Skip to main content

چشم، چشم، دو ماهی

معرفی کتاب
داستان درباره کودکی است که پدرش در دفاع مقدس چشم هایش را از دست داده است. او خیلی دغدغه چشم های پدر را دارد و دوست دارد پدرش بتواند نقاشی های او را ببیند. او با پدرش به نمایشگاه نقاشی بچه های مدرسه می روند. دوستان کودک اشاره می کنند که پدر او نابیناست. این مساله باعث رنجش کودک می شود و ....

در راه کوه

معرفی کتاب
خانم «بَجِر»، گورکنی است که تنها زندگی می‌کند و در عین حال، تجربه‌های فراوانی دارد. او هر یکشنبه به کوه نزدیک خانه‌اش می‌رود و کلی کوهنوردی می‌کند. او تمام حیوانات و گیاهان مسیر خود را به اسم می‌شناسد و به هرکسی که به کمک نیاز دارد، کمک می‌کند. در یکی از روزهای یکشنبه، خانم بَجِر، در مسیر کوه، با گربه‌ی کوچولویی به‌نام «لئو» آشنا می‌شود. لئو، دوست دارد از کوه بالا برود، اما احساس می‌کند کوچک‌تر از آن است که از عهده‌ این کار بربیاید. چیزی نمی‌گذرد که...

تدوین نظام تربیت حماسی در آینه شاهنامه فردوسی

معرفی کتاب
این کتاب در تلاش است تا موضوع نگرش تربیتی حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه را که از جنس حماسه است و باعث تقویت روحیه مسئولیت‌پذیری، کوشایی، شجاعت و نوع‌دوستی می‌شود برای دانش‌آموزان بازگو و تحلیل کند.
کتاب حاضر هشت فصل دارد و برخی از موضوعاتی که در این فصل‌ها عنوان شده‌اند عبارت‌اند از: چیستی تربیت حماسی؛ هدف‌های تربیت حماسی؛ اصول تربیت حماسی؛ پیامدهای تربیت حماسی.

فردا می‌خوام شجاع باشم

معرفی کتاب
فردا می خوام کاری کنم/ دنبال ماجرا برم / هر چیزی که دلم بخواد / بسازم و یاد بگیرم... این کتاب درباره خرگوش کوچولویی است که می‌خواهد قوی، باهوش، خلاق، خودباور و شجاع باشد.

خانم گرازه

معرفی کتاب
در یک جنگل قشنگ، گرازی زندگی می‌کرد که به تازگی بچه‌دار شده بود. یک روز خانم گرازه بچه‌هایش را صدا کرد و همگی، در یک صف، به طرف مردابی که دور و برش پر از گل و گیاه بود، رفتند. آن‌ها می‌خواستند همراه باباگرازه و مهمان‌هایش در آن‌جا جشن بگیرند. بچه‌ها خوشحال بودند و ورجه وورجه می‌کردند که یک مرتبه خانم گرازه دید یک ببر خط‌خطی به سمت آن‌ها می‌آید...

فضیلت شجاعت: شهامت، صداقت

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتاب‌های «توانمندسازی فضیلت‌های منشی و روان‌شناختی» است که براساس طبقه‌بندی «کریستوفر پترسون» و «مارتین سلیگمن» از اساتید پایه‌گذار روان‌شناسی مثبت‌گرا، تدوین شده است. این مجموعه 24 فضیلت روان‌شناختی را که نوجوانان برای رسیدن به شادمانی و سلامت روان نیاز دارند با استفاده از قالب‌های داستان، تمرین، ایده‌ها و راهکارهای عملیاتی، ارائه می‌دهد. در این کتاب به فضیلت «شجاعت» (شهامت و صداقت)، پرداخته شده است.

فضیلت شجاعت: پشتکار، سرزندگی

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتاب‌های «توانمندسازی فضیلت‌های منشی و روان‌شناختی» است که براساس طبقه‌بندی «کریستوفر پترسون» و «مارتین سلیگمن» از اساتید پایه‌گذار روان‌شناسی مثبت‌گرا، تدوین شده است. این مجموعه 24 فضیلت روان‌شناختی را که نوجوانان برای رسیدن به شادمانی و سلامت روان نیاز دارند با استفاده از قالب‌های داستان، تمرین، ایده‌ها و راهکارهای عملیاتی، ارائه می‌دهد. در این کتاب به فضیلت «شجاعت» (پشتکار و سرزندگی)، پرداخته شده است.

کافیه بپرسی!: متفاوت باش، شجاع باش، خودت باش

معرفی کتاب
درک متفاوت بودن برای کودکان سخت است. «سونیا سوتومایر»، نویسنده کتاب یکی از مستشاران دیوان‌عالی امریکاست که علاوه بر تجربه خودش به‌‌عنوان کودک مبتلا به دیابت، سعی می‌کند چالش‌هایی را در مورد کودکانی بیان کند که با مشکلی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. او علاوه بر بیان مشکلات، توانمندی‌های این کودکان را هم بیان کرده است و راهکاری برای ادامه دوستی‌های کودکانه ارائه می‌دهد و به آن‌ها می‌آموزد، هرگاه با چیزی مواجه شدند که دلیلش را نمی‌دانستند بهتر است سؤال کنند.

شجاع مثل خودت

معرفی کتاب
دختر کوچولوی این داستان باید با شهر و دیار خود خداحافظی کند، با دوستان قدیمی‌‌اش، همسایه‌‌ها و حتی خانه‌شان؛ او باید با احساس دلتنگی و ترسش کنار بیاید؛ و شجاعتش را درون خودش پیدا کند. «شجاع مثل خودت» به کودکان می‌آموزد وقتی با مشکلی روبه‌رو می‌شوند نباید خود را ببازند، می‌توانند با امید از پس هر مشکلی بربیایند، و با شجاعت موانع را پشت سر بگذارند.

پیش به سوی قلعه

معرفی کتاب
وسط شهر یک قلعه سرپا مانده بود. از قلعه هیچ‌کس بیرون نمی‌آمد و هیچ‌کس هم اجازه وارد شدن به آن را نداشت! اما نگهبان همیشه بالای قلعه بود. یکی می‎گفت قلعه پُر از هیولاست، یکی می‎گفت غول دارد و دیگری می‎گفت پُر از مار است! تا اینکه روزی دختر کوچولوی کنجکاوی به نام «ایب» تصمیم گرفت به قلعه برود و سر و گوشی آب دهد. او با قایق از خندق رد شد و جلوی دروازه ایستاد و با تمام قدرتش در زد؛ اما ناگهان صدای فیش... آن‌قدر او را ترساند که تا مدرسه دوید. چند روز بعد، نامه‌ای به دستش رسید و... .