درهای رنگیرنگی
معرفی کتاب
کتاب «درهای رنگیرنگی» با محوریت واژهٔ باب (درب) است. اینکه در دنیا درهای زیادی مثل در صبر، در آرامش، در نور وجود دارد که به تناسب شرایط هر وقتی خداوند یک دری را به سوی ما باز میکند. کتاب به همراه تصویرگری جذابش قصد دارد به کودکان بیاموزد که در همه حال دری را به سوی خود گشوده ببینند؛ در موقع غم، درِ شادی، در موقع نگرانی، درِ امید، در موقع شکست، درِ اصرار، ...
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «در هر حالی درِ دوستی را باز میکنم. دلها میتپند و زندگی شیرین میشود. درهای زیادی وجود دارند؛ خیلی زیاد. ولی وقتی هیچ دری پیدا نمیکنم...»
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «در هر حالی درِ دوستی را باز میکنم. دلها میتپند و زندگی شیرین میشود. درهای زیادی وجود دارند؛ خیلی زیاد. ولی وقتی هیچ دری پیدا نمیکنم...»
یکی دو آرزو
معرفی کتاب
کتاب «یکی دو آرزو» داستان مردمانی است که بدون امید شده بودند و برای آرزوها و اهدافشان برنامهای نداشتند. تا اینکه یک روز بچهای پیدا میشود و شروع میکند به فروختن آرزوها. آرزوها باعث شد تا مردم روستا تلاششان را بیشتر کنند. در این داستان سرچشمههای آرزو برای کودکان معرفی میشود؛ شجاعت، ایمان، خوش بینی، پشتکار و تلاش.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «در روستای «پسته» تاجر باهوش و زیرکی است که مغازهای بزرگ پر از چیزهای زیبا، عجیب و غریب و وسوسهانگیز دارد. او آنها را از کشورهای دور و نزدیک خریده است. مثل کفشهای برّاق و بلندی که هنگام راهرفتن در شب روشن میشود و مسیر را به صاحبش نشان میدهد! یا شیای جیبی که برای مردم تئاتر پخش میکند!...»
در بخشی از کتاب میخوانیم: «در روستای «پسته» تاجر باهوش و زیرکی است که مغازهای بزرگ پر از چیزهای زیبا، عجیب و غریب و وسوسهانگیز دارد. او آنها را از کشورهای دور و نزدیک خریده است. مثل کفشهای برّاق و بلندی که هنگام راهرفتن در شب روشن میشود و مسیر را به صاحبش نشان میدهد! یا شیای جیبی که برای مردم تئاتر پخش میکند!...»
زندگی را آفتابی میکنم
معرفی کتاب
رایان هارت عاشق وقتگذرونی با دوستهایش است. عاشق این که غذاهای جدید ابداع کند و به مدرسه ببرد. شرایط زندگی برای خانواده رایان سخت میشود و پدر مجبور از کار جدیدی با درآمد کم پیدا کند و همین باعث تغییراتی در زندگی آنان میشود، مثل فروختن ماشین و اسبابکشی به یک خانهی جدیدِ قدیمی. اما رایان دختری هست که میداند چطوری در تاریکی، آفتاب درست کند. چون بلد است که چیزهای خوب رو ببیند. حتی وقتی شرایط اصلاً باب میلش نیست، برادرش روی اعصابش است، مامان و بابا درکش نمیکنند و دستور غذاهایش خوب از آب درنمییاید و وقتی اتفاقهای غیرمنتظرهای میافتند و پاک غافلگیر میشود، باز هم میتواند با فکر و هوش خودش و به کمک آفتابِ تابان، راهی به جلو پیدا کند...
