Skip to main content

قصه‌های تصویری از تاریخ بیهقی: اشتباه کوچک

معرفی کتاب
بیهقی در دیوان، رسالت‌نامه‌ها و فرمان‌های مهم پادشاهان و امیران را مکتوب می‌کرد. کتاب تاریخ بیهقی کامل‌ترین سند از روزگار غزنویان به قلم ابوالفضل بیهقی است. بیهقی با قلمی شیوا، ‌دقیق و هوشمندانه وقایعی که دیده یا از افراد معتمد شنیده در این کتاب ثبت کرده است. از این اثر سی جلدی تنها پنج جلد آن باقی‌مانده و به دست ما رسیده است. در مجموعة حاضر داستان‌هایی از تاریخ بیهقی با زبانی ساده بازآفرینی و تصویرسازی شده است. درا ین جلد می‌خوانیم «امیرمسعود برای نبرد با فردی به نام طغرل با لشکری عزیم راهی نیشابور شد. امیر تصمیم گرفته بود که طوری طغرل و سپاهش را محاصره کند که راه فراری برای او باقی نماند. طغرل سوارانی داشت که چابک بودند و به او خبردادند که امیر برای سرنگونی‌اش لشکر کشیده است. همه مطمئن بودند که طغرل گرفتار می‌شود اما یک اشتباه کوچک باعث شد سختی‌های زیادی پیش بیاید...»

قصه‌های تصویری از تاریخ بیهقی: طاووس‌های سرزمین غور

معرفی کتاب
بیهقی در دیوان، رسالت‌نامه‌ها و فرمان‌های مهم پادشاهان و امیران را مکتوب می‌کرد. کتاب تاریخ بیهقی کامل‌ترین سند از روزگار غزنویان به قلم ابوالفضل بیهقی است. بیهقی با قلمی شیوا، ‌دقیق و هوشمندانه وقایعی که دیده یا از افراد معتمد شنیده در این کتاب ثبت کرده است. از این اثر سی جلدی تنها پنج جلد آن باقی‌مانده و به دست ما رسیده است. در مجموعة حاضر داستان‌هایی از تاریخ بیهقی با زبانی ساده بازآفرینی و تصویرسازی شده است. در این جلد می‌خوانیم «عبدالغفار تعریف می‌کند که روزگاری سلطان محمود فرزندانش مسعود، محمد و یوسف را به سرزمین داور می‌آورد و در آنجا مستقر می‌کرد تا از جنگ بازگردد. این بچه‌ها در سرزمین داور در خانه‌ی بایتگین ساکن می‌شدند. بسالمی معلم این امیرزادگان بود و به آن‌ها درس می‌‌‌‌‌داد. بایتگین والی این سرزمین از سیستان با خودش صدوسی طاووس نروماده آورده بود که به زودی کلی تخم گذاشتند و تعدادشان زیاد شد...»

قصه‌های تصویری از تاریخ بیهقی: مشاوران خردمند

معرفی کتاب
بیهقی در دیوان، رسالت‌نامه‌ها و فرمان‌های مهم پادشاهان و امیران را مکتوب می‌کرد. کتاب تاریخ بیهقی کامل‌ترین سند از روزگار غزنویان به قلم ابوالفضل بیهقی است. بیهقی با قلمی شیوا، ‌دقیق و هوشمندانه وقایعی که دیده یا از افراد معتمد شنیده در این کتاب ثبت کرده است. از این اثر سی جلدی تنها پنج جلد آن باقی‌مانده و به دست ما رسیده است. در مجموعة حاضر داستان‌هایی از تاریخ بیهقی با زبانی ساده بازآفرینی و تصویرسازی شده است. امیرنصر احمد سامانی در هشت سالگی حاکم شد. او با اینکه کم سن و سال بود اما باهوش و مستعد بود ولی یک عیب داشت؛ ‌ زود عصبانی می‌شد و حکم‌هایی می‌داد که غیرقابل جبران بود. برای همین روزی دو تن از دبیران خردمند خود را به حضور خواند و از آن‌ها خواست که برای رفع این مشکل به او کمک کنند...

قصه‌های تصویری از زهرالربیع: گریه برای حاکم

معرفی کتاب
مجموعه حاضر ترجمه‌ای است از کتاب زهرالربیع سید جزایری، این مجموعه به زبان طنز نوشته شده است و شامل حکایت‌های اخلاقی، دینی، حکایت‌هایی درباره ضرب‌المثل‌های عربی و حتی حکایت‌هایی درباره موجودات عجیب‌وغریب است. این داستان «گریه برای حاکم»، بهلول مرد عالم و عارفی بود که خیلی راحت به قصر هارون‌الرشید رفت‌وآمد می‌کرد. روزی به قصر رفت و بدون اجازه بر تخت حاکم نشست. مأموران وقتی که دیدن بهلول چه کرد، ‌او را گرفتند و حسابی کتکش زدند و به زندان بردند، ‌ اما...

