ادبیات ملل

«ویلف» با آن موهای ژولیده و گوش‌های لنگه به لنگه‌اش، همیشه نگران است. او تصمیم می‌گیرد درباره آدم‌های نگران تاریخ که با او نسبتی دارند، تحقیق کند. ویلف هرچه پیدا می‎کند، روی کاغذی می‌نویسد؛ اما او از کجا باید می‌دانست که نوشته‌هایش جنجال به پا می‎کند.

«هنریتا» خیلی کوچک است و دو خواهر بزرگ‌تر دارد. روزی خواهرهای هنریتا او را دست می‎اندازند و می‌گویند تو یک جوجه هستی و اینقدر روی این موضوع پافشاری می‎کنند تا هنریتا باور می‎کند. او به مزرعه «آقای بارنی» می‎رود تا خانواده واقعی‌اش را پیدا کند.

«آگاتا برکهات» با کفتربازها فرار می‌کند. کلانتر به دنبال آن‌ها می‌رود و یه هفته بعد با جنازه‌ای بازمی‌گردد. مادر، خواهر و پدربزرگ آگاتا جسد را شناسایی می‌کنند و مراسم خاکسپاری برگزار می‌شود؛ اما «جورجی»، خواهر آگاتا، اطمینان دارد جسدی که در تابوت است، متعلق به خواهرش نیست.

داستان این کتاب درباره افرادی است که به بیماری آلزایمر دچار می‌شوند. «لوک» بهترین دوست مادربزرگش است. آن‌ها به پارک می‌روند، بازی می‌کنند، می‎چرخند و قدم‌زنان تا مدرسه لوک می‌روند؛ اما همه این کارها قبل از بیماری مادربزرگ است. بعد از آن همه چیز تغییر می‎کند. مادربزرگ حتی اسم لوک را هم فراموش می‎کند.

پسری به نام «جیک‌مون»، پدربزرگی به نام«اسکلی» دارد. او آلزایمر دارد و مدام خودش و خانواده‌اش را توی دردسر می‌اندازد. اوج رفتار او هم در مراسم فارغ‌‎التحصیلی جیک است که تقریبا همه چیز به هم می‌خورد؛ ولی جیک با افتخار از این آزمایش بیرون می‌آید.

هزار و یک شب از درآمیختن قصه‌ها و افسانه‌های سه تمدن هند و ایران و عرب به وجود آمده است و داستان اصلی آن شامل سرگذشت پادشاهی است که هر روز دختری را به عقد خود درمی‌آورد و فردای آن روز او را می‌کشد. شهرزاد با قصه‌هایی که هر شب برای پادشاه تعریف می‎کند، او را از این کار باز می‎دارد. حکایت صیاد و حکایت سندباد، عنوان قصه‌های این مجموعه است.

«دون آلونسو» مرد شریف و محترمی بود؛ ولی به علت خواندن دیوانه‌وار کتاب‌هایی درباره شوالیه‌ها، فکر می‎کرد شوالیه است و می‌خواست آدم‌های بد را به سزای اعمالشان برساند. خواهر زاده و خدمتکار او تمام کتاب‌ها را از بین می‌برند و فکر می‌کنند همه چیز به حالت عادی بازمی‌گردد؛ اما این تازه اول ماجراست.

جایزه کثیف‌ترین شهر به جایی تعلق می گیرد که «بیلی» در آنجا زندگی می‌کند. بیلی پسر تمیز و مرتبی است؛ اما به زندگی در آن شهر عادت کرده است. او با خواندن این خبر تصمیم می‌گیرد برای نجات شهرش کاری انجام دهد. بیلی می‌داند که شعار دادن فایده‌ای ندارد. به همین دلیل تصمیم می گیرد خودش کاری کند. کاری هیجان‌انگیز که همه را متعجب کند.

کتاب حاضر دربردارنده ۳۰ داستان از فرهنگ‌های مختلف است. بعد از هر داستان، سؤالاتی مطرح شده تا قدرت تفکر کودکان را افزایش دهد. این داستان‌ها متن‌هایی برای پیشبرد مهارت‌های گفتاری، شنیداری و یادگرفتن ادبیات هستند.

«آراخنه» دختری است که مهارت بسیار خوبی در پارچه‌بافی دارد و کارش بسیار زیباست؛ اما او خیلی مغرور است و فکر می‌کند تنها اوست که این هنر را دارد. این داستان نشان می‌دهد که غرور باعث می‌شود تا اطرافیان از انسان فاصله بگیرند و آدم مغرور تنها می‌ماند. چگونگی رفتار با انسان‌ها موضوع این کتاب است.