Skip to main content

عروسکم گم‌شده

معرفی کتاب
بسیاری از کودکان و حتی بزرگترها خیلی اوقات فراموش می‌کنند وسیله‌شان را کجا گذاشته‌اند و آن‌ها را گم می‌کنند. در این داستان، خرکوش کوچولو، بینگ، با دوستانش به پارک رفته و عروسکش را گم کرده است. او برای اینکه یادش بیاید عروسکش را کجا گذاشته است به تمام لحظاتی که عروسک را روی نیمکت گذاشت و بعد از آن دیگر او را ندید خوب فکر می‌کند. سرانجام عروسک خرگوش کوچولو پیدا می‌شود.
این داستان قصد دارد به کودکان کمک کند تا راحت‌تر وسایل گم‌شده را بیابند.

از من چرا می‌ترسی؟

معرفی کتاب
این داستان درباره خرگوش کوچولو، بینگ، و دوستانش است که می‌خواهند به حیوانات غذا بدهند اما حیوانات از آن‌ها می‌ترسند و فرار می‌کنند. کودکان به همدیگر پیشنهادهایی می‌دهند تا حیوانات از آن‌ها کمتر بترسند و بهترین راه برای این کار، ساکت ایستادن و آرام آرام غذادادن است.

جیش وسط قایم موشک

معرفی کتاب
یکی از مشکلاتی که خردسالان با آن مواجه هستند کم‌توانی در کنترل ادرار است. آن‌ها زمانی که حس می‌کنند باید به دستشویی بروند، نباید تعلل کنند. این داستان درباره خرگوش کوچولویی است که با وجود آن که می‌داند باید به دستشویی برود، به سراغ بازی‌کردن با دوستانش می‌روند و در میان بازی نمی‌تواند ادرار خود را نگه دارد. نویسنده سعی دارد اهمیت دستشویی رفتن قبل از بازی را برای کودکان در این داستان مشخص کند.

مال خودم باشه

معرفی کتاب
این داستان درباره دو دوست به نام سولا و بینگ است. بینگ برای سولا یک چوب جادویی خریده بود و می‌خواست آن را به دوستش هدیه بدهد، اما خودش از آن چوب جادویی خیلی خوشش آمده بود و دوست نداشت آن را به دوستش ببخشد. بینگ سرانجام آن را به دوستش هدیه می‌کند و آن‌ها در کنار همدیگر با چوب جادویی بازی می‌کنند.

مریض شده! چه کار کنم؟

معرفی کتاب
این داستان درباره روزی است که فلاپ، دوست خرگوش کوچولوی داستان، مریض شده است و به کمک و پرستار نیاز دارد. خرگوش کوچولو، بینگ، او را به تخت خواب می‌برد، برایش قصه می‌خواند و عسل آبلیمو درست می‌کند تا حال دوستش سریع‌تر بهتر شود.
هدف نویسنده ترغیب و تشویق کودکان به کمک‌کردن به همدیگر در هنگام بیماری‌ها و سختی‌ها است.

شیر موز هویج

معرفی کتاب
در این داستان خرگوش کوچولو و دوستش یک موز له شده پیدا می‌کنند که نمی‌توانند آن را بخورند. آن‌ها موز را با کمی شیر در مخلوط‌کن می‌ریزند. یک هویج اشتباهی داخل مخلوط‌کن وارد می‌شود و آن‌ها به جای شیرموز «شیر هویج‌موز» درست کردند.
هدف نویسنده این است که به کودکان بگوید اگر میوه‌ای پلاسیده و له شده است هنوز هم قابل خوردن است. علاوه بر این نویسنده سعی دارد تا نحوه کارکردن ایمن با مخلوط‌کن را یاد بدهد.

لاک‌پشت و پروانه

معرفی کتاب
وقتی لاک‌پشت کوچولو به دنیا آمد، یک چشمش بسته بود و از گوشه‌ی آن اشک می‌آمد. لاک‌پشت کوچولو سعی کرد چشمش را باز کند؛ ولی چشمش باز نشد. مادرش او را نوازش کرد و گفت: «باید با یک پروانه دوست بشوی تا کمکت کند.» ولی لاک‌پشت کوچولو که پروانه نمی‌شناخت!... پس راه افتاد تا پروانه را پیدا کند...

شیرا

معرفی کتاب
شیری که سلطان جنگل است چند شب نخوابیده الان می خواهد که حیوانات او را بخوابانند و اگر توانستند تاجش را به آنها بدهد. همه ادعا می کنند که شبها بیدارند و می توانند شیر را بخوابانند ولی نمی توانند جز خرگوش که ...

میو میو ... گرمه هوا

معرفی کتاب
پیشی کوچولو و مادرش به خانه می‌رفتند. پیشی یک لحظه ایستاد و به آسمان نگاه کرد. یک دفعه آفتاب توی چشم‌هایش خورد. چشم‌هایش را بست، وقتی چشمهایش را باز کرد مادرش نبود! پیشی راه افتاد این طرف و آ« طرف. آفتاب می‌تابید، پیشی گرمش شد. به دنبال سایه گشت تا زیرش برود. زیر سایه ماشین، پرنده، ابر، لباس روی بند و... رفت ولی همه سایه‌ها این ور و آن‌ور می‌رفتند. همان وقت یک سایه روی سرش افتاد. یک سایه بزرگ!...

توک‌توکی

معرفی کتاب
توک توکی جوجه کلاغی است که دوست ندارد پرواز کند. مامان توکی و بابا توکی هر کاری می‌کردند توک‌توکی از جایش تکان نمی‌خورد. وقتی بادهای پاییزی وزیدند، پدر و مادر توک‌توکی به جای دیگری همان نزدیکی رفتند. اما باز هم تو‌ک‌توکی تکان نخورد که نخورد. تا این‌که گرسنه‌اش شد؛ ولی او که پرواز کردن بلد نبود تا دنبال غذا برود!... بالاخره با کمک کلاغ همسایه پرواز کرد و به زالزالک‌های خوش‌مزه رسید. مامان توکی و بابا توکی از دور شاهد پرواز کردن جوجه‌شان بودند و از خوش‌حالی گفتند: «بالاخره می‌توانیم همه با هم پرواز کنیم.»