نقاش کوچک در شهر دیوها
معرفی کتاب
این کتاب، داستان نقاش کوچکی است که با شجاعت وارد شهری پر از دیوهای جورواجور میشود. نقاشیهای او که پر از حال خوب و رنگهای زندگیبخش است، آنها را خشمگین میکند. در جایی که حتی پرندگان جرأت نمیکنند در آسمانش پرواز کنند و هیچکس زیبایی را دوست ندارد، دختری با قلممو و رنگهایش به دنیای دیوها پا گذاشته و نشان میدهد زیبایی و زشتی از درون موجودات میتواند نشئت بگیرد. داستان «نقّاش کوچک در شهر دیوها» نشان میدهد که در صورت مشاهده ظلم و زورگویی هر چند کوچک یا بزرگ باید ایستاد و شجاع بود تا دنیایی زیبا برای همه بهویژه کودکان ساخته شود.
کودکی به دریا نامه میانداخت
معرفی کتاب
کتاب «کودکی به دریا نامه میانداخت» داستانِ فرزند یک خانوادهی نگهبانِ فانوسِ دریایی است و تنها کودکی است که در جزیره زندگی میکند. او با دریا، باد، مرغهای دریایی و… دوست است. هر وقت هم که احساس دلتنگی میکند، نامهای مینویسد، در بطری میگذارد و به دریا میاندازد. دریا، باد، مرغهای دریایی و… همگی دوستان خوبی هستند، اما پسربچهی داستان ما خیلی تنهاست و دلش میخواهد…
گمشده در کوهستان امید
معرفی کتاب
روزی در دل کوهستانِ امید جوجه مرغی به دنیا آمد که مادرش نام او را درخشان گذاشت. مامان مرغِ به درخشان آموخت که هرگاه مشکلی برایش پیش آمد تمام تلاشش را برای حل آن به کار ببندد و از خدا کمک بگیرد. درخشان که خیلی دلش میخواست دنیا را ببیند و سؤالهای زیادی داشت از مادرش خواهش کرد با هم در کوهستان گردش کنند. در حین گردش جوجه کوچولو مادرش را گم کرد. او در اوج ترس و ناامیدی با یاد خدا و کمک گرفتن از او توانست مادرش را پیدا کند. این داستان به فرزندان مفهوم توکل به خدا را میآموزد.
ماجرای تابا و جنگل تاریک
معرفی کتاب
بیشتر آدمها در بچگی دوست دارند یک کرم کوچولوی شبتاب را ببینند و از قصه و پویانماییهایی که از شبتابهای روشن استفاده شده بود بسیار لذت میبردند. این کتاب سراغ یکی از همین موجودات کوچولو رفته است. «تابا» کرم شبتاب بامزهای است که میخواهد کار بزرگی بکند. تابا دلش میخواهد مثل ماه که درخشنده و کامل است، نورش مورد استفاده قرار بگیرد اما نمیداند چطور از پس این کار بربیاید. تابا در طول داستان میفهمد که یک نور کوچک شاید خیلی به کار نیاید اما وقتی همه کرمهای شبتاب کنار هم باشند، نور زیادی برای جنگل قشنگشان درست میکنند.
انتظار فرج: عوامل، موانع و آثار اخلاقی
معرفی کتاب
کتاب حاضر به بررسی عوامل و موجبات شکلگیری فرهنگ انتظار و موانع ظهور امام زمان(عج) با رویکرد اخلاقی پرداخته است. کتاب در سه فصل تدوین شده است. فصل اول به عوامل اخلاقی شکلگیری فرهنگ انتظار پرداخته و در فصل دوم موانع اخلاق شکلگیری فرهنگ انتظار بررسی شده است. در فصل سوم آثار اخلاقی شکلگیری فرهنگ انتظار مورد بحث قرار گرفته است.
بیستوهفت آدمآهنی
معرفی کتاب
شاعر این مجموعه اشعار، با توجه به روحیات مخاطبانش، سعی کرده که واقعیتهای زندگی را از پس پردهای سیاه به تصویر بکشد و خواننده را با تلخیهای زندگی روبهرو کند. حالوهوای این اشعار پر است از بیم و امید، تنهایی و سکوت، سیاهی و سرما، توصیفات تلخ شاعر از زندگی با استفاده از کلماتی مثل دروغ، تبر، خانهی کلنگی، زخم و دلگیر و ... زهرآگینتر و غمانگیزتر میشود، اما پشت این همه غم امیدی نهفته است که نمیشود آن را نادیده گرفت...