Skip to main content

شهید شیخ عباس شیرازی

معرفی کتاب
حاج شیخ «عباس شیرازی» در یکی از روستاهای اطراف رفسنجان به دنیا آمد. او چندسال اول تحصیل را در زادگاه خود گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به رفسنجان رفت. پس از قیام پانزدهم خرداد 1342 پرشورتر از همیشه در صحنه مبارزات سیاسی شرکت جست و در 1357 دستگیر شد و به زندان افتاد. پس از انقلاب مسئولیت‌های متعددی داشت، ازجمله عضویت در هیئت تشخیص صلاحیت قضات، عضویت شورای سرپرستی دفتر تبلیغات اسلامی قم و شورای عالی تبلیغات اسلامی. او در زمان جنگ، فرماندهی کل تبلیغات جبهه‌های جنگ را برعهده داشت و در روز جمعه، هفدهم رمضان 1364 در خطه جنوب به شهادت رسید.

شهید سلیمانی

معرفی کتاب
این کتاب زندگی‌نامه داستانی سردار سلیمانی از تولد تا شهادت است. نویسنده سعی کرده است خاطرات و زندگی سردار را برای جوانان و نوجوانان به داستان تبدیل کند و خصوصیات مختلف شخصیت او، ازجمله خلوص، شجاعت، ایثار، پاکدامنی، دستگیری، مردم‌داری و تواضعش را در نظر گرفته است. علاوه‌بر داستان زندگی، کتاب دارای وصیت‌نامه، عکس و تصویر، منابع و پیام رهبر معظم انقلاب نیز هست.

بهار که آمد و برف‌ها آب شدند...تأملی در معنای زندگی

معرفی کتاب
این کتاب سه فصل مستقل دارد؛ فصل اول، داستان پریشان‌خاطری نویسنده‌ای است که در دوران جوانی به محضر استاد «محمد‌تقی جعفری» می‌رسد و استاد راه را به او نشان می‌دهد. فصل دوم، حاصل مطالعات نویسنده در حوزه «هدف و فلسفه زندگی» به رشته تحریر در آمده است. در فصل سوم، خاطراتی از استاد محمد‌تقی جعفری روایت می‌شود.

خاطرات اداری

معرفی کتاب
کتاب حاضر تجربیات فردی است که خود آموزگار، مدیر مدرسه، رئیس آموزش و پرورش کوهپایه و حدود سی سال کارشناس مسئول آموزش ابتدایی استان اصفهان بوده است. این خاطرات ضمن آن‌که تجربه‌های زیسته یک مدیر را در اختیار معلمان و مدیران کشور می‌گذارند، تصویری از سختی‌ها و دشواری‌های کار نیروها و کارشناسان فرهنگی را خصوصاً در استان‌ها در سی سال گذشته ترسیم می‌کنند.

بالای همه نوشته‌هایم نام توست

معرفی کتاب
کتاب حاضر قطعه‌های ادبی است که گفت‌وگوی نویسنده با خداست. در هر صفحه، آیه‎ای از قرآن کریم آورده شده، سپس با توجه به مضمون آن آیه، قطعه‌ای ارائه می‌شود. در یکی از قطعات با توجه به آیه: «و قال ربکم ادعونی استجب لکم»، نویسنده یادآوری می‌کند که وقتی انسان با دست‌ها، چشم‌ها و قلبش خدا را صدا کند، به‌ یقین پاسخ خواهد گرفت. در قطعه‌ای دیگری با ارائه این آیه: «و الکاظمین الغیظ والعافین... »، لحظه‌های سخت آدمی را یادآوری می‌کند و لحظه‌هایی که هم سخت هستند هم شیرین، مثل بخشیدن و فراموش کردن... .

