پانصد صندلی خالی
معرفی کتاب
کتاب «پانصد صندلی خالی»یک سفر عمیق و انسانی به دل تاریکیهای جنگ و محاصره است. این اثر، روایت واقعی و مستند زنی است که در محاصره سه ساله الفوعه سوریه زندگی میکند و با قلمی پر احساس، لحظات تلخ و شیرین زندگی در شرایطی غیرقابل تصور را به تصویر میکشد. کتاب نه تنها داستانی از انتظار مرگ و گرسنگی است، بلکه نوری است بر تاریخ مظلومیت شیعه و زندگی روزمره مردمی که در شرایطی سخت و طاقتفرسا به سر میبرند. نویسنده، معلمی از الفوعه، با دو دختر و همسرش، در این روزنوشتها، جزئیات زندگی در محاصره را به تصویر میکشد و احساسات عمیق خود را از ترس، امید و مقاومت به اشتراک میگذارد. این اثر، نه تنها یک روایت از محاصره، بلکه یک درس از مقاومت و امید است و شما را به تفکر و تأمل در مورد زندگی و انسانیت وادار خواهد کرد.
شهید مصطفی چمران
معرفی کتاب
این کتاب دربارۀ شهید چمران نوشته شده است. این کتاب اتفاقات، خاطرات و سخنان ایشان را بیان میکند و به سادهزیستی، شجاعت و هوش ایشان اشاره دارد. ایشان چون خودش طعم فقر و محرومیت را چشیده بود سعی در ریشهکنی فقر و ظلم داشت و به همین دلیل دست از مبارزه برنمیداشت و زندگی ساده و بدون امکانات رفاهی را انتخاب کرده بود. در این کتاب زندگی و خاطرات شهید به روایت خانواده، دوستان، همکاران و همرزمان گردآوری شده است.
پنج روایت از یک مرد: زندگینامه داستانی شهید کشتیگیر علیرضا خزایی
معرفی کتاب
«پنج روایت از یک مرد» زندگینامه داستانی شهید کشتیگیر است، به نام علیرضا خزایی. شهیدی نخبه که در 17 سالگی وارد دانشگاه میشود و در عرصههای مختلف علمی، اخلاقی، ورزشی پیشرو است و به عنوان جوانترین فرمانده سپاه، سپاه اسدآباد را تشکیل میدهد. این کتاب روایتی جالب از روزهای زندگی پر تلاطم و پرتلاش این شهید خستگیناپذیر است.
ماهیها به دریا برمیگردند
معرفی کتاب
کتاب «ماهیها به دریا برمیگردند» یک اثر داستانی مستند است که به روایت زندگی یک خانواده فلسطینی در ایران میپردازد. این کتاب با مصاحبههای حضوری با اعضای این خانواده، گوشهای از تاریخ اشغال فلسطین توسط اسرائیل، سبک زندگی مردم غزه و رنجهایی که از اشغالگران متحمل شدهاند را به تصویر میکشد و مخاطب را با تاریخچه اشغال فلسطین و ظلمهایی که در این منطقه رخ داده است، آشنا میکند. این روایت ادبیات مقاومت و پایداری است و روحیه جهاد و ایثار را در مخاطب تقویت میکند.
تا آسمان هفتم
معرفی کتاب
کتاب «تا آسمان هفتم» در بحبوحه یک نبرد نفسگیر رخ میدهد. در اوج این نبرد نفسگیر، فرماندهای از نیروهای اطلاعات عملیاتی به مأموریتی خطرناک و حیاتی اعزام میشود؛ شناسایی خطوط دشمن. با چشمانی تیزبین و ذهنی هوشیار، او باید از میان تاریکی و خطر عبور کند تا به حقیقتی دست یابد که سرنوشت نبرد را تغییر خواهد داد. اما همه چیز طبق نقشه پیش نمیرود. ارتباط با فرمانده قطع میشود و او در دل سرزمین دشمن ناپدید میشود. در حالی که امیدها برای بازگشت او کمرنگ شده است، سایهای از شک و ناامیدی بر همرزمانش سنگینی میکند. آیا او هنوز زنده است؟ چه رازی در دل دشمن نهفته است که او را بلعیده است؟ این کتاب شما را به قلب تپنده جنگ و کشمکشی میان مرگ و بقا خواهد برد؛ جایی که هر تصمیم، سرنوشتی را رقم میزند.
