Skip to main content

خشن‌آبادی‌ها؛ انتقام کلاغی

معرفی کتاب
به خشن‌آباد خوش نیامدید! خشن‌آباد جایی دنج و دلچسب است یا یک خالی‌بندِ هفت‌خط است یا یک کلاغِ دلقکِ بی‌مزه! پادشاه و ملکه‌ی خشن‌آباد ترسناک، زشت و بی‌رحم هستند. آن‌ها اجازه نمی‌دهند آب‌خوش از گلوی خشن‌آبادی‌ها پایین برود. مورت، تنها عضو انجمن صلح و دوستی، جلاد سلطنتی می‌شود. اولین مأموریت او، مجازات دوستش است... آن‌ هم خشن‌ترین مجازات خشن‌آباد؛ نفله پیچ! مورت می‌تواند خشن‌آباد را به جای بهتری تبدیل کند؟ ...

پسرک زرنگ و مرد بی‌ادب

معرفی کتاب
همه اهالی روستا مؤدب بودند و رفتار خوبی داشتند، جز یک نفر که خیلی بی‌ادب بود. همه اهالی از حرف‌های مرد بی‌ادب، ناراحت می‌شدند و می‌گفتند «چرا این قدر بی ادبی؟ »، پسرک زرنگی نقشه می‌کشد تا رفتار مرد بی‌ادب را اصلاح کند و همه‌ی اهالی هم به کمکش می‌آیند. ولی آیا موفق می‌شود؟

باباموش و ناناموش

معرفی کتاب
این داستان درباره یک خانواده مهربان و خوشبخت است. قصه از جایی آغاز می‌گردد که پدربزرگ‌باباموش، غصه‌دار و ناراحت است. مادربزرگ‌ناناموش که از غصه‌ی او باخبر است، دلیل ناراحتی پدربزرگ را به گوش نوه‌ها می‌رساند. آن‌ها هم به منزل ناناموش و باباموش می‌روند تا غم از دلشان پاک شود. نویسنده به ما می‌آموزد تا با بزرگ‌ترها مهربان باشیم.

دانه پرماجرا

معرفی کتاب
دانه قصه ما دلش می‌خواهد که در یک جای خوب و بدون دردسر زندگی کند، به مکان‌های مختلفی می‌رود و هر بار یک اتفاق تازه برایش می‌افتد که مجبور می‌شود مکان زندگی‌اش را عوض کند، تا اینکه به چشمه‌ای می‌رسد و اتفاقات جدیدی برایش پیش می‌آید...

باب الجواد

معرفی کتاب
اسماعیل فقر شدیدی داشت.نزد امام جواد رفت و از فقرش برای ایشان تعریف کرد. ایشان یک مشت خاک از زمین برداشت و توی دست اسماعیل ریخت. اسماعیل متعجب شد که امام جواد چرا این کار کرد و اصلا این مشت خاک چه ارزشی دارد؟ اسماعیل نگاهی دوباره به کفِ دستش انداخت. آنچه می‌دید خاک نبود. طلا را برد بازار و فروخت. شانزده مثقال بود. همۀ مشکلات مالی‌اش حل شد. این تنها یکی از 110 داستان کتاب حاضر است. با خواندن این داستانک‌ها با سیره و سبک زندگی امام جواد(ع) آشنا خواهید شد.

تاریخ خنده‌دار چیزمیزهای شخصی

معرفی کتاب
این کتاب درباره واقعیت‌های عجیب و غریب تاریخی است، به‌طور مثال در گذشته افراد بسیار پولدار عینک می‌زدند چون تصور می‌کردند با عینک زیباتر و شیک‌ترند! یا مثلاً پاک‌کن‌ها از خمیر نان ساخته می‌شدند.
نویسنده ما را با بخشی از وقایع تاریخی که مورخان کمتر آن‌ها را ثبت نکرده‌اند، آشنا می‌کند.

روزی که بابا توی جیبم بود

معرفی کتاب
دخترکی در آرزوی هم‌قدم شدنِ مسیر خانه تا مدرسه با پدر بود، چون پدر او شهید شده بود. ناگهان روزی پدرش از صبح هنگام در کنار او صبحانه خورد، شال و کلاه بر سر دختر کرد و راهی مدرسه شدند. در راه، از آرزوهایش برای بابا گفت و بلوزی که انتخاب کرده بود به بابا نشان داد. زنگ تفریح همراه پدر بود که اتفاقی افتاد و پدر دیگر نبود، او کجا بود؟ دخترک چگونه او را پیدا کرد؟ ...

یک‌ماه خوب برای بچه‌های خوب

معرفی کتاب
این کتاب درباره ماه رمضان و کارهایی است که کودکان دوست دارند در کنار بزرگ‌ترهایشان در این ماه انجام بدهند. در این کتاب با زبان داستان به کارهای خوبی که کودکان را با این ماه عزیز بیشتر آشنا می‌کند پرداخته است. داستان‌های شیرینی که کودک را با مفاهیمی مثل روزه‌داری، سحری و افطاری‌خوردن، نذری‌دادن، کمک و هدیه‌دادن به دیگران آشنا می‌کند.

دو‌جان: خرده روایت‌های بارداری

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که از زبان زنان باردار روایت شده‌اند و این دوره سخت و پرچالش را معرفی می‌کنند. هر کدام از زنانی که خاطرات و حالات خود را عنوان کرده‌اند در شرایطی خاص و عجیب بوده‌اند و از همین بابت این قصه‌ها راوی ماجرایی هیجان‌انگیز و جالب هستند.

مهمانی خواب

معرفی کتاب
این داستان کودکانه درباره خرگوش کوچولویی به نام هری است که می‌خواهد به خانه دوستش، جوجه‌تیغی، برود و شب را پیش او بماند. وقتی هری به خانه جوجه‌تیغی رسید دید که دوستش بیرون از خانه چادر زده است و قرار است شب را بیرون از خانه و در میان درخت‌ها بخوابند. خرگوش کوچولو از اینکه در میان تاریکی شب بخوابد و در اتاق خواب نباشد خیلی می‌ترسید. به نظر شما خرگوش و جوجه‌تیغی چه کار کردند؟ توانستند شب را چادر بمانند یا به خانه رفتند؟