Skip to main content

مرد خزنده

معرفی کتاب
پرفسور پرسبریِ زیست شناس، سگی دارد که بعد از سال‌ها به صاحبش، یعنی پرفسور حمله می‌کند. رفتار و حرکات عجیب پرفسور مثل چهار دست و پا راه رفتن و پرخاشگری، دستیار جوانش را نگران کرده و او به شرلوک هلمز متوسل می‌شود. هلمز متوجه می‌شود که چند ماه پیش پرفسور عاشق دختری شده و جواب رد شنیده،همین موضوع را دنبال می‌کند و به کشف حقیقت می‌رسد.

سه دانشجو

معرفی کتاب
سؤالات امتحانی هیلتون سومز، استاد دانشگاه دزدیده می‌شود و آقای سومز یا قبل از امتحانات باید متقلب را پیدا کند یا امتحان را عقب بیندازد. سه دانشجو با استاد در یک ساختمان زندگی می‌کنند. شرلوک هلمز با بررسی اتاق کار آقای سومز و صحبت با سه دانشجو به حقیقت ماجرا پی می‌برد.

دوچرخه‌سوار تنها

معرفی کتاب
دوشیزه ویولت پدرش را از دست داده و تنها فامیلش عموی اوست که در آفریقای جنوبی زندگی می‌کند. آگهی‌ای در روزنامه می‌بیند که افرادی به دنبال او و مادرش می‌گردند. آگهی دهنده دو مرد هستند که می‌گویند عموی ویولت قبل از مرگش از آن‌ها خواسته تا از برادر‌زاده‌اش مراقبت کنند. یکی از این دو، مرتب از ویولت خواستگاری می‌کند و ویولت که نامزد دارد هر بار جواب منفی می‌دهد. نفر دوم با حقوق بسیار بالایی او را استخدام می‌کند تا به فرزندش موسیقی یاد دهد. ویولت که از رفتار و حرکات عجیب این دو نفر نگران و سردرگم می‌شود از شرلوک هلمز کمک می‌خواهد.

شش مجسمه‌ی ناپلئون

معرفی کتاب
مرد ناشناسی این‌طرف و آن‌طرف می‌چرخد و مجسمه‌های نیم تنه ناپلئون را می‌شکند. مجسمه‌ها در جاهای مختلفی هستند. در مغازه، در خانه، در مطب پزشک، ولی برای مرد ناشناس فرقی نمی‌کند او همه را می‌شکند، تا اینکه یک نفر به قتل می‌رسد. با شناسایی مقتول شرلوک هلمز می‌‌تواند راز این معما را کشف کند.

مدافع گم شده

معرفی کتاب
گادفری مدافع تیم فوتبال دانشگاه ترینیتی روز قبل از بازی مهمش با تیم دانشگاه آکسفورد ناپدید می‌شود. مربی تیم از شرلوک هلمز تقاضای کمک می‌کند. شواهد نشان می‌دهد که گادفری بیمار بوده و سرنخ‌های هلمز و دکتر واتسون را به دکتر آرمسترانگ می‌رساند، ولی او نه‌تنها کمکی نمی‌کند، بلکه آن‌ها را با عصبانیت بیرون می‌کند. شرلوک هلمز که به دکتر آرمسترانگ مشکوک است، او را تعقیب کرده و معما را کشف می‌کند.

کاپیتان سیاه

معرفی کتاب
کاپیتان کری که مردی دائم‌الخمر و بد‌اخلاق و گوشه‌گیر است، با نیزه به قتل می‌رسد. بازرس پرونده نمی‌تواند هیچ سرنخی پیدا کند و از شرلوک هلمز کمک می‌خواهد. هلمز به صحنه جنایت رفته، محل و اشیای کشف شده را بررسی می‌کند. نیمه‌شب مردی به محل قتل می‌آید. شرلوک هلمز او را دستگیر می‌کند، ولی آن مرد قاتل نیست. هلمز با پیگیری و موشکافی متوجه موضوعی می‌شود که او را در کشف حقیقت کمک می‌کند .

کلیسای ییلاقی

معرفی کتاب
عالی‌جناب ایو‌ستیسی که مرد ثروتمندی است به قتل می‌رسد و اشیای گران‌قیمت خانه‌اش به سرقت می‌رود. همسر مقتول می‌گوید سه نفر وارد خانه شده، او را به صندلی بسته و شوهرش را با سیخ بخاری کشته‌اند، اما این داستان ساختگی است و شرلوک هلمز حقیقت را کشف می‌کند.

انگشت مهندس

معرفی کتاب
در این داستان «ویکتور هدرلی» به سراغ شرلوک هلمز می‌رود و می‌گوید به سختی توانسته از دست کلنل و گروهش فرار کند. هدرلی آن‌ها را متهم به جعل سکه می‌کند. شرلوک هلمز با همراهی دکتر واتسون تلاش می‌کند این اتهام را اثبات کند.

اتاق دربسته

معرفی کتاب
زن جوانی که شغلش مراقبت از کودکان است، در جست‌و‌جوی کاری جدید، با مردی آشنا می‌شود که حاضر است برای نگهداری از فرزندش حقوق بسیار زیادی به او بدهد. او از زن می‌خواهد که موهایش را کوتاه کند. زن جوان با نگرانی به شرلوک هلمز مراجعه می‌کند و از او کمک می‌خواهد. هلمز به او می‌گوید کار را قبول کند و از او می‌خواهد اگر خطری پیش آمد، خبرش کند. دو هفته می‌گذرد، ولی خبری نمی‌شود تا اینکه... .

تاج یاقوت

معرفی کتاب
نیم تاج یاقوت در خانه رئیس بانک ( آقای هولدر ) دزدیده می‌شود. او با پسر و برادرزاده‌اش، مری زندگی می‌کند. آقای هولدر به پسرش که قمارباز است، شک می‌کند و او را تحویل پلیس می‌دهد، ولی برای پیدا کردن نیم تاج به شرلوک هلمز متوسل می‌شود. شرلوک هلمز حیاط خانه، اتاق آقای هولدر و قفسه‌ای را که نیم‌تاج در آن قرار داشته، بررسی می‌کند. همچنین با مری، برادرزاده آقای هولدر صحبت می‌کند و طی این بررسی‌ها متوجه نکته مهمی می‌شود.