چشمهای در کویر: 100 روایت کوتاه داستانی از زندگی علامه مصباحیزدی
معرفی کتاب
کتاب «چشمهای در کویر» خاطراتی به زبان داستانی از زندگی علامه محمدتقی مصباح یزدی نگارش شده است. خاطرات این کتاب در قالب صد داستانک به رشته تحریر درآمده است. هدف این کتاب ارائه تصویری گذرا و گویا از زندگی این عالم بزرگوار از طریق خاطراتی از خانواده، همراهان، شاگردان و دوستداران ایشان است. این خاطرات تا حد زیادی نمایانگر زیست علمی، معنوی، مدیریتی و انقلابی ایشان میباشد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «پسرها یکییکی از پشت نیمکتها بلند شدند. صدایشان را صاف کردند و بلند جواب دادند. بعضیهایشان ساده و سرراست جواب دادند و بعضیهایشان با بازیگوشی و تپق. معلمشان پرسیده بود قصد دارند در آینده چه شغلی داشته باشند. یکی دوست داشت وزیر بشود. یکی صدایش را کلفت کرد و گفت: «سرهنگ» شغل معلمی هم چندتایی طرفدار داشت. طرفداران پروپاقرص دکتری و خلبانی هم کم نبودند. حتی جواب شاگرد تنبلها هم همین شغلها بود، هرچند باعث خندۀ بقیه میشد. نوبت رسید به محمدتقی. بلند شد و گفت: «میخواهم بروم نجف و درس دین بخوانم»
در بخشی از کتاب میخوانیم: «پسرها یکییکی از پشت نیمکتها بلند شدند. صدایشان را صاف کردند و بلند جواب دادند. بعضیهایشان ساده و سرراست جواب دادند و بعضیهایشان با بازیگوشی و تپق. معلمشان پرسیده بود قصد دارند در آینده چه شغلی داشته باشند. یکی دوست داشت وزیر بشود. یکی صدایش را کلفت کرد و گفت: «سرهنگ» شغل معلمی هم چندتایی طرفدار داشت. طرفداران پروپاقرص دکتری و خلبانی هم کم نبودند. حتی جواب شاگرد تنبلها هم همین شغلها بود، هرچند باعث خندۀ بقیه میشد. نوبت رسید به محمدتقی. بلند شد و گفت: «میخواهم بروم نجف و درس دین بخوانم»
معراجیام: مروری بر خاطرات مبلغان طرح معراج اهواز
معرفی کتاب
امروزه اکثر نوجوانان تحت تأثیر فضای مجازی هستند. دشمن نیز از این فضا سوءاستفاده کرده است و شبانهروز شبهههای فراوان اعتقادی، سیاسی را در ذهنها ایجاد میکند. از طرفی، امکانات سختافزاری ما نیز کافی نیست، اما سلاح نرمافزاری قدرتمندی داریم، یعنی متقن بودن منطق و استدلالهایمان در ارتباط و تبلیغ چهرهبهچهره و حضور و ارتباط مستمر مبلّغان که تأثیر زیادی بر مخاطبان دارد. این کتاب، حاصل مصاحبه با دویست نفر از مبلّغان خواهر و برادر و ثبت خاطرات ایشان از دوران تبلیغ چهرهبهچهره میباشد. در گزیدهای از کتاب آمده است: «از وقتی ملبس به لباس روحانیت شدم، مدارس بیشتری برای سخنرانی و مداحی از من دعوت میکردند، پیش میآمد در یک روز از دهه محرم، در هفت مدرسه اقامه عزا میکردم. هنوز آفتاب طلوع نکرده بود، باید به سمت روستایی در نزدیکی اهواز راه میافتادم. وقتی از حوزه خارج شدم، احساس سرماخوردگی داشتم. پیش خود گفتم: توکل بر خدا هرچه بادا باد!...»
بادیهفروش: برگهایی از زندگی شهیدمحمدعلی رجایی
معرفی کتاب
بادیه فروش، برگهایی از زندگی شهید محمدعلی رجایی است که از مجموعه کتاب "پابرهنه" میباشد. این کتاب گوشهای از زندگی و سیره فردی، اجتماعی و سیاسی شهید رجایی را در قالب خاطراتی کوتاه به تصویر کشیده است و قصد دارد مسئول طراز جمهوری اسلامی که آرمانهای انقلاب را مورد توجه قرار می دهد، معرفی کند. شهید محمدعلى رجایی، در سال 1312 هجری قمری در شهرستان قزوین متولد شد، تحصیلات ابتدایى را تا اخذ گواهینامه ششم ابتداى در همین شهرستان به انجام رساند. در سن چهار سالگى از وجود داشتن نعمت پدر محروم شد و تحت تکفل مادر مهربان قرار گرفت. در سال 1327 به تهران مهاجرت کرد و سال بعد یعنى در 1328 وارد نیرویهوایى شد. در مدت 5 سال خدمت در نیروى هوایى، دوره متوسطه را با تحصیل شبانه گذراند، سپس در سال 1335 به دانشسراى عالى رفت و به سال 1338 دوره لیسانس خود را در رشته ریاضى به پایان برد و به سمت دبیر ریاضى به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به ترتیب در شهرستانهاى خوانسار، قزوین و تهران به تدریس، اشتغال ورزید. ایشان را در هشتم شهریور ماه 1360 به همراه یار قدیمىاش شهید باهنر در انفجار دفتر نخستوزیرى به شهادت رساندند.
پرواز پای دماوند: خاطراتی از زندگی شهید دکتر فخریزاده
معرفی کتاب
کتاب «پرواز پای دماوند: خاطراتی از زندگی ابرمرد ایران، شهید دانشمند دکتر محسن فخریزاده» روایتی از زندگی این شهید بزرگوار است که خاطراتی از دوستان، همکاران و خانواده شهید، از تولد تا لحظه شهادت اوست. کتاب با شرح ترور شهید فخریزاده است، آغاز میشود و بخش اصلی کتاب شامل خاطراتی کوتاه از افراد مختلف است که تقریباً به ترتیب از زمان تولد تا ترور شهید را روایت میکنند. در ادامه، پیامها و سخنان شهید گردآوری شده است و اشعاری از ایشان نیز در این بخش گزینش شده است. در انتهای کتاب، تصاویری از شهید از دوران کودکی تا تمبر یادبود چاپ شده است. این اثر با هدف ارائه الگوهای موفق، تصویری از ابعاد گوناگون زندگی این دانشمند برجسته را ترسیم کرده است.