سهراهزن
معرفی کتاب
این کتاب جلد نخست از مجموعه کتابهای «قصههای تصویری از مرزباننامه» است. سه راهزن که مدتی است بیپول شدهاند، در خرابهای گنج پیدا میکنند. یکی از آنها با مقداری پول به شهر میرود تا غذایی تهیه کند. دو راهزن دیگر نقشه میکشند که او را بکشند و سهمش را بین خود تقسیم کنند. هنگاهی که راهزن سوم با غذا باز میگردد، دو راهزن دیگر با چوبی بزرگ و ضخیم به جانش میافتند و او را میکشند؛ سپس شروع به غذا خوردن میکنند، غافل از اینکه... .
سه نقالی
معرفی کتاب
کتاب «سه نقالی» شامل سه نمایشنامه است، که هر کدام یکی از داستانهای کهن ایرانی را با بیانی جدید روایت میکنند. نمایشنامه اول "آرش" با دو شخصیت نقال و آرش، داستان تعیین مرزهای ایران در جنگ با توران را بیان میکند و دو داستان زیبای شاهنامه در دو نمایشنامه "زال و سیمرغ" با شخصیتهای نقال، زال، سیمرغ، سام و دیگران و "هفتخوان رستم" با شخصیتهایی مانند نقال، رستم، رودابه، کیکاوس به زبانی جدید روایت میشوند.
حکایتهای چهار مقاله نظامی عروضی
معرفی کتاب
نظامی عروضی سمرقندی نویسنده و شاعر قرن ششم و معاصر خیام است. کتاب «چهارمقاله» از مهمترین آثار او و یکی از کتابهای مجموعۀ چندجلدی «ادبیات ایران، از دیروز تا امروز» است که کتاب اصلی را به طور مختصر معرفی میکند. هر یک از چهار مقالۀ کتاب در بخشی جداگانه آمدهاست. ابتدا موضوع بخش معرفی شده و سپس حکایتهای مربوط به آن بخش، به زبان فارسی روان امروزی آمدهاند.
گربه نادان
معرفی کتاب
این کتاب جلد پنجم از مجموعه «قصههای ایرانی برای بچههای ایرانی» است که داستان آن از کتاب «مرزباننامه» اقتباس شده است. در خانه پیرمردی، موشی چاق و گربهای لاغر و ضعیف زندگی میکنند. موش از ترس گربه، تصمیم میگیرد به او پیشنهادی بدهد و از شرش خلاص شود. موش به گربه میگوید هر روز برایش غذا میآورد و در عوض گربه باید قول بدهد که هیچ وقت او را شکار نکند. گربه قبول میکند. روزها میگذرد و گربه چاق و سرحال میشود. خروس، دوست گربه که از دوستی موش و گربه ناراحت است، میخواهد با حیلهگری گربه را به موش بدگمان کند و... .
دزد و شپش
معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه کتابهای «قصههای ایرانی برای بچههای ایرانی» است و از کتاب «مرزباننامه» اقتباس شده است. این داستان درباره دزدی است که میخواهد برای دزدی به قصر پادشاه برود. این موضوع ذهن دزد را مشغول کرده است و دلش میخواهد آن را با کسی در میان بگذارد؛ ولی هیچ دوستی ندارد. بنابراین، موضوع را به شپش میگوید و خیالش راحت است که شپش نمیتواند حرف بزند و راز او را فاش کند. در ادامه داستان اتفاقاتی رخ میدهد که باعث میشود دزد دستگیر شود. او به این نتیجه میرسد که: «دیگر رازم را به هیچکس نمیگویم؛ حتی به یک جانور کوچک بیزبان!»
مار و موش باهوش
معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه کتابهای «قصههای ایرانی برای بچههای ایرانی» است و از کتاب «مرزباننامه» اقتباس شده است. موشی که در باغ بزرگی لانه دارد و به راحتی و بدون مزاحم زندگی میکند، روزی متوجه میشود که مار بزرگی لانهاش را اشغال کرده است. موش به سراغ مادرش میرود و چاره کار را میپرسد. مادر او را نصیحت میکند که لانه دیگری برای خودش پیدا کند؛ اما موش که زیر بار زور نمیرود، راهحلی پیدا کرده و مار را نابود میکند و به خانهاش بازمیگردد.
هدهد و مرد مهربان
معرفی کتاب
این کتاب جلد دوم از مجموعه کتابهای «قصههای ایرانی برای بچههای ایرانی» است و از کتاب «مرزباننامه» اقتباس شده است. هُدهُد جای خطرناکی نشسته است. مردی که زبان پرندگان را میداند، به او هشدار میدهد؛ اما هدهدِ مغرور مطمئن است که گول نمیخورد. روز بعد، مرد، هدهد را در قفس میبیند و هدهد به اشتباهش اعتراف میکند. مرد هدهد را آزاد میکند؛ اما به او گوشزد میکند که: «این را بدان که هر اشتباهی را نمیتوان جبران کرد.»
ماهی باهوش و مرغ ماهیخوار
معرفی کتاب
این کتاب اولین جلد از مجموعه کتابهای «قصههای ایرانی برای بچههای ایرانی» است و بر اساس داستانی از کتاب «مرزباننامه» نوشته شده است. مرغ ماهیخوار کنار رودخانه زندگی میکند. او بسیار گرسنه است و موفق میشود ماهی کوچکی بگیرد؛ اما فریب حرفهای ماهی زیرک را میخورد و او را رها میکند. ماهی کوچولو در حالی که با خوشحالی از مرغ ماهیخوار دور میشود، او را نصیحت میکند و میگوید: «قبل از اینکه کاری انجام بدهی یا تصمیمی بگیری، حسابی فکر کن.»
رستم و تهمینه
معرفی کتاب
اسب «رستم»، «رخش»، ناپدید شده و رستم در پی یافتن او وارد سرزمین سمنگان میشود. «اَشتاد»، پادشاه سمنگان، استقبال شایستهای از رستم کرده و تمهیداتی فراهم میکند که هیچکس از حضور او باخبر نشود؛ چراکه اگر این خبر به افراسیاب برسد، برای کشتن رستم لحظهای درنگ نمیکند؛ اما «تهمینه»، دختر پادشاه سمنگان، از وجود رستم آگاه میشود؛ زیرا او را در خواب دیده است. او به دیدار رستم میآید و آنها به یکدیگر دل میبندند. از سویی دیگر خبر میرسد که افراسیاب از حضور رستم باخبر شده است و به آن طرف میآید.
کیکاووس و هفت آسمان
معرفی کتاب
«کیکاووس شاه» فرمان میدهد که چهار جوجهعقاب برایش بیاورند. او شب و روز با جوجهها سرگرم است و تا به آنها غذا ندهد، خود لقمهای به دهان نمیگذارد. همه شگفتزده او را نگاه میکنند و هیچکس نمیداند که در سر کیکاووس چه میگذرد. سرانجام روز موعود فرا میرسد. پادشاه بر تختی مینشیند و چهار جوجهعقاب که حالا بزرگ و قوی شدهاند، او را به آسمان میبرند. او میخواهد به دیدار «اهورامزدا» برود. تخت در آسمان بالا میرود و از ابرها عبور میکند و کیکاووس غرق در غرور میشود؛ اما ناگهان توفانی سهمگین همه امید و آرزوی او را بر باد میدهد.