خط ویژه: مجموعه یادداشت‌های طنز ژورنالیستی

معرفی کتاب
«یادداشت طنز ژورنالیستی از پیشینه چندان دور و درازی برخوردار نیست و سابقه حیات آن نزدیک به ظهور پدیده روزنامه‌نگاری در ایران است. همچنین یادداشت‌های طنز قالب مناسبی است برای بعضی از افکار یا موضوعاتی که شاید در قالب‌های دیگر موثر یا قابل طرح نباشد. این کتاب گزیده‌ای از بیست یادداشت طنز است که در نشریات گوناگون اعم از روزنامه، هفته‌نامه و ماهنامه در طول سال گذشته چاپ و منتشر شده است.»

خاطرات دبستانی

معرفی کتاب
کتاب حاضر خاطرات نویسنده است که در سه بخش ارائه شده است. خاطرات کودکی، خاطرات سه دوره مدیریت و خاطرات متفرقه. نویسنده، «حیدرعلی جلیلی»، در روستای «اسفه» از توابع «شهرضا» به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۴۴، دیپلم گرفت و بلافاصله در روستاهای منطقه کوهپایه اصفهان، به عنوان معلم روزمزد مشغول به کار شد. او در سال ۱۳۵۲ لیسانس خود را از دانشگاه اصفهان در رشته زبان و ادبیات انگلیسی اخذ کرد و... . جلیلی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ مسئولیت کارشناسی آموزش ابتدایی استان را به عهده گرفت.

قدم‌های عاشقی: مجموعه خاطرات برگزیده اولین فراخوان خاطرات مکتوب پیاده‌روی اربعین

معرفی کتاب
این کتاب براساس فراخوان، خاطرات مکتوب پیاده‌روی افرادی است که پای پیاده به زیارت حضرت امام حسین (ع) می‌شتابند. «در این فراخوان، تمرکز بر خاطرات این سفر بوده و علاوه‌بر جمع‌آوری این خاطرات، برای استفاده افرادی که توفیق حضور در این سفر را ندارند، استعدادیابی برای حمایت و مساعدت زائرینی که اهل قلم هستند و همچنین تولید و چاپ و نشر کتاب به عنوان یک محصول فرهنگی ارزشمند نیز جزو اهداف این فراخوان بوده است.

شانزده سال بعد: روایت حسین کاجی از زندگی شهید محمدرضا شفیعی

معرفی کتاب
«محمدرضا شفیعی» از رزمندگان واحد تخریب لشکر ۱۷ «علی‌بن‌ابی‌طالب» (ع) بود که در عملیات «کربلای چهار» پس از مجروح شدن، به اسارت دشمن درآمد و چند روز بعد از انتقال به یکی از اردوگاه‌های اُسرا در عراق، به شهادت رسید. شروع داستان از آنجاست که پیکر محمدرضا، شانزده سال بعد از شهادت، به میهن اسلامی باز می‌گردد؛ پیکری که در عین ناباوری سالم است، آن‌قدر که حتی در هنگام دفن، عقیقی را برای تبرک زیر زبانش می‌گذارند. این داستان، روایت سردار «حسین کاجی» همرزم شهید است از لحظه ملاقات دوباره رفیق دیرینه‌اش در قبر، شرح حیرانی او از این اتفاق و کنکاش در خاطرات گذشته خود با محمدرضا تا شاید بتواند علت این معجزه بزرگ خداوندی را کشف کند.

دل‌نوشته‌های عرفان

معرفی کتاب
نویسنده این کتاب روشندل است و خاطرات خود را با زبانی شاعرانه بازگو می‌کند. نویسنده پس از شرح زندگی‌اش، درباره مادر، معلم، درخت، باران، پاییز و... مطالبی بیان کرده است. او درباره معلم می‎گوید: «چوب الفی که به دستم دادی برای دیدگان بی‌فروغ من حکم عصای سپید روشندلی‌ام را دارد و چون تو نوری در ظلمت شب مهر، مهتابی‌ات را به من تاباندی و من همراه سمفونی جدول ضرب رنج تو را به ترانه می‌سرایم و می‌ستایم». او معتقد است که خش‌خش برگ‌های زرد و ریخته شده در زیر پای درختان، موسیقی آرام‌بخشی برای رهگذران است.