داستان‌های تاریخی

«امام هادی (ع) نامه‌ای به یکی از اسیران نوشته بود. اسیر دختری از سرزمین روم بود. دختری که امام گفته بود لباسی از حریر به تن دارد و صورتش را پوشانده تا کسی او را نبیند». در کتاب حاضر ماجرای ورود ملیکه (نرگس خاتون) در میان اسرا به بغداد، آزاد شدن وی و سفر به سامرا همراه با فرستاده امام هادی (ع) در قالب داستانی کوتاه بازگو شده است. کتاب حاوی تصاویر رنگی بوده و زبان اثر ساده است.

داستان‌خوانی یکی از روش‌های مؤثر در درک رویدادها و تحول‌های تاریخی است. در کتابی که پیش رو دارید ماجرای ازدواج ملیکه (نرگس خاتون)، دختر قیصر روم و امام حسن عسکری (ع) در قالب داستانی کوتاه روایت شده است. رؤیای صادقه ملیکه، اسارتش و آماده شدن او برای ازدواج از بخش‌های داستان است. زبان اثر ساده و به دور از دشواری است و در هر صفحه تصاویر رنگی درج گردیده است.

مأمورهای حکومتِ وقت نمی‌خواستند امام حسن عسکری (ع) جانشینی داشته باشد. برای همین تا مدت‌ها کسی از به‌ دنیا آمدن پسر ایشان باخبر نشد. در این کتاب، داستان تولد حضرت مهدی (عج) و حضور و کمک حکیمه خاتون در هنگام تولد ایشان بازگو شده است. این اثر با هدف آشنایی کودکان با مهم‌ترین رویدادهای تولد و حیات امام عصر (عج) نگاشته شده است.

پس از به دنیا آمدن امام مهدی (ع)، پدر ایشان برای حفظ امنیت و سلامت آن حضرت، تولدشان را از همگان مخفی نگاه داشتند. کتاب پیش رو روایتگر داستان مطلع شدن احمدبن اسحاق، یکی از یاران امام حسن عسکری (ع)، پس از سه سال از تولد امام مهدی (عج) است. حضور یافتن وی برای دیدن کودک و سخن گفتن امام مهدی (عج) از جمله بخش‌های این داستان کوتاه است.

جعفر کذاب برادر امام حسن عسکری (ع) بود و چون بسیار دروغ می‌گفت به این لقب (بسیار دروغ‌گو) معروف شده بود. او پس از وفات آن حضرت برای جانشینی امام (ع) تلاش کرد، اما به هدف خود دست نیافت. در این کتاب شخصیت جعفر کذاب و تلاش و ناکامی او برای رسیدن به مقام جانشینی امام شیعیان در قالب داستان بازگو شده است.

امام حسن عسکری (ع) در آخرین سفارش‌های خود به خدمتکارشان، سه نشانه از جانشین آینده خویش را بازگو کردند. در این کتاب داستان وفات امام حسن عسکری (ع) و نشانه‌های شناخت جانشین ایشان از زبان خدمتکار آن حضرت بازگو شده است. زبان اثر ساده و روان است و کتاب با هدف آشنایی کودکان با رویدادهای مهم حیات حضرت مهدی (ع) تدوین و نگارش یافته است.

در کتاب پیش رو داستانی از زبان سردابی نقل شده که در گذشته‌های دور، محل راز و نیاز و عبادت امام هادی (ع)، امام حسن عسکری (ع) و امام مهدی (عج) بوده است. داستان بازگوکننده لحظه‌های نیایش این سه امام (ع) در فضای سرداب و در برهه‌های گوناگون تا غیبت امام عصر (عج) است. اثر به زبان ساده نگاشته شده و حاوی تصاویر رنگی است.

در زمان غیبت صغری، امام مهدی (عج) از طریق رابط‌هایی با مردم در ارتباط بودند، به نامه‌های آنها جواب می‌دادند و آنها را هدایت و راهنمایی می‌فرمودند. در این اثر اولین رابط امام زمان (عج) در زمان غیبت صغری و فعالیت‌های وی در قالب داستان کوتاهی به زبان ساده معرفی شده است. کتاب با زبان ساده و قابل فهم نگاشته شده و حاوی تصاویر رنگی کودکانه است.

چهارمین پلی که مردم و امام عصر (عج) را در زمان غیبت صغری به هم وصل می‌کرد، علی بن سمری بود. در این کتاب داستان ماجرای انتخاب چهارمین رابط امام و مردم که رساننده راهنمایی‌ها امام و نامه‌های ایشان بود نقل شده است. زبان اثر ساده و قابل فهم است و محتوای داستان به چگونگی پایان غیبت صغری و آغاز غیبت کبری نیز اشاره دارد.

ملیت‌های گوناگون برای انتقال مفاهیم ارزشمند اخلاقی به نسل‌های بعد انواع داستان‌ها و حکایت‌ها را نقل می‌کنند. کتاب پیش رو دربردارنده 20 داستان کوتاه برگرفته از افسانه‌های ژاپنی است. هر داستان با زبان ساده و به دور از دشواری نگاشته شده و همراه با رویدادها و شخصیت‌های افسانه‌ای است. در هر صفحه تصاویر رنگی و کودکانه فضای داستان‌ها را بانشاط کرده است.