خانهی پارچهای
معرفی کتاب
مجموعه «نرگس پرماجرا» یک مجموعه داستان چهار جلدی است که مخاطبان را با نرگس کوچولو همراه میکند و در ماجراهای جالبی با او شریک میکند. جلد دوم از این مجموعه با نام «خانهی پارچهای»، سه داستان بامزه دارد. ماجرا این است که یک روز وقتی نرگس میخواهد گلهای توی باغچه را نشان دخترخالهاش بدهد، متوجه میشود گلی توی باغچه نمانده است. حالا باغچه بیگل و نرگس غمگین چه کار میتوانند بکنند؟ اما وقتی خاله و مامان زری دستبهدست هم بدهند، حتمأ راهی هست که دوباره نرگس کوچولوی قصه ما را خوشحال کنند اما با کمی زحمت. داستان دوم داستان خاله بازی قدیمی خودمان است. داستان خانهی پارچهای، یک روز بدون تبلت را برایمان توصیف میکند. در این روز طولانی که نرگس بدون تبلت حسابی حوصلهاش سررفته است، مامان زری فکرهای خوبی توی سرش دارد که به کمک دخترش قرار است عملی بشوند. در داستان سوم، وقت آشنا شدن با شغلهای ملوانی و خلبانی میرسد. نرگس کوچولو توی دل این داستان، میخواهد یک قهرمان بزرگ بشود. اما قهرمان دریاها یا آسمانها؟ ! این سؤالی هست که خود نرگس هم کمکم جوابش را پیدا میکند.
مهمانی عروسکی
معرفی کتاب
مجموعه «نرگس پرماجرا» یک مجموعه داستان چهار جلدی است که مخاطبان را با نرگس کوچولو همراه میکند و در ماجراهای جالبی با او شریک میکند. جلد اول از این مجموعه با نام «مهمانی عروسکی»، شامل دو داستان میباشد. داستان اول، بوی خاله بازی و عروسک های بچگی میدهد. نرگس هم مثل همه دختربچهها، عاشق عروسکها است. ولی عروسک با موهای کنده شده، به کارش نمیآید. مهمانی عروسکی ماجرای نرگس و سمیرا است که سر یک عروسک باهم دعوایشان شده و حالا قرار است ما ببینیم این دعوا چرا پیش آمده و آخر سر به آشتی میرسد یا نه؟ ! داستان دوم، «دل دردآبگوشتی» است. این عنوان دست روی یکی از پرتکرارترین اتفاقهایی گذاشته که برای بچهها میافتد؛ فرار کردن از غذایی که دوستش ندارند. در این داستانها، تلاش شده است تا نرگس را نه تنها به عنوان یک شخصیت متفاوت، بلکه به عنوان دختری واقعی با تمام ویژگیهای انسانی از جمله گریه، لجبازی و حتی گاهی بیتوجهی نشان دهد. این امر باعث میشود که کودکان بتوانند خود را در موقعیتهای مشابه با نرگس تصور کرده و از داستانهای او مهارتهای رفتاری مختلف را یاد بگیرند.
راز عباس خروس
معرفی کتاب
«مجموعه طنز علافها» داستانکهایی از اتفاقات و رفتارهای خوشمزۀ رزمندگانی است که هر کدام انگیزههای خودشان را از حضور در جبهه داشتند و شبیه بقیه رزمندهها نبودند. «راز عباس خروس» جلد دوم این مجموعه است. در این جلد راز عباس خروس بزنبهادر ساواک که شهری از جاهل بازی و چاقوکشیاش به خدا پناه میبردند چه بود که سر از جبهه درآورد و آنجا چه گردوخاکی کرد و با آن سبیل از بناگوش در رفته، رزمنده خط مقدم شد را میفهمیم. راستی برای عباس آقا خیلی مهم است درست صدایش کنید! نه چیزی کم، نه زیاد: فقط «عباس خروس».
مورچه انتحاری
معرفی کتاب
«مجموعه طنز علافها» داستانکهایی از اتفاقات و رفتارهای خوشمزۀ رزمندگانی است که هر کدام انگیزههای خودشان را از حضور در جبهه داشتند و شبیه بقیه رزمندهها نبودند. «مورچه انتحاری» جلد اول این مجموعه است. در مورچه انتحاری قصۀ مجی را میخوانیم که محلهای از دستش در عذاب بودند و روحانی مسجد با موافقت اعزام او به جبهه به دادش رسید. غافل از اینکه در جبهه سنگر علافها انتظارش را میکشد. مجید، عباس خروس، خسرو مخ و اِدی کرامت با چند رزمندهٔ عجیب دیگر از اعضای برجسته سنگر علافها بودند. از دست علافها سنگرشان هم آسایش نداشت چه برسد به نیروهای خودی و حتی دشمن!
راز برنده شدن
معرفی کتاب
کتاب «راز برنده شدن» سه قصه کوتاه که نکات آموزشی و تربیتی درباره «مهربانی و دوستی»، «تلاش برای موفقیت خود»، «گذشت و بخشش» دارد. خاشی، بوبو خرگوشه، زافی زرافه و فالی فیله بعضی از شخصیتهای حیوانی این داستانها هستند. در این قصهها آداب و رفتار خوب و بد شخصیتهای داستان بصورت همزمان ارائه میشود و کودک در حین مطالعه و یا شنیدن قصهها بطور غیرمستقیم با نتیجه مثبت و منفی هر یک آشنا میشود و با آگاهی تلاش میکند تا رفتار خوبی داشته باشد.
