دو مرغ عشق عاشق
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی شش داستان کوتاه و تخیلی است. «ابر و آرش»، «دو مرغ عاشق» و «شاهزاده و پلنگ»، نام بعضی از این داستانهاست. تمام داستانها درباره محیط زیست است و از روزگاری سخن میگوید که انسانها همهچیز را از بین بردهاند. دود سیاه غلیظی آسمان را پوشانده است و سالهاست که مردم خورشید را ندیدهاند. جنگلها نابود شدهاند و از درختان چیزی جز اسکلتشان باقی نمانده است. حیوانات وجود خارجی ندارند و آنچه هست عروسکهای ساخته دست انسانهاست و... .
دختر پروانهای
معرفی کتاب
«نازپری» دختر کوچکی است که روی دستش لکهای سیاه دارد، لکهای شبیه پروانه؛ اما به مرور زمان لکهها یا همان پروانهها زیاد میشوند و تمام بدن دخترک را میپوشانند. نازپری آنقدر مشغول پروانههاست که همهچیز را از یاد میبرد. پروانههای او حواس بچههای کلاس را هم پرت میکنند و خانم معلم عصبانی میشود. گاهی بعضی از پروانهها هوس میکنند بپرند و بعضی میمانند، آن وقت بدن دخترک سوراخ سوراخ میشود! پدر نازپری هم از این مرض عجیب و غریب ذله شده است تا اینکه روزی... .
منگلر، قلابماهی وحشتانگیز
معرفی کتاب
دایی «مکس»، پرفسور شرور، هزارپای غولپیکری به نام «کراشر» ساخته بود که مکس و دوستانش توانستند آن را شکست دهند؛ اما «اسپکترون»، شهر ارواح دریایی، هنوز در خطر بود و همچنین شهر «سومارا»، محل زندگی «مرینها». حالا مکس و دوستانش با نبردی بزرگتر و خطرناکتر روبهرو هستند؛ چون پرفسور شیطانی میخواهد با استفاده از هیولای رباتی جدیدش، «منگر»، شهرهای زیردریا را نابود کند.
کراشر، هزارپای هولناک
معرفی کتاب
سالها پیش مادر مکس همراه برادرش، در سفری دریایی، در اقیانوس ناپدید شد. پرفسور یا نابغه دیوانه، پدر مکس را هم گروگان گرفت. مکس توانست او را نجات دهد؛ اما از مادرش هیچ خبری پیدا نکرد! حالا مکس و دوستانش باید در مأموریتشان با هیولای دیگری روبهرو شوند. مکس باید «کراشر»، هزارپای رباتی ترسناک، را شکست دهد، در غیراینصورت، پرفسور جنگل ارزشمند و مهم بلورین را نابود میکند!
استینجر، شبح دریایی
معرفی کتاب
مادر «مکس» به دنبال جستوجوی موجودات افسانهای زیرآبی که «مرین» نامیده میشوند، ناپدید شده است. دانشمند شیطانی یا پرفسور شرور قصد دارد نهتنها بر سراسر اقیانوس حکومت کند، بلکه غار ارواح را نیز نابود کند. حالا یکی دیگر از هیولاهای رباتیاش را به شهر ارواح دریایی فرستاده است تا آن را نابود کند. آیا مکس و دوستانش میتوانند «استینجر»، شبح دریا را شکست دهند و نژاد ارواح دریا را از خطر نابودی نجات دهند؟
شردر، عنکبوت رباتی
معرفی کتاب
پدر مکس، دو هفته پیش به «آکورا» برگشت. درست پس از آنکه مکس او را از چنگ پرفسور شیطانی نجات داد. دانشمند نابغه، اما دیوانه و قدرتمندی که میخواست بر سراسر اقیانوس حکومت کند. مکس دلتنگ پدرش بود؛ اما پرفسور به طور مبهمی اشاره کرده بود که مادر مکس، جایی در زیر امواج هنوز زنده است و مکس مصصم است که او را پیدا کند! مکس با ارواح دریایی روبهرو میشود و آنها از او کمک میخواهند؛ چراکه پرفسور دیوانه تصمیم دارد شهر آنها را نابود کند!
کرایا، کوسه خونخوار
معرفی کتاب
مادر «مکس» سالها پیش همراه برادرش، در سفری به اعماق اقیانوس، ناپدید شده بود. آنها به دنبال «سومارا»، شهر «مرینها» بودند. مرینها نژادی افسانهای بودند که زیر آب زندگی میکردند. حالا پرفسور، دشمن مرینها، پدر مکس را هم گروگان گرفته است و... . مکس باید با قویترین هیولای رباتی، «کرایا»، کوسه خونخوار، روبهرو شود. او باید با نیروی شیطانی که آن هیولا را تحت فرمان دارد نیز مبارزه کند. آیا او از عهده این کار برمیآید؟
ماناک، شکارچی خاموش
معرفی کتاب
مادر «مکس» سالها پیش در اعماق اقیانوس ناپدید میشود. پرفسور شیطانی، پدر مکس را هم گروگان میگیرد. مکس برای پیدا کردن مادر و آزاد شدن پدرش با هیولاهای زیادی میجنگد و پیروز میشود. حالا «ماناک»، شکارچی خاموش، فقط با یک هدف در اقیانوس حرکت میکند و آن پیدا کردن و کشتن «مکس» است؛ اما مکس باید مبارزه کند و زنده بماند؛ چون اگر شکست بخورد، تمام اقیانوسهای سیاره «نموس» نابود میشوند! مکس باید جلوی نقشههای پرفسور بایستد؛ چراکه پرفسور میخواهد «مرینها» را به بردگی بگیرد.
سیلدا، مار ماهی برقدار
معرفی کتاب
مادر «مکس» به دنبال جستوجوی موجودات افسانهای زیرآبی که «مرین» نامیده میشوند، ناپدید شده است. پدرش را نیز پرفسور شیطانی که دشمن مرینها بود، به گروگان گرفته است. پرفسور جمجمه «تالوس» را که باارزشترین دارایی مرینهاست، دزدیده است. مکس و دوست مرینیاش، «لیا»، تاکنون یک قسمت از جمجمه را پس گرفتهاند؛ اما هنوز سه تکه دیگر باقی مانده است. مکس میخواهد به مرینها کمک کند؛ اما با هیولای رباتی روبهرو میشود و... .
سفالوکس، ماهی مرکب رایانهای
معرفی کتاب
مادر «مکس» سالها پیش در اعماق اقیانوس ناپدید شده بود. حالا مکس با پدرش زندگی میکند. مکس عاشق این است که صبحهای زود با رباتی که برای ماهیگیری برنامهریزیاش کرده است، کنار دریا برود. کنار اسکله دو زیردریایی غولپیکر در آب تکان میخورند. او همیشه به دنیای ناشناخته زیر امواج فکر کرده بود؛ اما هرگز نتوانسته بود آنجا را ببیند. ناگهان فکری به ذهنش میرسد و... .