Skip to main content

دردسرهای دیزی دلفینه

معرفی کتاب
کتاب «دردسرهای دیزی دلفینه» به موضوعاتی مانند: گوش دادن به حرف بزرگ‌ترها و اهمیت تصمیم‌گیری درست می‌پردازد. داستان درباره یک دلفین به نام دیزی است که در یک آکواریوم زندگی می‌کند. دیزی با شیطنت‌هایش برای خودش دردسرهایی ایجاد می‌کند و در نهایت یادمی‌گیرد که به حرف‌های بزرگ‌ترها گوش دهد و تصمیمات بهتری بگیرد.

جایی که زندگی می‌کنم: هر روز روز زمین

معرفی کتاب
این کتاب تصویری با زبانی ساده، کودکان را با مفهوم محیط‌زیست، مسئولیت‌پذیری و مراقبت از زمین آشنا می‌کند. شخصیت اصلی داستان، "ترینا"، با هم‌کلاسی‌هایش درخت می کارند، کمپوست درست می کنند، زباله را بازیافت می کنند، وسایل را تعویض می کنند تا مصرف را کاهش دهند و به هر شکلی به زمین کمک کنند.
کتاب با تصویرگری‌های رنگی و کودک‌پسند، حس احترام و عشق به زمین را در دل کودک زنده می‌کند و او را تشویق می‌کند تا هر روز را روز زمین بداند و با اقدامات کوچک، تأثیر بزرگی بگذارد.

دانشنامه بازیافت و بازسازی

معرفی کتاب
کتاب «بازیافت و بازسازی» راهنمایی جامع و عملی برای کودکان است تا به آنها آموزش دهد چگونه به سادگی و با استفاده از وسایل دور ریختنی، به محیط زیست کمک کنند. این کتاب با زبانی ساده و روشی جذاب، کودکان را به دنیای بازیافت و خلاقیت می‌برد و به آنها نشان می‌دهد که با کمی ابتکار و تلاش، می‌توانند نقش مهمی در حفظ محیط زیست ایفا کنند.در این کتاب، کودکان با انجام فعالیت‌های متنوع و سرگرم‌کننده مانند ساخت کاغذ بازیافتی، تبدیل کیسه‌های پلاستیکی به وسایل کاربردی و پرورش گیاهان در بطری‌های بازیافتی، با مفاهیم مهمی مانند بازیافت، کاهش مصرف و استفاده مجدد آشنا می‌شوند. همچنین، کتاب به موضوعات زیست‌محیطی مهمی مانند آلودگی پلاستیک، جنگل‌زدایی و اهمیت انرژی‌های پاک می‌پردازد و به کودکان کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از چالش‌های محیط زیستی پیدا کنند. از ویژگی‌های این کتاب، ارتباط مستقیم فعالیت‌های پیشنهادی با مسائل زیست‌محیطی واقعی است. به عنوان مثال، ساخت کاغذ بازیافتی به کودکان کمک می‌کند تا اهمیت حفظ جنگل‌ها را درک کنند و تبدیل کیسه‌های پلاستیکی به وسایل کاربردی، آنها را با مشکل آلودگی پلاستیک آشنا می‌کند.

می‌شه عاشق زباله‌ها شد: همراه با حقایقی درباره زباله و بازیافت‌!

معرفی کتاب
سیاره‌ی زمین جای بزرگ و شلوغی است و موجودات زیادی روی آن زندگی می‌کنند. طبیعت منظم است و زنجیره‌ی غذایی خودش را دارد تا همه‌ی موجودات بتوانند از یکدیگر برای غذا و انرژی استفاده کنند اما این انتهای بازی نیست؛ چون هر موجودی زباله تولید می‌کند. حالا باید دید چه اتفاقی برای این همه زباله می‌افتد و آن‌ها کجا می‌روند؟ برای دانستن این موضوع کتاب مصور حاضر را بخوانید.

سرگذشت یک توپ پلاستیکی جامانده در جنگل

معرفی کتاب
این کتاب درباره یک توپ است که در جنگل جا مانده و نتوانسته همراه با صاحبش به خانه برود. ماجرا از جایی آغاز می‌شود که هر کدام از حیوانات جنگل توپ را با چیز دیگری مثل ماه، میوه و... اشتباه می‌گیرند و با مشکلاتی روبه‌رو می‌شوند. در نهایت توپ به محل بازیافت می‌رسد و به چندین توپ تبدیل می‌شود.

وای چقدر زباله!

معرفی کتاب
این کتاب با آوردن اطلاعاتی همچون:«مقدار منابع کره زمین»، «زباله‌ها به کجا می‌روند»، «زباله‌های فضایی» و... سعی دارد بشر را نسبت به وضعیت بحرانی محیط‌زیست زمین آگاه کند. نویسنده با ارائه‌کردن راهکارهایی مثل «کاشت درخت»، «تفکیک زباله» و... مخاطب را برای نجات محیط‌زیست فعال می‌کند.

قانون‌گرایی، پسماند، بازیافت

معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه شعر و داستان و ... درخصوص بازیافت و پسماند، اسراف نکردن، قانون و مقررات است و مخاطب را به حس مسؤولیت پذیری تشویق کرده است.

عمو بازیافت ترس نداره که...

معرفی کتاب
این کتاب مصور سعی دارد کودکان را از همان دوران خردسالی با بازیافت و اهمیت مدیریت پسماند شهری آشنا کند.
در این داستان «اهورا» خردسالی است که از صدای ماشین مدیریت پسماند شهری می‌ترسد، زیرا دو نفر از دوستانش از آن صدا می‌ترسند و این ترس به او منتقل شده است. مادر و اطرافیان اهورا سعی می‌کنند تا ترس او از بین برود و متوجه مزایای بازیافت شود.

داروی جدا جدا

معرفی کتاب
- آقای سبزی اسم سطل زباله سارا بود. سارا هر چی زباله داشت به آقای سبزی می‌داد تا بخورد... یک روز که حسابی تپل شده بود داد زد: آخ دلم آخ دلم...
این کتاب درباره تفکیک زباله‌های تر و خشک است که با قصه‌ای جالب و خواندی این مفهوم را برای کودک قابل درک کرده اس

غول بی‌شاخ‌و‌دم

معرفی کتاب
دخترکی که عادت نداشت موهایش را شانه بزند و هر روز کنار پیاده‌رو می‌نشست و لیف و کبریت می‌فروخت و بیشتر وقت‌ها مردمی را نگاه می‌کرد که با اخم و عصبانیت از جلویش می‌گذشتند؛ خودکاری روی موزاییک‌های پیاده‌رو پیدا کرد و برای اینکه حوصله‌اش سر نرود روی یک تکّه کارتن مقوایی که صاحب لامپ‌فروشی توی جوی کنار پیاده‌رو انداخته بود شروع به کشیدن نقاشی کرد، دخترک مدرسه نمی‌رفت و... .