حسادت

افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، می‌دانند کدام احساسات مثبت و منفی در آن‌ها هست و چگونه باید آن‌ها را مدیریت کنند. مجموعۀ چندجلدی حاضر کودک را با احساسات خود آشنا می‌کند. کتاب پیش رو به موضوع «حسادت» می‌پردازد و توضیح می‌دهد حسادت چیست، چطور باید با آن کنار آمد و برای خلاصی از آن چه باید کرد. این پاسخ‌ها در قالب جمله‌ها و احساس‌های کودکانه ارائه شده‌اند.

رها‌کردن کودکان از رشک و حسادت مأموریتی سنگین برای والدین است. نویسندۀ کتاب حاضر می‌کوشد به بچه‌ها کمک کند مسائل را با دید بهتری ببینند و حسادت را مدیریت کنند. احساس رضایت از داشته‌ها و احساس غرور نسبت به خود، رقابت ناسالم و حسادت را به حداقل می‌رساند. نمونه‌های واقعی این کتاب به مخاطب رهنمود می‌دهند چگونه می‌تواند بر حس حسادت غلبه کند.

آدم وقتی حسود می‌شود احساس می‌کند چیزی کم دارد. حسادت حس بدی است که گاهی به سراغ انسان‌ها می‌آید. خواندن داستان‌هایی دربارۀ افراد حسود به کودکان کمک می‌کند این حس را بیشتر بشناسند و تشخیص دهند چگونه می‌توان حسود نبود. داستان کودکانۀ این کتاب نمونه‌هایی واقعی و کودکانه از حسادت نشان می‌دهد و در نهایت به مخاطب کمک می‌کند بداند که وقتی احساس حسادت می‌کند، چه کارهایی باید انجام دهد تا حالش بهتر شود.

"المور" مثل خیلی از بچه‌ها تنها فرزند خانواده بود. او یک اتاق برای خودش داشت و یک عالمه اسباب‌بازی. المور اخلاق‌های خاصی هم داشت. مثلا دوست داشت اسباب‌بازی‌هایش را با ترتیب خاصی توی اتاقش بچیند و هیچکس آن‌ها را حتی یک میلی‌متر هم جابه‌جا نکند. حتی وقتی "عمو سیسیل" برای او یک شیشه پاستیل ژله‌ای هدیه آورد، او تمام پاستیل‌ها را هر جور که دلش خواست تنهای تنها خورد. اما یک روز آدم کوچولویی به خانه‌شان آمد و همه چیز عوض شد. این آدم کوچک برای همیشه قرار بود پیش آن‌ها بماند. المور باید چه می‌کرد؟

"تانیا" دختری مهربان اما جیغ‌جیغو است و به زودی قرار است صاحب برادر شود. او از این موضوع خیلی خوشحال است تا زمانی که "تام" به خانه می‌آید. تام فقط شیر می‌خورد و گریه می‌کند. تانیا حوصله‌اش سر رفته از بس برادرش هیچ کار نمی‌کند اما باز هم توجه همه به اوست. تام کم‌کم بزرگ می‌شود و تانیا می‌فهمد که او را چطور بخنداند؛ کاری که فقط خودش بلد است.

هر کودکی ویژگی‌های مثبت و منفی دارد. شناخت این ویژگی‌ها و تلاش برای تعدیل آن‌ها از مسئولیت‌های مهم والدین و بزرگ‌ترهاست. در داستان این کتاب، به مهارت مقابله با حسادت پرداخته شده است. کودکی با یک رقیب مواجه می‌شود. خواهر یا برادر تازه متولد شده توجه والدین را به خود جلب کرده است. مخاطب در این ماجرا، ضمن شناخت حسادت، با مهارت مدیریت خشم آشنا می‌شود و راه‌حل ناراحتی و مشکل خویش را می‌یابد.

"منگوله‌مو" قرار است در همین روزها یک خواهر یا برادر جدید داشته باشد. اما از این موضوع خوشحال نیست. خودش را در اتاق حبس می‌کند و عروسک‌هایش را محکم بغل می‌گیرد. او از چیزی نگران است و مادرش این موضوع را فهمیده...

"ماکسیم" برادر کوچک "کاملیا" همین روزها زمان راه افتادنش رسیده و تمام توجه مادر و پدر فقط به او معطوف شده است. کاملیا اصلا از این وضع راضی نیست و هر لحظه ممکن است از بی‌توجهی آن‌ها گریه‌اش بگیرد. او چطور باید ناراحتی‌اش را بگوید؟ شاید امروز زمانی که می‌خواهند چهار نفری به گردش بروند زمان مناسبی برای صحبت کردن باشد.

شناخت احساسات به ما کمک می‌کند بر رفتارهایمان تسلط بیشتری داشته باشیم و بتوانیم بهتر رفتار کنیم. کتاب حاضر از مجموعۀ 9 جلدی«احساسات خود را بشناسیم»، شامل پنج داستان است که همگی موضوع حسادت را مورد توجه قرار داده‌اند. مخاطب با خواندن این داستان‌ها متوجه می‌شود، وقتی آرزوی چیزی را دارد که دیگران دارند و او ندارد یا هنگامی که دیگران به هدف‌هایی دست می‌یابند که او نمی‌تواند، ممکن است حس حسادت به او دست دهد. البته در‌می‌یابد، بسیاری از کودکان و نوجوانان در سن او این احساس را تجربه می‌کنند و با آگاهی می‌توان آن را برطرف کرد.

کودکان در عرصه تعامل انسانی و رابطه‌ای که با والدین یا همسالان خود دارند احساس‌های گوناگون مثبت و منفی را تجربه می‌کنند. در این کتاب داستانی کودکانه و بسیار کوتاه درج شده که رفتار نامناسبی را که ریشه در حسدورزی دارد، و نیز نتیجه ناخوشایند آن را به نونهالان گوشزد می‌کند. اثر با زبان ساده نگارش یافته و با تصاویر رنگی همراه است.