Skip to main content

راز قلب بزرگ

معرفی کتاب
این کتاب داستان پسربچه‌ای به نام ویکتور است. او هر یکشنبه بعد از ناهار، به دیدن مادربزرگش می‌رود. این یکی از لذت‌بخش‌ترین لحظات زندگی ویکتور است؛ چون مادربزرگ برای ویکتور داستان‌هایی از دوران کودکی‌اش تعریف می‌کند، روزی مادربزرگ برای ویکتور داستان پدر جَد ویکتور یعنی قلب بزرگ! را تعریف می‌کند. قلب بزرگ، یک کلاه بزرگ سرخ‌پوستی بزرگ با پَرهای رنگی داشت؛ کلاهِ قلب بزرگ جادویی بود و در دل خودش یک راز بزرگ داشت. باید با ویکتور و مادربزرگش همراه شد تا راز پدر جَد ویکتور یعنی قلب بزرگ و کلاهش را فهمید...

دختر دوست داشتنی‌ام (پدر)

معرفی کتاب
کتاب دختر دوست داشتنی‌ام، نکات ظریف، عمیق و حساسی را بیان می‌کند که می‌تواند راه‌گشای زندگی سالم و حس خوشبختی برای دختران و ارتباط آنها با پدر و مادر باشد. در این کتاب تلاش شده به رفتار مناسب والدین با کودکان توجه شود. تصاویر کودکانه‌ و زیرکانه این کتاب به پیوند رابطه دوستانه بین فرزندان و والدین و عشق و محبت در خانواده کمک می‌کند.

پسر دوست داشتنی‌ام (پدر)

معرفی کتاب
کتاب پسر دوست داشتنی‌ام، نکات ظریف، عمیق و حساسی را بیان می‌کند که می‌تواند راه‌گشای زندگی سالم و حس خوشبختی برای دختران و ارتباط آنها با پدر و مادر باشد. در این کتاب تلاش شده به رفتار مناسب والدین با کودکان توجه شود. تصاویر کودکانه‌ و زیرکانه این کتاب به پیوند رابطه دوستانه بین فرزندان و والدین و عشق و محبت در خانواده کمک می‌کند.

خط سفید بین ما

معرفی کتاب
داستان کتاب از جایی در آسمان شروع می‌شود که سیاه‌چاله‌ای گرسنه می‌خواهد اورانوس را ببلعد، اما سیاره اورانوس برای دهان او خیلی بزرگ است پس با سرفه‌ای آن را به همانجایی که آورده پرتاب می‌کند. اما درست در لحظه‌ای که سیاه‌چاله سرفه می‌کند نوزادی به اسم «یاپراک» به دنیا می‌آید. او بی‌آنکه که بتواند صحبت کند ترانه‌ای را می‌خواند؛ آن‌هم به زبانی دیگر... .
کتاب درعین‌حال که داستان جالبی دارد روی این نکته تأکید می‌کند که جهان کودکان جهان صلح است و دوستی، اگر آن‌ها به‌حال خودشان رها شوند حتی می‌توانند اختلاف بین بزرگسالان را هم حل کنند.

پسرکی که تنها بود

معرفی کتاب
این قصه درباره یک پسرک خیلی تنهاست که هیچ دوستی نداشت. او تنهایی‌اش را برداشت و آن را به چند قسمت تقسیم کرد. پسرک خودش را به گربه تغییر داد، بعد درخت شد. سپس به پرنده، گاو و خرگوش تبدیل شد تا بلکه کمتر احساس تنهایی داشته باشد و بتواند دوستانی پیدا کند، اما هرکاری کرد باز هم تنها بود.
در نهایت پسرک متوجه شد باید خودش تنهایی را از بین ببرد و با هرچه در اطرافش هست دوست شود. او با گل و درخت و ماه و باران دوست شد. او دوست خودش شد.

خرس کوچولو و درخت آرزو

معرفی کتاب
برتی و خرس کوچولو با هم بازی می‌کردند. برتی ماشین خود را به خرس کوچولو نداد، خرس کوچولو برای کمک به مامان خرسه برای درست کردن کلوچه‌ و چایی رفت. برتی مدتی با خود به تنهایی بازی کرد. او تصمیم گرفت از درخت مورد علاقه‌اش بالا برود و روی شاخه‌ای که دوست دارد بنشیند. او روی شاخه نشسته بود که یاد کلوچه مامان خرسه افتاد. ناگهان چند کلوچه را دید که از شاخه درخت آویزان شده بود. بعد از مدتی او سردش شد، ناگهان پتویی ظاهر شد. برتی خیلی زود متوجه شد که این درخت، یک درخت معمولی نیست و یک درخت جادویی است...

شوخی سرت نمی‌شود؟ ‌!

معرفی کتاب
زنبورک یک شیشه گرد دسته‌دار پیدا کرده که زیر نور آفتاب عین خورشید می‌درخشد. او می‌خواهد آن را به لانه‌اش ببرد و جلوی در خانه‌اش بگذارد. اما چگونه می‌تواند شیشه به این بزرگی را به لانه‌اش ببرد؟ او با قلدری از دیگران کمک می‌خواهد اما ....

احساس‌ها

معرفی کتاب
خردسالان به خوبی با احساسات گوناگون آشنا نیستند و ممکن است حسی را تجربه کنند اما به دلیل اینکه آن را نمی‌شناسند نتوانند با حسشان کنار بیایند. کتاب تصویری حاضر نام حس‌های گوناگون همچون غم، بی‌حوصلگی، کنجکاوی، خواب‌آلودگی و... را با تصویرسازی‌های مناسب و شبیه به همان حال و احوال معرفی و ترسیم کرده است.
این کتاب به کودک کمک می‌کند تا حس‌های خود را بهتر بشناسد و بداند که به‌وجودآمدن این احساسات طبیعی هستند و برای همه پیش می‌آیند.

کرگدن دیگر بی‌ادبی نمی‌کند

معرفی کتاب
مجموعه «رفتارهای خوب» برای مطالعه دانش‌آموزان پیش از ورود به مدرسه و دوره ابتدایی اول و با هدف افزایش مهارت‌های ارتباطی آنان طراحی شده است. استفاده از حیوانات به جای شخصیت‌های اصلی خلاقیت و خیال‌پردازی کودکان را ارتقا می‌دهد و بچه‌ها را با خود همسو نماید. در این جلد کرگدن یاد می‌گیرد با دیگران چگونه معاشرت نماید.

دلفین خندان، دلفین اخمو

معرفی کتاب
داستان حاضر درباره دو دلفین است که دوستان همدیگر هستند. یکی از آن‌ها خندان و دیگری اخمو است. دلفین اخمو دوست دارد شاد باشد و بخندد اما بلد نیست و از دوستش می‌خواهد که به او خندیدن را یاد بدهد. دلفین خندان برای حل این مشکل یک بازی پیدا کرد ...