آسنا و راز کنیسه
معرفی کتاب
آسنا دختری نوجوان و یهودی است که که بعد از مرگ پدر و مادرش نزد پدربزرگش «صدقیا» در قلعه خیبر زندگی میکند. صدقیا که از عالمان و کاهنان اعظم یهود در کنیسه است متوجه توطئهای بزرگ میشود. پدربزرگ رازی را در اختیار آسنا قرار داده و از او خواسته نامهای را به دست مردی بزرگ برساند. آسنا برای انجام این مأموریت بزرگ، راهی سفری پرماجرا میشود و در این سفر با خطرات و تهدیدهای زیادی روبه رو میشود.
دختری که پروانه شد
معرفی کتاب
زیتون دختری است هم عصر حضرت زهرا سلام الله علیها که برای مردی عرب کار می¬کند. او توسط ابوحسد از زنده¬ به¬گور شدن نجات یافته و حالا کنیز ابوحسد شده¬است. تنها آرزوی زیتون این است که نشانه¬ای از قبیله و خانواده خود بیابد تا شاید در نهایت بتواند مادر عزیزش را پیدا کند. او ناخواسته با دختر پیامبر آشنا می¬شود و نور وجود ایشان دل زبتون را روشن می¬کند. در پی این آشنایی حوادثی برایش اتفاق می¬¬افتد که منجر به برآورده شدن تمام آرزوها و خواسته¬های او می¬شود.
هدیه بابا
معرفی کتاب
مجموعه «یک قصه یک حدیث» با محور قراردادن یک حدیث از امام رضا، داستانی امروزی را برای مخاطب کودک بیان میکند و کودک با یک حدیث از ایشان و به کار بردن آن در زندگی آشنا می شود.
در کتاب «هدیه بابا» دختر خانم، تبلتی که پدرش برایش خریده را با خودش همه جا میبرد. سرانجام تبلت در مدرسه میشکند. او درباره شکسته شدن تبلت به پدرش دروغ میگوید و ...
در کتاب «هدیه بابا» دختر خانم، تبلتی که پدرش برایش خریده را با خودش همه جا میبرد. سرانجام تبلت در مدرسه میشکند. او درباره شکسته شدن تبلت به پدرش دروغ میگوید و ...
صبح روز هفتم
معرفی کتاب
این داستان درباره مردی است که راهزنان به او و کاروانش دستبرد میزنند و در دهان او برف میریزند. بعد از این واقعه مرد نمیتوانست حرف بزند. دهانش هم بد بو شده بود و هیچ طبیبی نمیتوانست مشکل او را حل کند. زمانی که امام رضا(ع) از آن مشکل مطلع شد ترکیبی گیاهی برایش تجویز کرد. مرد پس از مصرف آن دارو توانست سخن بگوید و بوی بد دهانش رفع شد. این اتفاق یکی دیگر از تواناییهای امام هشتم(ع) را بر مردم آشکار کرد.
کسی که از او خجالت نمیکشیدم
معرفی کتاب
یکی از ویژگیهای امام رضا(ع) بخشندگی و رأفت ایشان است. داستان حاضر نیز همین خصوصیت امام هشتم(ع) را بازگو میکند. در این قصه مردی فقیر که به چندین نفر بدهکار بود، ناامید و غمگین برای حل مشکلش نزد امام رضا(ع) میرود. پیش از اینکه مرد چیزی بگوید، امام(ع) به او اطمینان میدهد که مشکلش را حل کند. بعد از اینکه مرد از فقر و بدهکاریهایش گفت، امام(ع) کیسهای از سکه به او داد تا بدهیهایش را پرداخت کند و برای فرزندان و همسرش نیز غذا بخرد.
این داستان قصد دارد تا کودکان را با مهربانی و فضیلتهای امام رضا(ع) آشنا کند.
این داستان قصد دارد تا کودکان را با مهربانی و فضیلتهای امام رضا(ع) آشنا کند.
گنجشک به امام چه گفت؟
معرفی کتاب
این کتاب درباره یکی از هزاران فضیلت و معجزههای امام رضا(ع) است: توانایی درککردن آوای حیوانات. ماجرا درباره گنجشکی است که سروصدای زیادی میکرد و صاحب آن متوجه نمیشد موضوع چیست! تنها کسی که دریافت اضطراب و صدای گنجشک به خاطر وجود ماری خطرناک در زیر لانهاش است، امام رضا(ع) بود.
این داستان در تلاش است تا کودکان را با امامان بزرگوار، به خصوص امام رضا(ع)، آشنا کند.
این داستان در تلاش است تا کودکان را با امامان بزرگوار، به خصوص امام رضا(ع)، آشنا کند.
یک مسابقه و این همه ماجرا
معرفی کتاب
این داستان در مورد حدیثی از امام رضا(ع) با موضوع اهمیت خوشرویی و مهربانی میباشد. قصه درباره پسرکی است که ناچار است فردا در مسابقه فوتبال حاضر شود اما از طرف دیگر مجبور است با پدر و مادرش به خانه مادربزرگش برود. پسر که از این وضعیت کلافه بود به تندی با مادر و پدرش حرف میزند اما چند ساعت بعد پشیمان میشود...
مثل ماه و شکوفهها
معرفی کتاب
کتاب حاضر ماجرای ولادت امام رضا(ع) را از زاویه نگاه دخترکی به نام سمانه که در شهر مدینه زندگی میکرد و دوست داشت نوزاد نجمه خاتون و امام موسی کاظم(ع) را ببیند روایت میکند. سمانه و مادرش برای تبریکگفتن وارد خانه امام موسی کاظم(ع) شدند. سمانه در کنار باقی زنان ایستاد و به صحبتهای نجمه خاتون درباره نوزادش که با بقیه بچهها متفاوت بود گوش داد. او از اینکه در خانه داناترین فرد روزگار بود و کودک والامقام ایشان را میدید، بسیار خوشحال بود.
نویسنده در این داستان تلاش میکند تا فضای شهر مدینه و ارادتی را که مردم به امام موسی کاظم(ع) و فرزندشان، امام رضا(ع)، داشتند، شرح دهد.
نویسنده در این داستان تلاش میکند تا فضای شهر مدینه و ارادتی را که مردم به امام موسی کاظم(ع) و فرزندشان، امام رضا(ع)، داشتند، شرح دهد.