Skip to main content

چاه

معرفی کتاب
خانواده «لوگن» سیاه‌پوست هستند و دویست جریب زمین دارند، زمینی که چاه پرآبی هم در آن وجود دارد. زمانی که خشکسالی ایالت «می‌سی‌سی‌پی» را فرا می‎گیرد، همه چاه‌ها خشک می‌شود، به جز چاه خانواده لوگن! خانواده «سیمس»، سفید‌پوست هستند و چهل جریب زمین اجاره‌ای دارند. همین موضوع می‌تواند باعث گرفتاری بین این دو خانواده شود؛ اما از وقتی نهر «رُزالی» که خانواده «سیمس» آب مورد نیازش را از آن تأمین می‏کرد، خشک شده است، آن‌ها هم مثل عده زیادی دیگری به مزرعه لوگن‌ها می‌آیند تا از چاه آب بردارند. همین موضوع ماجراهای زیادی را به وجود می‎آورد.

من پناهنده نیستم

معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان خانواده‌ای فلسطینی را روایت می‌کند که به علت حمله اسرائیل از سرزمین خود کوچ می‌کنند. راوی داستان زنی به نام «رقیه» است. روایتی که از مصیبت مردم این سرزمین و اجبار آن‌ها برای خروج از کشورشان آغاز می‌شود و با زندگی تلخ در نقاط مختلف جهان، به امید بازگشت به وطن و پشت سر گذاشتن وقایع ادامه می‌یابد و سرانجام با دیدار رقیه با پسر و نوه‌اش، پشت سیم‌های خاردار، در مرز جنوب لبنان و فلسطین به پایان می‎رسد؛ پنجره‌ای رو به آینده... .

خدمتکار شگفت‌انگیز

معرفی کتاب
«آلکسیا»، «ژوستین»، «ژرمی» و «ادواردو»، عصبانی هستند؛ چون شهرداری زمین اسکیت محله‌شان را خراب کرده و به جایش فرهنگ‌سرا ساخته است. از طرفی، خانم «شارلوت» مدت‌ها پیش سنگ گران‌بهایش را به دختربچه‌ای به نام «ماری» داده است که در شهر دیگری زندگی می‎کند. حالا خانم شارلوت می‎خواهد به دیدن ماری برود؛ اما قبل از آن باید کاری پیدا کند تا پول بلیت اتوبوس را جور کند... . او خدمتکار فرهنگ‌سرای تازه تأسیس می‌شود. در روز افتتاح فرهنگ‌سرا، بچه‌ها مراسم را به‌هم می‎‌ریزند و در زیرزمین مخفی می‌شوند و آنجا با خانم شارلوت آشنا می‌شوند.

پستچی فضول

معرفی کتاب
خانم شارلوت پس از اخراج از کارخانه نودلیت‌سازی، به شغل پستچی‌گری مشغول است. او که خیلی کنجکاو و فضول است، هر روز با خواندن یکی از نامه‌ها، سعی می‌کند تا اگر خبر بدی در آن نامه نوشته شده، خبر را تغییر دهد و سپس نامه را به صاحبش برساند. این کار او حال و هوای دهکده «سنت ماشین‌ شوان» را تغییر داده است.

دری وروجک و یک دوست واقعی

معرفی کتاب
«دُری» که همه او را وروجک صدا می‎کنند، می‎خواهد به مدرسه برود. او یک هیولا و یک پری مهربان دارد که فقط خودش آن‌ها را می‎بیند. او از هیولایش درباره مدرسه می‎پرسد. «مری»، هیولای دُری، می‎گوید باید لباس‌های کثیف پدرش و یک عالمه کالباس و آب‌لیمو را در کوله‌پشتی‌اش جا دهد و به مدرسه برود و.... در کلاس دُری دختری هست که در قلعه زندگی می‎کند و اژدها دارد! یعنی این دختر واقعی است؟

امیل و سه پسر دوقلو

معرفی کتاب
در آخرین روز مدرسه، «امیل» نامه‌ای از دوستش، «پنی هوتشن»، دریافت می‌کند. پنی او را به همراه دوستان دیگرش به خانه‌شان در کنار «است‌زه» دعوت کرده است. امیل دعوت او را می‌پذیرد و به آنجا می رود. شبی پنی و دوستانش برای تماشای نمایشی جذاب به هتل ساحلی می‌روند. آن‌ها در این نمایش با دو پسر آکروبات‌باز آشنا می‌شوند و راز بزرگی برایشان فاش می‌شود.

