Skip to main content

درخت بادام

معرفی کتاب
کتاب مصور حاضر، هفتمین دفتر از مجموعه «قصه‌هایی از امام رضا (ع) است که دربردارنده حکایاتی از زندگی و سیره این امام معصوم است. در این مجموعه کودکان با شخصیت و منش امام رضا (ع) آشنا می‌شوند. در این جلد می‌خوانیم: امام رضا (ع) در مسیر خراسان وارد شهر نیشابور شد. ایشان در خانه بی بی پسندیده ساکن شد و در حیاط خانه او یک دانه بادام کاشت...

صیاد و آهو

معرفی کتاب
کتاب مصور حاضر، ششمین دفتر از مجموعه «قصه‌هایی از امام رضا (ع) است که دربردارنده حکایاتی از زندگی و سیره این امام معصوم است. در این مجموعه کودکان با شخصیت و منش امام رضا (ع) آشنا می‌شوند. در این جلد امام و همراهانش از مدینه به خراسان می‌رفتند. ظهر بود و هوا گرم بود. قرار شد تا کمی استراحت کنند. امام مثل بقیه زیر سایه درختی نشست و به صحرا چشم دوخت. ناگهان حیوانی را دید که به سرعت می‌دوید و به طرف آن‌ها می‌آمد. سرانجام نفس‌نفس زنان خودش را به امام رساند و کنار پاهای او خوابید...

قرض عبدالله

معرفی کتاب
کتاب مصور حاضر، پنجمین دفتر از مجموعه «قصه‌هایی از امام رضا (ع)» است. این مجموعه دربردارنده حکایاتی از زندگی و سیره امام هشتم شیعیان، امام رضا (ع) است. در این مجموعه کودکان با شخصیت و منش امام رضا (ع) آشنا می‌شوند. در این جلد: «عبدالله» نماز عصرش را در مسجد مدینه خواند. رفت و گوشه مسجد نشست. سرش را روی زانوهایش گذاشت و به فکر فرو رفت. عبدالله مقروض بود و نمی‌دانست که چکار باید بکند. تا اینکه فکری به ذهنش رسید. او تصمیم گرفت نزد امام رضا (ع) برود و مشکلش را با ایشان در میان بگذارد...

گنجشک چه می‌گفت؟

معرفی کتاب
کتاب مصور حاضر، چهارمین دفتر از مجموعه «قصه‌هایی از امام رضا (ع) است که دربردارنده حکایاتی از زندگی و سیره این امام معصوم است. در این مجموعه کودکان با شخصیت و منش امام رضا (ع) آشنا می‌شوند. در این جلد می‌خوانیم: تابستان بود و میوه‌ها دیگر رسیده بود. گنجشک‌ها روی درخت‌ها این طرف و آن طرف می‌پریدند، جیک جیک می‌کردند و به میوه‌ها نوک می‌زدند. یکی از گنجشک‌ها دائم بالای سر امام پرواز می‌کرد و جیک‌جیک می‌کرد. ناگهان امام ایستاد. گنجشک می‌خواست چیزی به امام بگوید...

غریبه‌ آشنا

معرفی کتاب
کتاب مصور حاضر، سومین دفتر از مجموعه «قصه‌هایی از امام رضا (ع) است که دربردارنده حکایاتی از زندگی و سیره این امام معصوم است. در این مجموعه کودکان با شخصیت و منش امام رضا (ع) آشنا می‌شوند. در این جلد می‌خوانیم: یکی از جلسات پرسش و پاسخ امام رضا (ع) بود. عده زیادی در مجلس بودند. هر کس مشکلی داشت، می‌پرسید و امام جوابش را می‌داد. بعد از مدتی مردی قد بلند و سبزه‌رو از در وارد شد. سلام کرد و نگاهی به دور و برش انداخت. او از امام سؤالی داشت. اما نمی‌خواست که در جمع مطرح کند..

