دندون خرسی لقشده
معرفی کتاب
"خرسی" در زمان ناهار خوردن متوجه شد که نمیتواند غذا را درست بجود و از آن لذت ببرد. انگار دندانش لق شده بود. دوستانش به نوبت تلاش کردند تا دندان لقشده را بکنند اما موفق نشدند. خرسی، که زورش از همه بیشتر بود، خودش دست به کار شد و توانست با یک حرکت، آن را بکشد. حالا او با این دندان افتاده چه باید کند؟ شما چیزی دربارۀ فرشتهای که دندانهای شیری را با خود میبرد شنیدهاید؟
یه مرد تنها و تک یه دلقک بانمک
معرفی کتاب
این داستان درباره رابطهای است که بین یک کشاورز و یک کودک شکل میگیرد. رابطهای دوطرفه و برای خوشحال کردن یکدیگر. قطار در حال حرکت است که ناگهان چیزی به بیرون پرت میشود؛ اما آن چیست؟ یک توپ؟ یک بقچه؟. او یک بچه است. یک بچه دلقک. مردی کشاورز او را میبیند؛ اما کشاورز با این بچه چه خواهد کرد؟