قابهای روی دیوار: روایت زندگی فاطمه کرمی، مادر شهیدان انجمشعاع
معرفی کتاب
این کتاب درباره زندگی فاطمه کرمی، مادر شهیدان انجم شعاع و همسر رزمنده جانبازی است که هفت سال راننده حاج قاسم و اولین فرد از خانواده انجم شعاع بوده است که برای دفاع از انقلاب و اسلام، راهی جبهههای دفاع مقدس میشود. در این کتاب درددلها و نجواهای مادرانه خانم کرمی و گفتوگوهای ایشان با قاب عکس فرزندانش که یک به یک روی دیوار نصب شدهاند، روایت شده است. مادر این شهیدان گرانقدر خاطراتی را نیز از فرزندانش بازگو میکند.
عروس نجف: روایت زندگی علیه بحرینی، مادر شهید مصطفی انجمافروز
معرفی کتاب
این داستان درباره علیه بحرینی، مادر شهید مصطفی انجمافروز است.
ماجرا از آن جایی شروع میشود که خانواده بحرینی در سال 1341 تصمیم میگیرند برای زندگی به شهر نجف بروند. مدت زیادی از مهاجرت آنها نمیگذرد که علیه ازدواج میکند و بعد مصطفی متولد میشود. اما تقدیر به گونهای پیش میرود که صدام، رییس جمهور عراق در اواخر دهه 50 و دهه 60 ه.ش، آنها را از عراق بیرون کرد و علیه و همسر و خانوادهاش به ایران بازگشتند.از آن زمان به بعد همهچیز برای علیه متفاوت شد. با آغاز جنگ و عزیمت مصطفی به جبهه و شهادت او، زندگی روی پررنج خود را به این مادر شهید نشان داد و موجب حوادث جدیدی در زندگی او شد.
ماجرا از آن جایی شروع میشود که خانواده بحرینی در سال 1341 تصمیم میگیرند برای زندگی به شهر نجف بروند. مدت زیادی از مهاجرت آنها نمیگذرد که علیه ازدواج میکند و بعد مصطفی متولد میشود. اما تقدیر به گونهای پیش میرود که صدام، رییس جمهور عراق در اواخر دهه 50 و دهه 60 ه.ش، آنها را از عراق بیرون کرد و علیه و همسر و خانوادهاش به ایران بازگشتند.از آن زمان به بعد همهچیز برای علیه متفاوت شد. با آغاز جنگ و عزیمت مصطفی به جبهه و شهادت او، زندگی روی پررنج خود را به این مادر شهید نشان داد و موجب حوادث جدیدی در زندگی او شد.
دریاقلی: برگرفته از زندگی شهید دریاقلی سورانی
معرفی کتاب
این داستان درباره ناجی یک شهر است؛ مردی که زودتر از همه متوجه شد عراقیها در حال حمله به شهر آبادان هستند و توانست جلوی سقوط شهر را در آن روز بگیرد. کسی از دوستان و خانواده حرف او را باور نکرد؛ اما او 9 کیلومتر با دوچرخه رکاب زد تا به پاسگاه رسید و خبر هجوم بعثیها به آبادان را بهموقع به فرماندهان ارتش و سپاه رساند.
نام این جوان دریاقلی سورانی بود که در کودکی با خانواده خود از اصفهان به آبادان کوچ کرده بودند و زندگی آرامی داشتند، اما به محض شروع جنگ تجمیلی، دریاقلی نیز مانند باقی رزمندگان فداکار و وطندوست، عازم خط مقدم شد و در سن 35 سالگی به شهادت رسید. کتاب حاضر داستان زندگی دریاقلی از کودکی تا حوادث جنگ و شهادت او را بازگو کرده است.
نام این جوان دریاقلی سورانی بود که در کودکی با خانواده خود از اصفهان به آبادان کوچ کرده بودند و زندگی آرامی داشتند، اما به محض شروع جنگ تجمیلی، دریاقلی نیز مانند باقی رزمندگان فداکار و وطندوست، عازم خط مقدم شد و در سن 35 سالگی به شهادت رسید. کتاب حاضر داستان زندگی دریاقلی از کودکی تا حوادث جنگ و شهادت او را بازگو کرده است.
سلیمانی عزیز 2: گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاجقاسم سلیمانی
معرفی کتاب
این کتاب درباره زندگی حاج قاسم سلیمانی و مکتب ایشان است. فصل نخست کتاب از کودکی، فعالیتهای انقلابی، ورودشان به سپاه پاسداران ایشان میگوید. در ادامه روایتها و خاطرات بازگو شده در کتاب نیز با فضای جنگ و عملیاتهای برون مرزی و... مرتبط میشوند. نویسنده در تلاش است تا هم از خصوصیات روحی و اخلاقی شهید سلیمانی بگوید و هم نبوغ نظامی و تعهد ایشان به ولایت را با ذکر مثالها و خاطراتی روایت کند. در انتهای کتاب نیز عکسهای از شهید بزرکوار منتشر شدهاند.