یک درس تازه

معرفی کتاب
کتاب مصور حاضر، دومین دفتر از مجموعه «قصه‌هایی از امام رضا (ع) است که دربردارنده حکایاتی از زندگی و سیره این امام معصوم است. در این مجموعه کودکان با شخصیت و منش امام رضا (ع) آشنا می‌شوند. در این جلد می‌خوانیم: کار روزانه امام تمام شده بود و می‌خواست به خانه برگردد. آن روز کلاس درس داشت. بعد از آن هم به عیادت یکی از دوستان قدیمی‌اش رفته بود. سلیمان هم همراهش بود. وقتی می‌خواستند به خانه برگردند، به بازار شهر رسیدند...

سیب‌های گاز زده

معرفی کتاب
کتاب مصور حاضر، نخستین دفتر از مجموعه «قصه‌هایی از امام رضا (ع) است که دربردارنده حکایاتی از زندگی و سیره این امام معصوم است. در این مجموعه کودکان با شخصیت و منش امام رضا (ع) آشنا می‌شوند. در این جلد می‌خوانیم: «یونس»، جوانی بود که در باغ سیب کار می‌کرد. او سیب‌ها را می‌چید و گاهی سیب‌ها را گاز می‌زد و نیمه آن‌ها را به زمین می‌انداخت. در همان حال، امام رضا (ع) به باغ آمده و سیب‌های نیم‌خورده را دید. ایشان به یونس تذکر داد که کار او اسراف است و خداوند اسراف‌کاران را دوست ندارد...

ماهی‌خوار حیله‌گر، ماهی‌های خوش‌باور

معرفی کتاب
این کتاب بازنویسیِ یکی از حکایت‌های کلیه و دمنه به فارسی امروزی است. موضوع داستان درباره مرغ ماهی‌خواری است که به ماهی‌ها به دروغ می‌گوید و ظاهراً می‌خواهد آن‌ها را از دست صیاد نجات بدهد. او به ماهی‌ها گفت بهترین راه این است که در دهان مرغ ماهی‌خوار سوار شوند تا آن‌ها را به آبگیر دیگری ببرد. ماهی‌ها هم به او اعتماد کردند. اما مرغ ماهی‌خوار به اعتماد آن‌ها خیانت کرد و ماهی‌ها را خورد. خرچنگ که از این موضوع با خبر شده بود، مرغ ماهی‌خوار را کشت و به بقیه ماهی‌ها خبر داد تا دیگر به هرکسی اعتماد نکنند.

چشمه‌ای که مال ماه بود

معرفی کتاب
این کتاب درباره خرگوش‌های یک جنگل است که فیل‌ها آن‌ها را اذیت می‌کنند. یک روز خرگوش‌ها تصمیم می‌گیرند چاره‌ای بیاندیشند. یکی از خرگوش‌ها که باهوش‌تر از بقیه بود پیشنهاد داد که به فیل بزرگ بگویند:«ماه به چشمه آمده و گفته اگر فیل بزرگ به ظلم‌هایش ادامه دهد او را کور می‌کند». فیل اول فریب آن‌ها را باور نکرد و خرطومش را داخل چشمه کرد، اما زمانی که عکس ماه در آب تکان خورد، فیل فکر کرد که ماه عصبانی شده است. او ترسید و همراه با باقی فیل‌ها از آن جنگل رفتند.

پیرزن و مهمان عزیز

معرفی کتاب
این داستان درباره پیرزنی است که خواب می‌بیند قرار است امام رضا(ع) در سفرش به نیشابور مهمان خانه او شود. همه مردم شهر تصور می‌کردند امام رضا(ع) به خانه یکی از ثروتمندان شهر می‌رود اما زمانی که ایشان وارد شهر شدند، به تقاضای پیرزن برای اینکه مهمان خانه او باشند، جواب مثبت دادند.
هدف نویسنده آشناکردن کودکان با خصوصیت‌های اخلاقی امام رضا(ع) همچون مهربانی و بخشندگی است.