آهسته نوک بزن دارکوب
معرفی کتاب
کتاب «آهسته نوک بزن دارکوب» درباره دارکوبی است که نوکش در تنه یک درختِ پوسیده گیر میکند. دوستش برای کمک به او سراغ بقیه حیوانات جنگل میرود اما در نهایت متوجه میشود که این خود اوست که باید به دارکوب گیرافتاده در تنه درخت کمک کند
قصه این کتاب درباره کمک به دیگران است و اینکه در هنگامه کمک بهتر است حواسمان را جمع کنیم تا بتوانیم به شکلی موثرتر کار کمکرسانی را انجام دهیم.
قصه این کتاب درباره کمک به دیگران است و اینکه در هنگامه کمک بهتر است حواسمان را جمع کنیم تا بتوانیم به شکلی موثرتر کار کمکرسانی را انجام دهیم.
درختان صلح
معرفی کتاب
وانگاری ماآتای وقتی بعد از تمامشدن تحصیل به روستایی خود برگشت با کمال تعجب دید که درختان زیادی قطع شدهاند. دلش سوخت و تصمیم گرفت در باغچه حیاط خودشان درخت بکارد. وانگاری کارش را با کاشتن 9 درخت شروع کرد. بعد به زنان روستا و دیگر زنان سرزمین کنیا یاد داد که چگونه درخت بکارند. وانگاری سختیهای زیادی کشید اما با کمک زنان 9 نهال را تبدیل به سی میلیون درخت کرد. این کتاب دربارهی زندگی وانگاری ماآتای طرفدار محیطزیست سرزمین کنیاست کسی که سرسبزی و طبیعت نابودشده سرزمین خودش را دوباره زنده کرد.
عملیات ایگوانا: ارثیه پدر بزرگ
معرفی کتاب
ترمزدستی و چراغ راهنما دو تا دوست هستند که قرار هست با کمک هم مأموریت بزرگی را انجام بدهند. آنها میخواهند که ارث و میراث بابابزرگ پولدار را از یک بزمجه بگیرند! و این سرآغاز ماجراهایی است که در ادامه برای این دو دوست پیش میآید. در قسمتی از کتاب میخوانیم: «فکر کنم اینجا دیگر تهخط است (این جمله مال یک فیلم است، ولی درمورد من واقعیت دارد). این زیرزمینِ زشت، با کلی وسایل زشت و کتابهای زشت و درودیوار زشت، حق من نبود. منی که اینهمه بیگناهم! اما از یک چیز مطمئنم؛ بزمجهی بابابزرگ هم دقیقاً یک جایی توی همین خانه است، بزمجهی بیمصرفی که معلوم شد اصلاً بزمجه نیست و من بهخاطرش دارم جانم را از دست میدهم!»
شکموی مهربون
معرفی کتاب
من، علی و بچههای دیگر چوب بستنیهایمان را رنگ کردیم و انداختیم داخل جوی آب و مسابقه قایقرانی راه انداختیم. هر قایقی به شکلی از دور مسابقه خارج شد جز قایق من و علی. در همین حال ناگهان پدر علی را از دور دیدیم که خیلی ناراحت و در فکر بود. از علی دلیل ناراحتی پدرش را پرسیدم. او گفت از وقتی بعثیها جنگ را به دریا کشاندند بابا نتوانسته ماهی صید کند و برای همین ناراحت است. علی گفت دوست دارد که به پدرش کمک کند اما نمیداند چطور!
بیمارستان اسبها
معرفی کتاب
طوفان، اسب بزرگ و سفیدی بود که روزگاری در کنار سایر اسبها در خط مقدم جبهه استفاده میشد. میگفتند که رزمندهها با این اسبها آذوقه و مهمات جابهجا میکردند. حالا برخی از این اسبها زخمی بودند و به مداوا نیاز داشتند. من، رضا و پدربزرگ به اسبها رسیدگی کردیم تا حالشان خوب شود. بعد از مدتی طوفان را که دیگر خوب شده بود برای مسابقه آماده کردیم. آن روز در آن مسابقهی مهم دل تو دل هیچ کداممان نبود و از خدا میخواستیم که طوفان برنده شود اما اتفاق عجیبی افتاد که همه چیز را تغییر داد...