فرمانده 17 ساله: روایت زندگی شهید حمیدرضا محمدی فرمانده تخریب لشکر 17 علیبنابیطالبعلیهالسلام
معرفی کتاب
این کتاب داستان زندگی شهید حمیدرضا محمدی را براساس روایتهایی از زبان خانواده، آشنایان و دوستان این شهید بزرگوار، روایت میکند. شهید محمدی یکی از جوانترین فرماندههای جنگ بود که در سن 17 سالگی به مقام فرماندهی گردان تخریب لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) رسید و از افراد تأثیرگذار دفاع مقدس بود.
نویسنده داستان حاضر زندگی این شهید گرانقدر را از زمانیکه در شهر محلات متولد شد، تا زمان نوجوانی که در جبهههای غرب شروع به دفاع از میهن کرد و در سال 1362 نیز به شهادت رسید، بازگو کرده است.
نویسنده داستان حاضر زندگی این شهید گرانقدر را از زمانیکه در شهر محلات متولد شد، تا زمان نوجوانی که در جبهههای غرب شروع به دفاع از میهن کرد و در سال 1362 نیز به شهادت رسید، بازگو کرده است.
اسمی از تبار ابراهیم: خاطرات پاسدار مدافع حرم، شهید ابراهیم اسمی
معرفی کتاب
کتاب حاضر خرده روایتهایی حقیقی است از انسانی که مثل همۀ آدمها بهدنیا آمد و زندگی کرد اما راه شهادت را برگزید و رستگار شد. این کتاب روایت جوانِ مدافع حرم به نام «ابراهیم اسمی» است که روزگاری در یکی از مهمترین محورهای عملیاتی سوریه، فرمانده میشود و اقدامات کمنظیری انجام میدهد. سرانجام پس از عملیات البوکمال، بر اثر شدت جراحات به درجۀ رفیع شهادت نائل میشود. در انتهای کتاب هم تصاویری از کودکی تا شهادت این شهید بزرگوار قرار گرفته است.
هواتو دارم
معرفی کتاب
این داستان زندگی شهید مدافع حرم، مرتضی عبدالهی را روایت میکند. این شهید گرامی متولد دهه شصت بود و عاشق دوران جنگ، کتاب حاضر از زبان همسر شهید بازگو شده و ماجرای آشنایی ایشان با شهید، ازدواج و بعد رهسپار شدن مرتضی به سوریه را عنوان کرده است. نویسنده خوانندگان را با دلیریها و رشادتهای این شهید مدافع حرم بیشتر آشنا میسازد.
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «با همان چشمهای اشکبار به مرتضی گفتم: نو خیلی با معرفت بودی همه رو سپردی پس من چی؟ » لبخند آرامی زد و گفت: نگران نباش، خودم هواتو دارم...»
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «با همان چشمهای اشکبار به مرتضی گفتم: نو خیلی با معرفت بودی همه رو سپردی پس من چی؟ » لبخند آرامی زد و گفت: نگران نباش، خودم هواتو دارم...»
کجا بال کبوتر میفروشند؟
معرفی کتاب
این کتاب، دوبیتیهایی درباره خدا، شهدا و سنگرهای جنگ است و سعی دارد تا حال و هوای دفاع مقدس را به مخاطب خود منتقل کند. شاعر از حسرت خود برای نرسیدن به شهادت و یاد دوستان سفرکردهاش و حق آنها بر گردن دیگران میگوید. او میخواهد با این دوبیتیها مقام شهید و شهادت را در اوج کمال، به خواننده برساند.
«همیشه خاک پای همسفرهاست/ سرش بر شانه خونین جگرهاست/ به دنبال دلم دیگر نگردید/ دلم از ایل مفقودالاثرهاست»
«همیشه خاک پای همسفرهاست/ سرش بر شانه خونین جگرهاست/ به دنبال دلم دیگر نگردید/ دلم از ایل مفقودالاثرهاست»
شهید حسین همدانی
معرفی کتاب
این کتاب زندگی شهید حسین همدانی را که از زمان انقلاب تا اواسط دهه 90 در سپاه پاسداران مشغولیت داشت، بازگو کرده است. این شهید در هنگام جنگ تحمیلی با شجاعت عملیاتها را فرماندهی میکرد. در دهه هفتاد و هشتاد از اعضای ارشد سپاه بود. کتاب حاضر ماجرای زندگی شهید همدانی را از زمان تولد و کودکی ایشان تا روز شهادت در شهر حلب روایت کرده است.