بادبانها را بکشید
معرفی کتاب
این کتاب مجموعه از داستانهای کوتاه و مستند درباره خانوادههای پرچمعیت و خوشبخت است. نویسنده کوشیده تا حال و حس صمیمی این خانوادهها را روایت کند و از عشق و علاقه فرزندان و والدین به یکدیگر بگوید. این قصهها پس از مصاحبه با این خانوادهها بازگو شدهاند و ماحصل تجربیات آنها هستند. شخصیتهای داستانها وجود خارجی دارند و با اسم حقیقی و محل زندگی معرفی شدهاند؛ این ویژگی کتاب به خواننده کمک میکند تا راحتتر بتواند با کتاب ارتباط برقرار کند.
داستانهای حاضر به مخاطب کمک میکند تا با اطمینان و دلگرمی بیشتری به موضوع فرزندآوری بنگرد و مزیتهای خانواده گسترده مورد توجه قرار گیرد.
داستانهای حاضر به مخاطب کمک میکند تا با اطمینان و دلگرمی بیشتری به موضوع فرزندآوری بنگرد و مزیتهای خانواده گسترده مورد توجه قرار گیرد.
قطار سریعالسیر در ایستگاه پیراشکیهای خانگی
معرفی کتاب
این قصه درباره یک خانواده است که ناگهان نانآور خود را از دست میدهد و دچار مشکلات مالی جدی میشود. پسر نوجوان این خانواده، هومن، که میبیند بعد از مرگ پدر، مادرش برای امرار معاش و تهیه مایحتاج روزمره دچار مشکل است، تصمیم میگیرد به دنبال کار بگردد و معاش خانواده را تأمین کند. او پسرکی دبیرستانی است و باید در کنار کار، به تحصیل هم بپردازد. به نظر شما هومن چه کاری را شروع میکند؟ آیا او میتواند خانوادهاش را تنگنای مالی نجات دهد؟
دخترک صحاف
معرفی کتاب
مجموعه آموزش سواد مالی، سطحدو با هدف افزایش هوش اقتصادی و مهارت کنترل پول برای کودکان دوره دوم نگاشته شدهاست. این مجموعه کتاب، به کودکان آموزش میدهد که چرا و چطور پسانداز کنند؛ چگونه با سرمایهگذاری، هم ارزش پولشان را حفظ کنند و هم در آبادانی کشورشان مشارکت داشته باشند؛ با راههای درست کسب پول و درآمد آشنا میشوند و اینکه چگونه از آن نگهداری کنند؛ میآموزند با مالیات به عنوان یک وظیفه ملی و مهم روبهرو شوند، از کودکی به کارآفرینی و ارزش آفرینی بپردازند. با محدود بودن پول و نامحدود بودن خواسته ها آشنا می شوند و …. در این جلد آموزش میدهد که با پیشرفت صنعت و تکنولوژی، بعضی از شغلها و کارگاههای سنتی از رونق میافتند و جای خودشان را به شغلها و کارگاههای جدید میدهند. صحافی کتاب هم یکی از آن شغلهاست که قدیمها با دست انجام میشد و فقط به چسب و نخ و دستگاه پرس نیاز داشت. پدر آنا صحاف ماهری است ولی مشتریها ترجیح میدهند کتابهایشان را به صحافیهای جدید بسپارند، چون آنها با ماشین کار میکنند و کار کتابها زودتر تمام میشود. آنا هم عاشق صحافی است و بهجای اینکه با دوستانش بازی کند، گوشهای از کارگاه پدرش مینشیند و کوکزدن و چسباندن کتابها را نگاه میکند. او که خیلی خوب میداند صحافیهای بزرگ فقط به کتابها چسب میزنند و آنها را نمیدوزند، سعی میکند کاروکاسبی پدرش را نجات بدهد...
بزرگ شدن در سپیدان
معرفی کتاب
این داستان درباره دو کودک به نامهای سوده و سعید است. زمانی که گروههای تروریستی شهرها را تسخیر کرده بودند، آن کودکان در شهرک و روستای فوعه و کفریا محاصره شده بودند. سوده و سعید همراه با مادر و باقی اعضای خانواده به سختی آب و غذا تهیه میکردند و با هرچه در دست داشتند برای رزمندگان، سلاح و سنگر میساختند. این مقاومت و مبارزه سه سال به طول انجامید؛ سه سالی که در نهایت به تخلیه شهر از نیروهای غیرنظامی منجر شد و سوده و سعید و باقی مردم به سلامت از آن جنگ خونین و نابرابر خارج شدند. این داستان کودکان را با رنجها و جنایاتی که کودکان سوریهای با آنها زیستهاند و در مقابلشان مبارزه کردهاند آشنا میکند و روحیه ظلمستیزیشان را پرورش میدهد.
