دایناسورها نمیترسند
معرفی کتاب
این کتاب درباره پسر کوچولویی است که از هیچچیز نمیترسد و به همین علت حیوانات بزرگ و ترسناک در برابر او کوچک و کوچکتر میشوند. پسرک با دایناسور خیلیخیلی بزرگی روبهرو میشود؛ ولی اصلاً نمیترسد. او با دایناسور دوست میشود و دایناسور به یک تمساح تبدیل میشود. پسر کوچولو از تمساح هم نمیترسد و تمساح به یک سوسمار تبدیل میشود و... .
مشکی بر دوشی
معرفی کتاب
زنی چادرنشین که در بیابانهای اطراف مدینه زندگی میکرد، هر روز کنار چاه آبی مینشست تا با سطل از چاه آب بردارد. شوهر او بیمار بود و زن هر چند روز یک بار این کار را انجام میداد. روزی رسول خدا (ص) و یکی از یارانش که تشنه بودند، به پیرزن کمک میکنند تا از چاه آب بردارد. پیرزن آن روز طعم مهربانی و همدردی کردن رسول خدا (ص) را چشید.