نخل ماهی
معرفی کتاب
کتاب «نخل ماهی» ماجراهای خواندنی دختر کوچکی به نام ماهی است که در بحبوحه دفاع مقدس با مادر و بیبیاش زندگی میکند. پدرش برای دفاع از کشور راهی جبهه شده است. در خانه آنها یک نخل تنها در وسط حیاط است که ماهی، نامش را نخل آرزوها گذاشت، چون آرزویش این بود که جنگ خیلی زود تمام شود و بابا یونسِ او به خانه برگردد. گفتگو و شوخیهای ماهی با بیبی و خالو با لهجه جنوبی از بخشهای بامزه و قشنگ این کتاب است.
شهرزاد، دخترشرقی: نامه آرزوها
معرفی کتاب
نامه آرزوها، ششمین جلد از مجموعه 15 جلدی داستانهای «شهرزاد، دخترشرقی» است. هر جلد شامل سه داستان است و به بررسی ماجراهای شگفتانگیز سفرهای دریایی ناخدا «شایان» و خانوادهاش برای رسیدن به جزیره «نگین» میپردازد. این کتاب، داستان هیجانانگیز تهیه یک کادوی تولد و برآورده کردن آرزوی بچهها میباشد. آیا نامه آرزوها به مقصد میرسد؟ آیا آرزوها برآورده میشود؟ ...
حسنا و ملکههای رنگی
معرفی کتاب
«حسنا و ملکههای رنگی» قرار است دست ما را بگیرد و ببرد در شهری که پر از جواهر و لباسهای دنبالهدار و بینظیر است. روی تمام تاجهای ملکه، سنگهای قمیتی برق میزند. تازه این همهی قصه نیست، از در و دیوار قصر گرفته تا صندلی و بشقاب و حتی لیوانها، همه از جواهرند. قرار است یکبار برای همیشه تکلیف ما را با چنین چیزهایی روشن کند! بالاخره لباس و جواهرات زیاد خوب است یا نه؟ ! کتاب داستانی است که در آن حسنای 12 ساله، از کارهای بشری، خواهر کوچکش حرص میخورد و گاهی از نصیحتها و حرفهای پدر و مادرش سر درنمیآورد. داستان کتاب، با زبانی شیرین و پرکشش دست مخاطب و علیالخصوص دخترها را میگیرد و میکشاند توی کمدهای پر از زرق و برق ملکه و لابلای لباسهای خوشبو و دنبالهدار. حسنای قصه ما باید تصمیم بگیرد میخواهد چه کار کند؟ ! به هر قیمتی صاحب این همه جواهر باشد یا برگردد به دنیای واقعی خودش؟ ! دوستانش را هم فدای این همه زرق و برق بکند یا از این همه یاقوت و زمرد و مرمر دل بکند؟ !
پاککن جادویی
معرفی کتاب
«پاککن جادویی» قصه یک قهرمان کوچک است. قهرمانی که کف دستتان جا میشود و خیلی وقتها لابلای دفتر مشق بچهها و کیف مدرسهشان آن را دیدهاید. پاککن کوچک یک روز صبح بیدار میشود و نقاشی نیمه تمام محمد را میبیند که سربازهای زیادی در آن هستند. دلش به تاپتاپ میافتد و میخواهد دست به یک کاری بزند. کتاب ماجرای همین کار را به تصویر میکشد. اگر بارها دلتان خواسته داستان مظلومیت مردم غزه را برای فرزندتان بگویید و نتوانستهاید، پاککن جادویی میتواند یار خوبی برایتان باشد. این کتاب، مفهوم مقاومت و همدلی را در داستان نشان مخاطب میدهد.
حاجی بسما...
معرفی کتاب
«حاجی بسم الله» بیستویک قصهی جذاب و واقعی از زندگی رزمندگان کاشانی در جبههها یا زمان اسارت است. داستانها در دوران دفاع مقدس (1367-1359) جریان دارند و تجربیات رزمندگان را به تصویر میکشند. از نظر نویسنده جنگ محدودیت ندارد امّا از کجا گفتن و چگونه بیان کردنش از اصل روایت مهمتر است و برای رفاقت با شهدا باید ناگفتهها را گفت. در بخشی از کتاب میخوانیم: «... صدای نعرهی افسر بعثی لرزه به جان سربازان عراقی انداخت: گاو مش حسن کیست؟ افسر عراقی شتلپ یک کشیده دیگر زد و باز تکرار کرد: میگویم «گاو مش حسن» کیست؟ اسیر ایرانی با آرامش خودش را جمع و جور کرد و گفت: از خود «مش حسن» بپرس! افسر مشت بعدی را محکمتر خواباند پای چشم اسیر ایرانی و گفت: جُک میگی! خودش رو از کجا پیدا کنیم؟ اسیر ایرانی گفت: این که کاری ندارد، همون طوری که ما رو اینجا آوردید!»