Skip to main content
معرفی کتاب
این داستان مصداق این ضرب‌المثل است، «قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید». جوان کلبه کوچکی داشت و تکه‌زمینی که در آن گندم می‎کاشت، بزی که از شیرش استفاده می‏‌کرد و مرغی که هرروز برایش تخم می‎گذاشت و... . روزی از چندنفر شنید که می‌‏تواند آن طرف رودخانه شغل نان و آب‌داری پیدا کند و زندگی بهتری داشته باشد. او هرروز نقشه می‏‌کشید که چطور به آن طرف رودخانه برود و چگونه حیوانات و وسایلش را با خودش ببرد و سرانجام کاری کرد که سگ و گربه‎اش فرار کردند، بز و خوشه گندمش را دربرابر مقداری نان به چوپانی فروخت و... . جوان به آن طرف رودخانه رسید، درحالی‎که از سرما به خود می‎لرزید و گرسنه بود و... .
مجموع صفحات
28
سال چاپ
1398

اطلاعات شناسنامه ای

مولف
گروگان، حمید
شابک
9786222087227
نوع کتاب
تربیتی
قطع کتاب
خشتی
نتیجه داوری کتاب
برای ورود به مدرسه بلامانع است
درجه بندی
درجه 3

اطلاعات کتابشناختی

دوره و درس

پایه
سوم
چهارم
پنجم
مخاطب
دانش‌آموز