داستان علمی

«شیدا» هیچ توجهی به اطراف نداشت؛ ولی وقتی خانم «نیلوفری»، دبیر علوم، به او گفت هرچیزی را که در اطرافت می‌بینی و یا می‌شنوی و احساس می‌کنی یک علامت سئوال بزرگ است که جواب آن را باید پیدا کنی، همه‌چیز برایش رنگ و بوی تازه‌ای گرفت. او به همراه خانواده به خانه «دایی کریم» در جنوب سفر کرد. شیدا در این سفر چیزهای بسیاری درباره موجودات کشف کرد و اطلاعات و عکس‌های آن‌ها را در دفترچه خود جمع‌آوری کرد.

مجسمه نمکی نمی‌داند اهل چه کشوری است؛ بنابراین یک سفر دور و دراز را شروع می‌کند و در آخر متوجه می‌شود دریا کشور اوست و با اینکه می‌داند حل خواهد شد، به کشورش برمی‌گردد.

این کتاب زندگی زکریای رازی، شیمی‌دان قرن 3 هجری شمسی، را در قالب داستان آورده است. در ابتدای داستان، سال‌شمار زندگی زکریای رازی از تولد تا مرگ او ذکر شده است. در انتهای اثر نیز اعلام و نام منابع استفاده شده آمده‌اند.

این داستان درباره یک ماهی اوزون‌برون درحال انقراض است که می‌ترسد وارد رودخانه شود.او در بین راه رودخانه با یک حلزون برخورد می‌کند. حلزون ماهی را قانع می‌کند که واردشدنش به رودخانه و به دنیاآوردن ماهی‌هایی همچون خودش بسیار مهم است. اوزون‌برون درحالی‌که داشت به حرف‌های حلزون فکر می‌کرد، وارد رودخانه شد و به زندگی و دنیای جدیدش سلام کرد.
در لابه‌لای این کتاب اطلاعات علمی بسیاری درباره ماهی‌ها و اهمیت حفظ گونه‌های دریایی عنوان شده‌اند.

این کتاب درباره اتفاقاتی است که پس از ورود یک بازرس به آزمایشگاهی عجیب در مدرسه رخ می‌دهد. اشیا در این آزمایشگاه حرف می‌زنند و تکان می‌خورند. زمانی که بازرس به مدرسه می‌آید، تلفن‌همراه خود را جا می‌گذارد و تلفن او به دست اشیای آزمایشگاه می‌افتد. پس از گم‌شدن تلفن بازرس، اشیا نقشه‌ای طراحی می‌کنند تا بازرس بترسد و دیگر از وسیله‌های آزمایشگاه ایراد نگیرد، اما اوضاع آن‌جور که آن‌ها می‌خواستند پیش نرفت.
در میان این داستان، مخاطب علاوه بر دنبال‌کردن داستان، با کاربرد اشیای گوناگون آزمایشگاه مثل منشور، دماسنج، چراغ الکلی، میکروسکوپ و... آشنا می‌شود.

این داستان کودکانه درباره موش و سنجابی است که آرزو دارند به کره‌های دیگر سفر و مکانی مناسب برای زندگی پیدا کنند. آن‌ها پس از تلاش موفق می‌شوند حتی به ماه برسند اما متوجه می‌شوند هیچ جای جهان مثل زمین برای آدم‌ها مناسب نیست و بهتر است بشریت هزینه‌ای را که برای پیداکردن کره‌ای دیگر خرج می‌کند، برای حفاظت از زمین صرف کند.
در انتهای این کتاب از کودکان خواسته شده تا آرزوهای گوناگون خود را بنویسند و میزان تلاش و زمانی را که برای رسیدن به آن‌ها باید صرف کنند بنویسند.

«رایلی»، قرار است با «عمو مکس» و خانواده‌اش به جزیره‌ی افریقایی ماداگاسکار برود. آن‌ها می‌خواهند موجودی کمیاب به‌نام «لمور آی – آی» را پیدا کنند. رایلی در این سفر با جانوران، و گیاهان جنگل‌ بارانی آشنا می‌شود و یک‌عالمه جانور مثل قورباغه رنگی مانتلا، مارمولک دُم‌برگی و آفتاب‌پرست پارسون را می‌بیند. او در این سفرها چیزهایی یاد می‌گیرد؛ مثلا این‌که ماداگاسکار چهارمین جزیره‌ی بزرگ دنیاست و به آن قاره‌ی هشتم می‌گویند، چون جانوران کمیابی در آن زندگی می‌کنند و... .

«رایلی» به کاتماندو سفر می‌کند تا با «عمو مکس» و خانواده‌اش به یک سفر هیجان‌انگیز برود؛ به هیمالیا که بلندترین رشته‌کوه دنیاست. او در آنجا یک عالمه موجودات جورواجور می‌بیند؛ از طاووس و فیل گرفته تا کرگدن تک‌شاخ آسیایی و ببر. رایلی، یک‌جور خفاش می‌بیند که شبیه روباه است و... .

«رایلی» با «عمو مکس» و خانواده‌اش به جنگل‌های بارانی سفر می‌کند تا رودخانه‌ آمازون را نجات بدهد. آنجا یک‌عالمه جانور مثل توکان توکو، مورچه‌خوار درختی، و رُتیل می‌بیند و خیلی چیزها درباره‌ جنگل‌های بارانی آمازون و موجوداتی که در آن زندگی می‌کنند، یاد می‌گیرد. او در این سفر درباره نقش درختان «کاپوک» در حفظ حیات در جنگل بارانی نیز اطلاعاتی را به‌دست می‌آورد.

شب‌ها آسمان بیدار است. ستاره‌ها و سیاره‌ها، کهکشان‌ها و قمرها و تمام جهانی که ما در روشنایی روز نمی‌بینیم بیدارند و در حرکت. اما ستاره‌ها روزها کجا می‌روند؟ نکند بساطشان را جمع می‌کنند و می‌روند تا وقتی ‌که دوباره شب شود و برگردند به آسمان؟ البته احتمال دیگری هم وجود دارد و آن اینکه ستاره‌ها و سیاره‌ها همیشه سر جای‌ خودشان هستند؛ ولی در طول روز، نور خورشید به‌قدری شدید است که ما جز خورشید چیزی در آسمان نمی‌بینیم. در این کتاب بچه‌ها در یک سفر علمی از میان سیاره‌های تیر، ناهید، زمین و مریخ می‌گذرند، سپس تا نزدیکی‌های خورشید گرمابخش می‌روند و با تمام منظومه‌ شمسی، آشنا می‌شوند. همچنین در کتاب درباره‌ عمر خورشید، سیاره‌ها و قمرهای طبیعی آن صحبت می‌شود.