقعی با تمام ویژگی‌های انسانی از جمله گریه، لجبازی و حتی گاهی بی‌توجهی نشان دهد. این امر باعث می‌شود که کودکان بتوانند خود را در موقعیت‌های مشابه با نرگس تصور کرده و از داستان‌های او مهارت‌های رفتاری مختلف را یاد بگیرند.

مهمانی عروسکی

معرفی کتاب
مجموعه «نرگس پرماجرا» یک مجموعه داستان چهار جلدی است که مخاطبان را با نرگس کوچولو همراه می‌کند و در ماجراهای جالبی با او شریک می‌کند. جلد اول از این مجموعه با نام «مهمانی عروسکی»، شامل دو داستان می‌باشد. داستان اول، بوی خاله بازی و عروسک های بچگی می‌دهد. نرگس هم مثل همه دختربچه‌ها، عاشق عروسک‌ها است. ولی عروسک با موهای کنده شده، به کارش نمی‌آید. مهمانی عروسکی ماجرای نرگس و سمیرا است که سر یک عروسک باهم دعوایشان شده و حالا قرار است ما ببینیم این دعوا چرا پیش آمده و آخر سر به آشتی می‌رسد یا نه؟ ! داستان دوم، «دل دردآبگوشتی» است. این عنوان دست روی یکی از پرتکرارترین اتفاق‌هایی گذاشته که برای بچه‌ها می‌افتد؛ فرار کردن از غذایی که دوستش ندارند. در این داستان‌ها، تلاش شده است تا نرگس را نه تنها به عنوان یک شخصیت متفاوت، بلکه به عنوان دختری واقعی با تمام ویژگی‌های انسانی از جمله گریه، لجبازی و حتی گاهی بی‌توجهی نشان دهد. این امر باعث می‌شود که کودکان بتوانند خود را در موقعیت‌های مشابه با نرگس تصور کرده و از داستان‌های او مهارت‌های رفتاری مختلف را یاد بگیرند.

درخت چایی‌خور

معرفی کتاب
مجموعه ده جلدی «در انتظار بهار» در تلاش است با داستان‌هایی جذاب به صورت غیرمستقیم مخاطب را با معارف مهدوی آشنا کند. در این مجموعه کودک با مفاهیمی از جمله انتظار، حرکت پویا، شجاعت، همکاری و همدلی و … که مفاهیم اصلی نگاه مهدوی هستند آشنا می‌شود. این جلد از مجموعه در انتظار بهار با عنوان «درخت چایی‌خور» داستان درختی است که منتظرِ تا دوستش موطلایی بیاید و با او بازی کند و برایش قند بیاورد تا چایی‌هایی که رهگذران به پایش ریخته‌اند را شیرین کند.

دختر اسرارآمیز

معرفی کتاب
مجموعه 6 جلدی «جادوی احساس» به موضوعاتی چون درک احساسات، انضباط شخصی و اهمیت همدلی می‌پردازد. کتاب «دختر اسرارآمیز» یک داستان کودکانه است که به موضوع اعتمادبه‌نفس و ارزش‌گذاری بر استعدادها می‌پردازد. داستان درباره دختری است که با وجود داشتن استعدادهای پنهان، به خودباوری نمی‌رسد و در نهایت با تشویق و حمایت دیگران، به توانایی‌هایش پی می‌برد.

هم‌رزم: پی‌نمای زندگی شهیدان زهره بنیانیان و زینب کمایی

معرفی کتاب
کتاب «هم‌رزم: پی‌نمای زندگی شهیدان زهره بنیانیان و زینب کمایی»، دو داستان از دو شهید در دل خود دارد. داستان نخست دربارۀ شهید زهره بنیانیان و داستان دوم دربارۀ شهید زینب کمایی است. در بخش شهید بنیانیان با ماجرای زنی روبه‌رو می‌شویم که زندگی پرفراز و فرودی دارد و از مبارزان رژیم پهلوی است. اتفاقات این داستان از آلمان و سوریه و لبنان آغاز می‌شود و در فولادشهر اصفهان به پایان می‌رسد. داستان دومِ «هم‌رزم» دربارۀ زینب کمایی معروف به شهید حجاب است که در شاهین‌شهر اصفهان به آسمان پر می‌کشد.

سهام، دختر ایران

معرفی کتاب
دفاع هشت‌ساله‌ی ما عجایب فراوانی دارد. یکی از آن عجایب، حماسه کودکان است که اثر کار آن‌ها از یک فرمانده لشکر بیشتر بوده است. نمونه‌اش محمدحسین فهمیده و بهنام محمدی می‌باشد. این‌ دو پسر با اینکه سن بالایی نداشتند اما ایمان و شجاعتشان شگفتی‌ساز شد. کتاب سهام دختر ایران، دختری به نام سهام خیام را معرفی می‌کند که باوجود کمی سن، ایمان و شجاعتی از خود نشان می‌دهد که نه‌تنها پسرها بلکه ژنرال‌ها انگشت‌به‌دهان ماندند. حماسه‌ی این دختر شجاع خوزستانی را همه‌ی کودکان این سرزمین باید بخوانند و به ایرانی بودن خود افتخار کنند.

من دست‌ چسبی

معرفی کتاب
آن روز توی مدرسه چشمم به یک کیف‌ کوچک افتاد. داشتم دنبال خط‌کشِ شکل‌دارم می‌گشتم که آن را دیدم. آن‌قدر برق‌برقی و قشنگ بود که دلم خواست مال من باشد. ماهک و مژده سرگرم رنگ‌کردن زرافه‌هایشان بودند. می‌خواستم کیف را به آن‌ها نشان بدهم؛ اما همان موقع یک چیز نرم قرمز کف دستم را قلقلک داد. چیزی که مثل یک تکه آدامس صورتی بود. زود دستم را تکان‌تکان دادم و آن چیز از کف دستم جدا شد…