بهنام
معرفی کتاب
کتاب حاضر داستانی از شجاعت و دلاوری یکی از نوجوانان غیور ایران زمین را روایت میکند. در این داستان میخوانید که بهنام پسر شجاع و نترس از اینکه پرچم رژیم بعث بر گنبد مسجد خودنمایی میکند ناراحت است و تصمیم میگیرد هرطور که شده به جای آن پرچم، پرچم ایران را بر گنبد مسجد به اهتزاز درآورد. آیا بهنام موفق میشود؟ ...
اینجا کسی تشنه نیست (مجموعه 28 قصه در موضوعات دفاعمقدس)
معرفی کتاب
مجموعة حاضر دربرگیرندة 28 قصه دربارة دفاعمقدس است. دوران دفاعمقدس یکی از روزگاران فراموشنشدنی تاریخ است. در این دوران، قهرمانان و جوانمردانی بودند که ایستادگی کردند و به جنگ با باطل شتافتند تا یک وجب از خاک پاک ایران به دست دشمنان نیفتد. این مجموعه داستانهایی از این دوران را روایت میکند که سراسر آموزنده، تربیتی و اخلاقی هستند.
دنیای شلخته (مجموعه 16 قصه در موضوعات آداباجتماعی)
معرفی کتاب
مجموعة حاضر دربرگیرندة 16 قصه دربارة آداباجتماعی است. همه نوجوانان و جوانان لازم است که با آداب اجتماعی آشنا شوند و بدانند که در هر موقعیتی چگونه باید رفتار کنند. پیروی از قانون، هدایت و راهنمایی کردن همدیگر با دوستی و محبت، دفاع از حق و مراقبت از یتیم، بخشندگی، مراقب از حیوانات و کمک به همدیگر از جمله موضوعاتی هستند که در این داستانها به آنها توجه شده است. در ضمن بخشی از این داستانها از زندگی شخصیتها و قهرمانان واقعی اقتباس شدهاند.
ابر بابا
معرفی کتاب
خانواده به عنوان اولین مأمن هر انسانی جایگاه ویژهای داشته و در همه فرهنگها و ادیان مورد احترام است. در دین اسلام خانواده به عنوان یکی از ارکان اصلی تربیت معرفی میشود که انسانها در آن آموزشهای اولیه را برای ورود به اجتماع دیده و مصداق کوچکتر از هر آنچه نمونه بزرگتر آن در جامعه وجود دارد را عینی دیده و تجربه میکند. ازاینرو، ارزشدادن و تلاش برای حل مسائل اعضای خانواده موضوع مهمی است که باید در دستورکار مربیان تربیتی و خانوادهها قرار گیرد. کتاب «ابربابا» نسبت میان پدر و فرزندی را روایت میکند که فرزند در تلاش است برای بهبود حال پدر مسیرهای ممکن را امتحان کند تا با به آرامشرسیدن پدر، قلب و روح او نیز آرام بگیرد.
زیبا در قفس
معرفی کتاب
دوست داشتن عزیزان بهترین حس دنیاست اما به شرطی که از این دوست داشتن برای دیگران قفسی نسازیم و کاری نکنیم آنهایی که برای ما مهم هستند، داخل قفسی که از این دوست داشتن ساختهایم اسیر شوند، بهگونهای که زبانشان بند بیاید، دستشان بسته شود و نتوانند هیچ کاری انجام دهند. دخترک این داستان هم در ابتدا همین کار را کرد. او علاقهی ویژهای به پرندهاش داشت چون از وقتی جوجه بود آن را بزرگ کرده و مهمتر اینکه اسم مادرش را رویش گذاشته بود. ترس از دست دادن پرنده همچون وحشت رفتن مادر او را دچار چنان هراسی کرده بود که حتی اجازه نمیداد پرنده در بالکن و در هوای تازه بماند. دخترک تصور کرد با گذاشتن پرنده در قفس از او مراقبت میکند و این اشتباهی است که بسیاری از ما در مورد دوستان، فرزندان و افراد خانوادهی خود مرتکب میشویم. حتی بزرگترها هم نگران از دستدادن دوستیهایشان هستند. دوستی واقعی هیچگاه از بین نمیرود.