قصه‌های تصویری از زهرالربیع: گربه و فرمان حاکم

معرفی کتاب
مجموعه حاضر ترجمه‌ای است از کتاب زهرالربیع سید جزایری، این مجموعه به زبان طنز نوشته شده است و شامل حکایت‌های اخلاقی، دینی، حکایت‌هایی درباره ضرب‌المثل‌های عربی و حتی حکایت‌هایی درباره موجودات عجیب‌وغریب است. در داستان «گربه و فرمان حاکم»، حمید، نجاری از بصره بود. مغازه او کنار خانه‌اش قرار داشت. یک روز حمید گربه‌ای در مقابل در نجاری دید و دلش برای او سوخت و مقداری نان به او داد. از آن روز به بعد گربه مدام به آنجا رفت‌وآمد می‌کرد و حتی داخل خانه‌شان می‌شد و بعد همه چیز را به هم می‌ریخت و می‌رفت. راحله همسر حمید از این اوضاع ناراحت بود و از حمید خواست فکری کند، ‌ اما...

قصه‌های تصویری از زهرالربیع: شاعر زیرک

معرفی کتاب
مجموعه حاضر ترجمه‌ای است از کتاب زهرالربیع سید جزایری. این مجموعه به زبان طنز نوشته شده است و شامل حکایت‌های اخلاقی، دینی، حکایت‌هایی درباره ضرب‌المثل‌های عربی و حتی حکایت‌هایی درباره موجودات عجیب و غریب است. در داستان «شاعر زیرک»، ابودلامه شاعری توانا برای خلیفه شعری می‌سراید و در محضر خلیفه می‌خواند. خلیفه شعر ابودلامه را تحسین می‌کند و از او می‌پرسد در مقابل دوست داری چه هدیه‌ای دریافت کنی؟ ابودلامه زیرک و سیاست‌مدار هم از خلیفه سگی شکاری طلب می‌کند و...

قصه‌های تصویری از زهرالربیع: عارف و کیسه‌‌ی زر

معرفی کتاب
مجموعه حاضر ترجمه‌ای است از کتاب زهرالربیع سید جزایری، این مجموعه به زبان طنز نوشته شده است و شامل حکایت‌های اخلاقی، دینی، حکایت‌هایی درباره ضرب‌المثل‌های عربی و حتی حکایت‌هایی درباره موجودات عجیب‌وغریب است. در داستان «عارف و کیسه‌ی زر»، عارفی است که قصد سفر کرد. در راه عارف با دیدن موجودات مختلف در طبیعت مدام با خودش فکر می‌کرد که موجودات چقدر راحت و آزاد زندگی می‌کنند و هیچ تعلق خاطری ندارند. این فکرها باعث شد که عارف کیسه پولی را که از ابتدای سفر با خودش به همراه آورده بود دور بیاندازد تا شاید او هم از تعلقات دنیایی رها شود، ‌ اما...

قصه‌های تصویری از زهرالربیع: آهنگر یک‌ شبه

معرفی کتاب
مجموعه حاضر ترجمه‌ای است از کتاب زهرالربیع سید جزایری، این مجموعه به زبان طنز نوشته شده است و شامل حکایت‌های اخلاقی، دینی، حکایت‌هایی درباره ضرب‌المثل‌های عربی و حتی حکایت‌هایی درباره موجودات عجیب‌وغریب است. در داستان «آهنگر یک شبه»، مادر احمد در بازار قدم می‌زد که از دور کارگاه آهنگری را دید. اوستای آهنگر تندوتند کار می‌کرد و مردم هم خیلی برای او احترام قائل بودند. برای همین مادر احمد تصمیم گرفت که احمد را پیش آهنگر بیاورد تا از او آهنگری یاد بگیرد. احمد از پیشنهاد مادرش استقبال کرد و گفت: آهنگری کار ساده‌ای است. قول می‌دهم زود در این کار استاد شوم، ‌ولی...

قصه‌های تصویری از زهرالربیع: جواب دندان‌شکن

معرفی کتاب
مجموعه حاضر ترجمه‌ای است از کتاب زهرالربیع سید جزایری، این مجموعه به زبان طنز نوشته شده است و شامل حکایت‌های اخلاقی، دینی، حکایت‌هایی درباره ضرب‌المثل‌های عربی و حتی حکایت‌هایی درباره موجودات عجیب‌وغریب است. در داستان «جواب دندان‌شکن»، مرد درستکار و زاهدی به نام یوسف آشنا می‌شویم که با دامداری و مرغداری روزگار می‌گذراند و در همه حال خدا را به خاطر نعمت‌هایش شکر می‌کرد. نام و آوازه زهد و تقوای یوسف به گوش حاکم هم رسید و او...

بچه‌های راه‌آهن

معرفی کتاب
بچه‌های راه آهن از اول بچه‌های راه آهن نبودند. حتی فکر نمی‌کنم که درباره آن فکر می‌کردند یا چیز زیادی می‌دانستند. فقط این را می‌دانستند که راه آهن وسیله‌ای است برای رفتن به جاهای مختلف. آن‌ها بچه‌های خیلی معمولی‌ای بودند که با پدر و مادرشان در یک خانه‌ی ویلایی در حومه‌ی شهر زندگی می‌کردند. آن‌ها خیلی خوشبخت بودند و اصلاً فکر نمی‌کردند که روزی این خوشبختی و راحتی تمام می‌شود و آن‌ها مجبور می‌شوند زندگی متفاوتی را شروع کنند. اما این اتفاق افتاد؛ آن هم کاملاً ناگهانی و خیلی ترسناک....