مسابقه تونل‌کنی

معرفی کتاب
بچه‌خرگوش‌ها حوصله‌شان سررفته است. خرگوش پیر پیشنهاد می‎دهد که مسابقه کندن تونل بدهند و برنده یک سبد پر از هویج بگیرد. «دُم‌توپی» می‎گوید، همیشه «پیلی‌پیلی» برنده می‎شود و «تُپلک» با اخم می‎گوید، این کار خیلی بی‎مزه است. «کوچولی» به گریه می‎افتد؛ چون همیشه آخر می‎شود. پیلی‌پیلی از اینکه دوستانش از برنده شدن او ناراحت هستند، تعجب می‎کند. حالا همه با فاصله، کنار هم می‎ایستند و با علامت خرگوش پیر شروع به کندن می‎کنند... . خرگوش پیر هرچه صبر می‎کند، خبری از بچه‎خرگوش‌ها نمی‌شود و همه‎جا ساکت است. چه اتفاقی برای آن‌ها افتاده است؟

کوه آتش

معرفی کتاب
«فراگوِ» قاتل و پسرش، همراه با سربازان شرورش، قصد تصاحب دژِ کوه «سالامند سترون» را دارند تا گنج بزرگ گورکن‌های حاکم بر آن را به چنگ آورند. از سوی دیگر، شمشیر «مارتین» دلاور از دژ سرخ دزدیده می‌شود و «سمکیم» و «آرولا» از دژ سرخ خارج می‌شوند تا شمشیر را پس بگیرند. «مارا» و «پیکل» که از شیوه یکنواخت زندگی سالامند سترون خسته شده‌اند، به دنبال ماجرا‌جویی آنجا را ترک می‌کنند و همه شخصیت‌های خوب و بد داستان، درگیر ماجراهای سخت و تلخ و شیرین می‌شوند.

ماریل دژ سرخی

معرفی کتاب
دزد دریایی، «گابول وحشی» به کشتی حامل «جوزف ناقوس ساز» حمله می‌کند و ناقوس بزرگ را می‌گیرد و بی‌رحمانه جوزف و دخترش را به دریا می‌اندازد. «ماریل» به ساحل می‌رسد؛ اما حافظه‌اش را از دست می‌دهد و تنها وسیله دفاعی او تکه‌ای طناب گره زده است. وقتی ماریل به دژ سرخ می‌رود، همه‌چیز را به یاد می‌آورد. او مطمئن است پدرش مرده و سوگند می‌خورد انتقام او را بگیرد. ماریل با سه دوست بی‌باک و شجاع خود راه می‌افتد تا گابول را پیدا کند و به این ترتیب نبردی بزرگ آغاز می‌شود.

ماتیمیو

معرفی کتاب
«اسلاگار» روباه مدت‌ طولانی‎ به دنبال راهی برای اتنقامجویی است. او گاهی حتی از درد و سوزش زخم صورتش لذت می‌برد؛ چون می‎داند به زودی از کسانی که باعث این زخم شده‌اند، انتقام می‎گیرد. او مصمم است که دژ سرخ را ویران کند و موش جنگجو، «ماتیاس»، را بکشد و جوانان دژ را به بردگی بگیرد. آیا او می‎تواند بر شمشیر افسانه‌ای دژ غلبه کند و آیا نقشه‌اش برای گروگان گرفتن پسر ماتیاس، «ماتیمیو»، عملی می‎شود؟