Skip to main content

پیرزن و مهمان عزیز

معرفی کتاب
این داستان درباره پیرزنی است که خواب می‌بیند قرار است امام رضا(ع) در سفرش به نیشابور مهمان خانه او شود. همه مردم شهر تصور می‌کردند امام رضا(ع) به خانه یکی از ثروتمندان شهر می‌رود اما زمانی که ایشان وارد شهر شدند، به تقاضای پیرزن برای اینکه مهمان خانه او باشند، جواب مثبت دادند.
هدف نویسنده آشناکردن کودکان با خصوصیت‌های اخلاقی امام رضا(ع) همچون مهربانی و بخشندگی است.

اشک شادی

معرفی کتاب
این داستان درباره مرد فقیری است که همراه با پسرش به سوی سامرا راه افتاده‌اند. آن‌ها می‌خواهند از امام حسن عسکری(ع) کمک بخواهند و از ایشان پول تقاضا کنند. زمانی که به خانه امام حسن عسکری(ع) می‌رسند و بر سر سفره ایشان می‌نشینند، بدون اینکه چیزی بگویند امام(ع) متوجه مشکل آن‌ها می‌شود. زمانی که مرد و پسرش از خانه امام(ع) بیرون می‌روند، خدمتکار امام حسن عسکری(ع) به سراغ آن‌ها می‌آید...

تصادف

معرفی کتاب
این کتاب درباره یکی از یاران و دوستان امام هادی(ع) است که پس از گذراندن یک روز سخت و زخمی‌شدن در اثر تصادف با اسب و زمین‌خوردن، شروع می‌کند به روزگار و آن روز نفرین فرستادن. امام هادی(ع) که این رفتار او را می‌بیند ناراحت می‌شود و به توصیه می‌کند حوادث بد را گردن روزگار نیندازد چون گناهی ندارد و خداوند ازاین‌گونه صحبت‌کردن خوشش نمی‌آید...

کیسه سکه‌هایم کو؟

معرفی کتاب
این کتاب درباره مردی روستایی است که به شهری غریب می‌آید و کیسه سکه‌هایش را گم می‌کند. او از خدا می‌خواهد برای پیداشدن سکه‌هایش به او کمک کند چون در این شهر تنها و بی‌کس است. ناگهان امام موسی کاظم(ع) به سراغ مرد می‌آید و به او می‌گوید که اگر کمکی می‌خواهد امام(ع) برای یاری‌رساندن آماده است.
این داستان فروتنی و نوع‌دوستی امام کاظم(ع) را حتی نسبت به فردی کاملاً غریبه نشان می‌دهد.

قصه مرد تنبل

معرفی کتاب
این داستان ششمین جلد از مجموعه 10 جلدی:«یک کار خوب» است. قصه حاضر، درباره مردی تنبل و شکم‌دوستی است که کار نمی‌کرد و معتقد بود کارکردن سخت است. او می‌خواست تا امام صادق(ع) به او پول بدهد. امام صادق(ع) وقتی خواسته او را شنید ناراحت شد و مخالفت کرد و از خوبی‌های کارکردن برای مرد تنبل گفت. در انتهای قصه مرد تنبل متوجه می‌شود که برای امرار معاش باید همچون انبیاء و اولیای خدا کار کند.

کبوترهای دوست‌داشتنی

معرفی کتاب
این کتاب درباره مردی از دوستان امام باقر(ع) است که به‌ خاطر دعواکردن با همسایه خشمگین می‌شود و عصبانیت خود را بر سر کبوترهای بی‌گناه خالی می‌کند. امام باقر(ع) از این حادثه ناراحت می‌شود. ایشان مرد را برای آرام‌بودن و عمل‌نکردن در عصبانیت نصیحت می‌کند و به او می‌گوید که در ازای هر کبوتر، یک دینار صدقه دهد...

همسفر ناشناس

معرفی کتاب
این کتاب چهارمین جلد از مجموعه کتاب‌های «یک کار خوب» است. داستان پیش‌رو درباره امام سجاد(ع) است که همراه با کاروان و کنار سایر افراد به سفری می‌رفتند. امام(ع) در طول سفر به همه خدمت و کمک می‌کردند. زمانی که کاروانیان متوجه شدند امام سجاد(ع) در میانشان است، بسیار خوشحال شدند...

کارگرهای فقیر

معرفی کتاب
این داستان سومین دفتر از مجموعه دفترهای «یک کار خوب» است. این قصه درباره چند کارگر فقیر است که غذایشان نان خشک است. آن‌ها آرزو دارند یک روز غذای خوب و گرم بخورند. در نزدیکی محل کار آن‌ها امام حسین(ع) رفت‌وآمد می‌کرد. کارگرها از امام(ع) دعوت کردند که سر سفره آن‌ها بیاید. امام حسین(ع) بر سر سفره آن‌ها نشست و زمانی که شرمندگی کارگران را دید، آن‌ها را به خانه‌اش دعوت کرد...

آن آقای مهربان

معرفی کتاب
این داستان درباره امام رأفت حسن مجتبی(ع) و محبت ایشان به سگی است که گرسنه بود و غذایی برای خوردن نداشت. امام حسن مجتبی(ع) زمانی که دید سگ گرسنه به غذاخوردن ایشان نگاه می‌کند و چیزی برای خوردن ندارد بخشی از غذایش را جلوی سگ گذاشت. زمانی که دوست امام(ع) خواست سگ را دور کند، امام حسن مجتبی(ع) اجازه نداد.
این داستان قصد دارد مهربانی امام حسن(ع) با حیوانات و بخشنده‌بودن ایشان را برای مخاطبان آشکار کند.

شیری که سلام کرد

معرفی کتاب
این کتاب چهارمین جلد از مجموعه کتاب‌های «با ادب چون...» است. موضوع داستان درباره یکی از یاران امام علی(ع) به نام جویریه است. او برای مسافتی همراه امام علی(ع) می‌شود. در بین راه چند شیر گرسنه به آن‌ها نزدیک می‌شوند. جویریه بسیار وحشت می‌کند، اما امام علی(ع) آرام است و جویریه را نیز آرام می‌کند. شیرها وقتی نزدیک امام علی(ع) می‌شوند، جلوی ایشان سر خم می‌کنند و خودشان را به پای حضرت(ع) می‌اندازند. شیرها در کنار امام علی(ع) آرام می‌شوند و ترس جویریه نیز از بین می‌رود.