Skip to main content

جورج و اولین روز مهد کودک

معرفی کتاب
امروز اولین روزی که قرار است جورج به مهدکودک برود. پپا فکر می‌کند جورج خیلی کوچک است و دوست ندارد برادر کوچولویش را با خودش به مهدکودک ببرد. اما وقتی دوست‌هایش جورج را می‌بینند، خیلی ذوق می‌کنند و می‌گویند دلشان می‌خواهد برادری مثل جورج داشته باشند. پپا هم از داشتن برادر کوچولویش احساس خوشحالی می‌کند.

جورج سرما می‌خورد

معرفی کتاب
در یک روز سرد و بارانی جورج و پپا تصمیم می‌گیرند برای بازی بیرون بروند. مامان به آن‌ها می‌گوید اگر می‌خواهند زیر باران بازی کنند، باید کلاه و لباس مناسب بپوشند تا خیس نشوند. اما جورج دوست ندارد کلاه سرش بگذارد. برای همین آن‌را در چاله‌ای پرت می‌کند. وقتی به خانه برمی‌گردند، عطسه‌های جورج شروع می‌شود و...

بادکنک جورج

معرفی کتاب
پپا و جورج با مامان‌بزرگ و بابابزرگ در راه خانه آن‌ها هستند. در راه خانه، بابابزرگ بادکنکی به شکل دایناسور برای جورج می‌خرد. بابابزرگ از جورج می‌خواهد که آن‌را محکم توی دستش بگیرد؛ اما او رهایش می‌کند. بادکنک بالا و بالاتر می‌رود. تا این‌که...

دایناسور جدید جورج

معرفی کتاب
جورج آقای دایناسور را از تمام اسباب‌بازی‌هایش بیشتر دوست دارد. وقتی دُم آقای دایناسور می‌شکند، جورج خیلی ناراحت می‌شود. بابا برای جورج یک دایناسور بزرگ جدید به اسم دایناغُر می‌خرد که هم راه می‌رود و هم حرف می‌زند و هم آواز می‌خواند. اما آیا دایناغر می‌تواند جای آقای دایناسور را بگیرد؟

پپا و مهمانی پر‌ماجرا

معرفی کتاب
«پپا» قرار است برای اولین بار در زندگی‌اش شب در خانه دوستش «زویی» بماند. او و دوست‌هایش تصمیم گرفته‌اند تا دیر وقت بیدار بمانند و خوراکی بخورند و خوش بگذرانند. اما بابای زویی مجبور است صبح زود سر کار برود و آن‌ها باید مراقب باشند او را از خواب بیدار نکنند. آیا آن‌ها می‌توانند هم بیدار بمانند و هم سر و صدا راه نیندازند؟ ...

جورج و نی‌نی‌ پرسروصدا

معرفی کتاب
«پپا» و خانواده‌اش قرار است شب در خانه‌ عمه‌جان بخوابند. همه خسته‌اند و خیلی زود خوابشان می‌برد. اما خیلی زود صدای گریه الکساندر کوچولو بلند می‌شود و همه را از خواب بیدار می‌کند. الکساندر کوچولو عادت دارد در سرو صدای زیاد بخوابد. تا این‌که پدر جورج فکری به ذهنش می‌رسد...

سبزه کوچولو

معرفی کتاب
کتاب «‌سبزه کوچولو» دارای 5 داستان کوتاه با عنوان‌های«غرّشم خراب شده!»، «سبزه کوچولو گیر افتاده!»، «قشنگ‌ترین آواز»، «‌قوقولی قوقو قوووول!»و «مشکل بزرگ مورچه‌ها» است. همه داستان‌ها در موردزندگی و ویژگی‌های خاص موجودات و حیوانات است. داستان «سبزه کوچولو گیر افتاده!» که عنوان کتاب نیز هست، درباره کمک کردن سبزه‌ها به سبزه کوچولویی به نام پیچ پیچی است که زیر قوطی کنسرو گیر افتاده و نمی‌تواند نفس بکشد. این کتاب در قطع خشتی در 36 صفحه چاپ شده است.

دیدی گم شدیم!

معرفی کتاب
شوتک با شاتو وخاله شوکا و همه بچه‌های مهدکودکشان رفته بودند نمایش بزبزقندی. در حین نمایش شاتو نیاز به دست‌شویی پیدا می‌کند. شاتو و شوتک بدون اطلاع خاله شوکا از سالن خارج می‌شوند. آن دو وقتی می‌خواهند برگردند به سالن نمایش راه را گم می‌کنند. چه طوری راه را پیدا می‌کنند؟ ... از چه کسی کمک می‌گیرند؟ ... چه طور به غریبه‌ها اعتماد کنند؟ ... در ادامه داستان همه این ماجراها را می‌خوانیم.

قلمبه قلمبه

معرفی کتاب
زالزالکی یک آدم کوچولوی خیلی کوچولو‌ست اندازه‌ یک زالزالک. رنگش هم نارنجی است. به همه جا سرک می کشد تا یک دوست زالزالکی پیدا کند. برای همین یک عالمه ماجرا برایش اتفاق می‌افتد. این‌بار ماجراهای آشنایی زالزالکی با دستکش ظرفشویی است.

بندی‌بندی

معرفی کتاب
زالزالکی یک آدم کوچولوی خیلی کوچولو‌ست اندازه‌ یک زالزالک. رنگش هم نارنجی است. به همه جا سرک می کشد تا یک دوست زالزالکی پیدا کند. برای همین یک عالمه ماجرا برایش اتفاق می‌افتد. این‌بار ماجراهای آشنایی زالزالکی با یک کفش است.