قبل از فراموشی
معرفی کتاب
«رابینسون» همیشه به پدربزرگش کمک کرده است تا ماشینهای تعمیرگاه را راه بیندازد و شیره درخت افرای حیاطشان را جمع کند. رابینسون حالا بیشتر از هروقت دیگری به پدربزرگ کمک میکند؛ چون حافظه پدربزرگ ضعیف شده و ممکن است سادهترین کارها را هم فراموش کند. رابی فکر میکند اگر دردسر درست نکند، پدربزرگ نگران نمیشود و ذهنش استراحت میکند و حالش بهتر میشود؛ اما وقتی پای «اَلِکس»، بزرگترین زورگوی کلاس به میان میآید، مشتهای رابی به کار میافتند و... .
زیر سقف آسمان
معرفی کتاب
«کورا» همراه مادر و خواهرش در گرمخانهای زندگی میکند، این اولینبار است که بعد از مرگ پدرش مجبور شدهاند در چنین جایی زندگی کنند، هرچند بعد از مرگ پدر، در جایی ثابت ساکن نبودهاند؛ چون توانایی پرداخت اجاره را ندارند؛ درحقیقت آنها بیخانمان هستند. «آدیر» خواهر کوچکتر کورا است که به دلیل مشکلاتی که در هنگام تولدش پیش آمده، دچار آسیب مغزی شده و کمی با انسانهای معمولی متفاوت است؛ البته به نظر مادر فقط متفاوت است و دنیا را طور دیگری میبیند. حالا این خانواده کوچک سهنفره باید خانهای پیدا کنند که با درآمدشان متناسب باشد. چند روزی میگذرد و... .
گمشدگان
معرفی کتاب
«فِرِد» همیشه دلش میخواست به سفرهای اکتشافی برود و برای خودش جایی بین ماجراجوهای بزرگ باز کند. حالا او روی صندلیاش در هواپیما نشسته و سرگرم تماشای ناشناختههای جنگل آمازون در زیر پایش است. هواپیما به طرف مانائوس، شهرِ روی آب، پیش میرود. ... ناگهان هواپیما با سرعت در جنگل سقوط میکند و فِرِد دیگر چارهای جز ماجراجویی ندارد.
قارقالاردا اؤلورلر!
معرفی کتاب
این داستان صحبتهای پدر و پسری است که با هم به کوهپیمایی رفتهاند. پدر، قهرمان بازنشسته کُشتی است و پسر میداند که پدر غمی پنهانی دارد و چیزی او را میآزارد؛ اما او هیچگاه راز درونش را برای کسی برملا نکرده است. به گفته خودش، او مثل کبک میخرامید، مانند طاووس پر میآراست و مثل عقاب شکار میکرد. پدر میگوید کلاغها را دوست دارد، چون نه کسی را گول میزنند و نه به دام کسی میافتند. پدر از این که جوانان را به میان جمعیت و به تشک میکشاند و با خفت بر زمینشان میکوبید، دچار عذاب وجدان شده است!
حرف آبی آخر
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از هجده شعر است برای نوجوانان. «پرنده بودن»، «مدادشمعی بنفش»، «پارتیبازی» و «حرف آبی آخر» نام برخی از این شعرهاست. شعر اول از پرندهای میگوید که میخواهد آواز جدیدش را برای درخت بخواند؛ اما... . شعر دوم، داستان شمع و گل و پروانه است. شعر سوم درباره کارت قرمزی است که باید بازیکن بگیرد؛ ولی کارت قرمز پارتیبازی میکند و... . شعر آخر از خودکار آبی میگوید که هرشب حرفهای دلش را برای دفتر مینوشت تا اینکه... .
باغ مخفی
معرفی کتاب
روزهای گرم تابستان فرا رسیده است و «ایسا» به اردوی چندروزه تمرین ارکستر رفته است. «جسی»، «اولیور»، «هایاسینث» و «لینی» در خانه هستند و به جز اینکه اعصاب همدیگر را خرد کنند، هیچ کاری ندارند؛ ولی وقتی همسایه دوستداشتنیشان برای بار دوم سکته میکند، تابستان خوابآلودشان در یک آن تغییر میکند و بچههای خانواده «وندربیکر»، دور هم جمع میشوند تا کاری بکنند و... .
سومین قارچ
معرفی کتاب
پدربزرگ «اِلی»، «ملوین»، از دانشمندان مشهور دنیاست. او خود را به نوجوانی چهاردهساله تبدیل میکند و اِلی از حضور او خیلی خوشحال است. پدربزرگ چهاردهساله خیلی با مدرسه راهنمایی سازگاری ندارد؛ اما اِلی و دوستش، «راج»، اهمیت نمیدهند. ملوین باعث میشود همهچیز جالب باشد و وقتی الی و پدربزرگ برای نمایشگاه همگروه میشوند، پروژهشان خیلی موفقتر از آن میشود که فکر میکردند؛ اما در مورد آزمایشات دیگر در زندگی اِلی، اوضاع به این خوبی پیش نمیرود و... .
بچه معمولی و ابر هیچیها
معرفی کتاب
«مورف» و برادرش مجبورند به خاطر شغل مادر، مرتب به شهر جدیدی بروند. آنها هر سال باید اسبابکشی کنند و این کار برای مورف زجرآور است؛ چون باید دوستانش را ترک کند. حالا در این شهر جدید، مهمترین مسئله این است که مورف به کدام مدرسه برود. انگار همه مدرسهها پر شدهاند. سرانجام مدرسهای پیدا میکنند؛ اما این مدرسه با همهٔ مدرسهها فرق دارد! بچههای این مدرسه میتوانند پرواز کنند، آب و هوا را کنترل کنند یا اسبهای کوچکی ظاهر کنند! اما مورف یک بچهٔ معمولی است.
بیسرزمین
معرفی کتاب
احمد چهارده ساله در شهری سرگردان است که او را نمی خواهد. بعد از فرار از زندگی ناامن و رنجی که در سوریه می کشید، پدرش را در سفری پرمخاطره در سواحل اروپا از دست داده و تازه وارد بروکسل بلژیک شده است. تقلا می کند تا تنهایی از پس زندگی خودش برآید، نه کسی را دارد نه جایی برای رفتن. امیدش را کم کم از دست می دهد. حالا او چگونه می تواند در دیار غربت سر کند؟