پیچوله کوچوله
معرفی کتاب
این کتاب، قصه حلزونی کوچک بهنام «پیچوله» است که میخواهد پدربزرگش را ببیند؛ پدربزرگِ پیچولهکوچوله شبیه برخی از پدربزرگ ما انسانها پیر و بیمار است و نیاز دارد کسی از او مراقبت کند و مادر پیچولهکوچوله این وظیفه را برعهده این حلزون کوچک میگذارد. پیچوله با خوشحالی راهی خانه پدربزرگ میشود که چند باغچه دورتر از خانه آنهاست؛ اما سر راهش موانعی قرار دارد...
داره میآد صدای پا
معرفی کتاب
کتاب «داره میآد صدای پا»، از مجموعه شعر «نینی ترانه» دارای 10 شعر دربارهی خصوصیات ظاهری و رفتاری نینیهاست. والدین با خواندن این اشعار علاوه بر سرگرم کردن کودک، موجب آشنایی آنها با آواها میشوند و به پرورش مغز، ذهن و حافظه کودک کمک میکنند. مانند ترانهی: تاتا تیتی، تیتی تاتا/ داره میآد صدای پا/ وای، نینی با باباش میآد!/ با کفشای زیباش میآد...
آزادی چه رنگیست؟
معرفی کتاب
کتاب ماجرای پسربچه ای به نام برونو و پدر و مادرش است که در دوران جنگ جهانی دوم، در یکی از روستاهای ایتالیا زندگی میکردند. زندگی در روستا برای برونو و پدر و مادرش خوب و آرام بود تا اینکه یک روز، صداهای ترسناکی از دورترها به گوششان رسید.
خودروهایی بزرگ و ترسناک با سرعت در جادهی آرام و خلوتشان رفت و آمد میکردند. خودروها سربازها را جابه جا میکردند.
سربازها بلند بلند سرودهای حماسی میخواندند. صداهای ترسناک هر روز نزدیکتر میشدند. برونو دیگر اجازه نداشت به پنجره نزدیک شود. جنگ شروع شده بود.
خودروهایی بزرگ و ترسناک با سرعت در جادهی آرام و خلوتشان رفت و آمد میکردند. خودروها سربازها را جابه جا میکردند.
سربازها بلند بلند سرودهای حماسی میخواندند. صداهای ترسناک هر روز نزدیکتر میشدند. برونو دیگر اجازه نداشت به پنجره نزدیک شود. جنگ شروع شده بود.
مهری: داستان سروهای سربلند
معرفی کتاب
مرتضی و مهری دو فرزند زیر هفت سال دارند.مرتضی راننده لودر است و در جبهه نیز با همین مهارت، کمک میکند. مهری در نبود مرتضی برای بچهها، هم پدر است و هم مادر. زندگیای سراسر شاد اما پر از فراز و نشیب دارند. نوبت آخری که مرتضی به جبهه میرود، اسیر میشود و پدر و مادرش فکر میکنند مرتضی شهید شده و برایش مراسم ختم میگیرند اما ....
روزی روزگاری در گلیپوود
معرفی کتاب
روزگاری بر فراز صخرههایی در نزدیکی سیاهدریای سیاهی، کلبهای قرار داشت که جانر، تینک و لیلی ایگیبی در آن زندگی میکردند. مادر و پدربزرگشان، که پیش از این دزد دریایی بود، تمام عشق دنیا را نثارشان میکردند، اما عشق برای در امان نگه داشتن آنها از شر نیشدندانها کافی نبود؛ نیشدندانهایی که از آنسوی سیاهدریا در جستوجوی گنج شهریار بالپریان، فرمانروای جزیرهی تابان آنیرا، به آنجا آمده و آن سرزمین را تصرف کرده بودند.
دردسرهای خانوادهی ایگیبی درست از روز جشن اژدها آغاز شد و از آن به بعد بود که پای کالسکهی سیاه، شبح بریمنی استوپ، تازیهای شاخدار، گاودندان و هزارویک جانور دیگر به زندگیشان باز شد. مهمتر اینکه از آن به بعد بود که جانر، تینک و لیلی از رازهای مگوی خانوادهشان باخبر شدند.
و این تازه آغاز ماجرا بود...
دردسرهای خانوادهی ایگیبی درست از روز جشن اژدها آغاز شد و از آن به بعد بود که پای کالسکهی سیاه، شبح بریمنی استوپ، تازیهای شاخدار، گاودندان و هزارویک جانور دیگر به زندگیشان باز شد. مهمتر اینکه از آن به بعد بود که جانر، تینک و لیلی از رازهای مگوی خانوادهشان باخبر شدند.
و این تازه آغاز ماجرا بود...