من خرسها رادوست دارم
معرفی کتاب
مخاطب این کتاب که یکی از مجلدات مجموعهای چند جلدی است، با واقعیتهای اطراف دربارۀ حیوانات بیشتر آشنا میشود و تصویرهای مربوط به آنها را میبیند. در این جلد خرسها معرفی و به تصویر کشیده شدهاند؛ از جمله:کودیاک؛ قطبی؛ سیاه آسیایی؛ آفتاب؛ سیاه آمریکایی؛ قهوهای اروپا آسیایی؛ غولپیکر؛ قهوهای؛ تنبل؛ عینکی. در انتها نیز دانستنیهای جالبی در مورد این حیوانات آمده است.
من عنکبوتها را دوست دارم
معرفی کتاب
مخاطب این کتاب که یکی از مجلدات مجموعهای چند جلدی است، با واقعیتهای اطراف دربارۀ حیوانات بیشتر آشنا میشود و تصویرهای آنها را میبیند. در این جلد عنکبوتها معرفی و به تصویر کشیده شدهاند؛ از جمله: رتیل؛ گرگی؛ بیوه سیاه؛ خرچنگی؛ خانگی؛ تارقیفی؛ تفانداز؛ شناور؛ گردباف؛ آبی. در انتها نیز دانستنیهای جالبی در مورد این حیوانات آمده است.
من دایناسورها را دوست دارم
معرفی کتاب
مخاطب این کتاب که یکی از مجلدات مجموعهای چند جلدی است، با واقعیتهای اطراف دربارۀ حیوانات بیشتر آشنا میشود و تصویرهای مربوط به آنها را میبیند. در این جلد دایناسورها معرفی و به تصویر کشیده شدهاند؛ از جمله: تیرانوساروس رکس؛ براچیو ساروس؛ مایا سورا؛ آنکیلو ساروس؛ تریسرا توپس؛ دینو نیکوس. در انتها نیز دانستنیهای جالبی در مورد این حیوانات آمده است.
دوست پرندهها
معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه «محمد، گلی برای همه»، حاوی شعری درباره رفتار ایشان با حیوانات است. پیامبر حیواناتی در خانه داشتند که مرتب به آنها سر میزند و مراقبشان بودند. پیامبر وقتی میدیدند گربهای کنار چشمه آب میخورد، صبر میکردند تا گربه سیراب شود و برود، بعد کنار چشمه میرفتند و وضو میگرفتند. روزی شتری را با بار سنگینی دیدند که خسته و گرسنه و تشنه رها شده بود. پیامبر به صاحبش اعتراض کردند. پیامبر... .
خرس ماه
معرفی کتاب
«سامیه» و «سمیره» با پدرشان به باغ پرتقالشان رفتند تا محصول را بچینند. پدر آنها را پیاده کرد و گفت میرود و زود برمیگردد. دخترها وارد باغ شدند و خودشان را روی علفهای بلند انداختند و به آسمان خیره شدند. ناگهان سمیره نگاهش به گوشهای افتاد که پُر از پرتقالهای گاززده بود و بعد دو تولهخرس دید! دخترها جیغزنان فرار کردند. وانت پدر هنوز خیلی دور نشده بود. او برگشت و وقتی متوجه ماجرا شد، تیشهاش را برداشت و به دخترها گفت از جایشان تکان نخورند. بعد... .
نامههای سبز
معرفی کتاب
کتاب حاضر در بارۀ حیوانات و طبیعت و محل زندگی آنها توضیح میدهد. نویسنده به بهانۀ جوابدادن به نامهای که یک حیوان برای او میفرستند، طبیعت اطراف او را به مخاطب معرفی میکند. برای مثال، در جواب شترمرغی که خبردارشدهاست موجوداتی شبیه خودش در جاهای دیگر زندگی میکنند و میخواهد بداند چگونه میتواند ملاقاتشان کند، قارهها و اقیانوسها معرفی شدهاند. یا در جواب سنجابی که از آتشبازی مردم اطرافش گله میکند، آتشفشان را معرفی میکند و دربارۀ فعالیتهای آتشفشانی برایش توضیح میدهد.
چی بود؟ چی بود؟ کدو بود
معرفی کتاب
غازکوچولو و اردککوچولو یک کدو پیدا میکنند؛ اما کدو متعلق به اردک دیگری است. آن دو شروع میکنند به گشتن تا برای خودشان کدو پیدا کنند. آنها روی شاخه درخت، لابهلای برگها و حتی رودخانه را میگردند؛ اما هیچجا کدویی نمیبینند تا اینکه متوجه میشوند باید به مزرعه بروند. غاز و اردک در مزرعه کدوی بزرگی میچینند و با خود میبرند!
درخت ما عروس شده
معرفی کتاب
بارش برف، همهجا را سفید کرده است. غاز کوچولو دلش میخواهد وسط برفها بایستد، آسمان را تماشا کند و آواز بخواند؛ اما دوستش، اردک میخواهد که باهم به خانه بروند. غازکوچولو دلش میخواهد روی تپه سُر بخورد و مانند یک توپ پایین بیاید؛ ولی اردک میخواهد که با هم به خانه بروند. غاز کوچولو دلش میخواهد روی برفها دراز بکشد و.... اردک درختشان را به غاز نشان میدهد لباس سفیدی از برف پوشیده و مانند عروس شده است و... .
سردترین روز در باغوحش
معرفی کتاب
در یکی از روزهای سرد زمستان، در روز جمعه، در باغ وحش «میلتون میدو»، دستگاه گرمایش مرکزی از کار میافتد و بدتر از خرابی دستگاه، این است که تعمیرکار خبر میدهد تا روز دوشنبه نمیتواند آن را تعمیر کند! همه حیوانات در حال یخ زدن هستند، به جز خرس قطبی که از قیافهاش غرور میبارد! آقای «پیکلز»، مدیر باغ وحش، بعد از مدتی سردرگمی، راه حلی پیدا میکند! او از مسئول نگهداری هر حیوانی میخواهد که حیوانش را برای تعطیلات آخر هفته به خانه ببرد! ولی این چطور ممکن است؟
شلوغترین روز درباغوحش
معرفی کتاب
آقای «راجا» هشت سال است که مسئول نگهداری از کرگدن است؛ ولی احساس میکند به تغییر نیاز دارد. او از آقای «پیکلز»، مدیر باغ وحش، میخواهد که فقط برای یک روز جایش را عوض کند! آقای پیکلز جای او را با دوشیزه «اینگلبی» که مسئول مراقبت از حشرات است، عوض میکند؛ اما آن روز تبدیل میشود به شلوغترین روز باغ وحش! چون بقیه کارکنان نیز جایشان را عوض کردهاند! شامپانزهها شلوغبازی درمیآورند، کرگدن میغرد و خرس قطبی با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت به طرف خیابان میدود!