Skip to main content

بالا روی برف پایین توی برف

معرفی کتاب
مجموعه کتاب «بالا و پایین»، مجموعه‌ای علمی و تصویری است که برای کودکان نوشته شده است. این مجموعه کودکان را با مفاهیمی مثل شناخت حیوانات و گیاهان، شناخت فصل و … آشنا می‌کند و دانش عمومی آن‌ها را بالا می‌برد. از ویژگی‌های این مجموعه می‌توان به دانشنامه علمی انتهای هر کتاب اشاره کرد.
در این کتاب باعنوان «بالا روی برف پایین توی برف» به موضوع حیات‌وحش در فصل زمستان پرداخته شده است. داستان از زبان یک دختر بیان می‌شود که همراه پدرش در جنگل اسکی می‌کند و در مسیر توجه او به آنچه روی سطح برف و آنچه زیر آن می‌گذرد جلب می‌شود.

بالا روی درختان پایین توی جنگل

معرفی کتاب
مجموعه کتاب «بالا و پایین»، مجموعه‌ای علمی و تصویری است که برای کودکان نوشته شده است. این مجموعه کودکان را با مفاهیمی مثل شناخت حیوانات و گیاهان، شناخت فصل و … آشنا می‌کند و دانش عمومی آن‌ها را بالا می‌برد. از ویژگی‌های این مجموعه می‌توان به دانشنامه علمی انتهای هر کتاب اشاره کرد.
در این کتاب باعنوان «بالا روی درختان پایین توی جنگل» به دنیای جنگل‌های بارانی و زندگی در این زیستگاه‌های متنوع پرداخته است. داستان کتاب از زاویه دوگانه‌ای به جنگل نگاه می‌کند: از یک سو دنیای بالای درختان و از سوی دیگر، زندگی در طبقات پایین‌تر جنگل. این دو بخش به کودکان کمک می‌کنند تا درک بهتری از تفاوت‌ها و ارتباطات موجود در زیست‌بوم جنگل‌های بارانی پیدا کنند.

بالا روی خاک پایین توی خاک

معرفی کتاب
مجموعه کتاب «بالا و پایین»، مجموعه‌ای علمی و تصویری است که برای کودکان نوشته شده است. این مجموعه کودکان را با مفاهیمی مثل شناخت حیوانات و گیاهان، شناخت فصل و … آشنا می‌کند و دانش عمومی آن‌ها را بالا می‌برد. از ویژگی‌های این مجموعه می‌توان به دانشنامه علمی انتهای هر کتاب اشاره کرد.
در این کتاب با عنوان «بالا روی خاک پایین توی خاک» روایت داستان از زبان یک دختر بچه و مادربزرگش پیش می‌رود که با هم در باغ کار می‌کنند. هم‌زمان با فعالیت‌های روزمره آن‌ها در باغ، کتاب نگاهی هم به موجودات و فرایندهای پنهان در زیر خاک دارد.

بالا توی صحرا پایین توی دره

معرفی کتاب
مجموعه کتاب «بالا و پایین»، مجموعه‌ای علمی و تصویری است که برای کودکان نوشته شده است. این مجموعه کودکان را با مفاهیمی مثل شناخت حیوانات و گیاهان، شناخت فصل و … آشنا می‌کند و دانش عمومی آن‌ها را بالا می‌برد. از ویژگی‌های این مجموعه می‌توان به دانشنامه علمی انتهای هر کتاب اشاره کرد.
در این کتاب با عنوان «بالا توی صحرا پایین توی دره» از روش مقایسه‌ای برای ترسیم و توضیح حقایق علمی بهره برده است. در این کتاب مخاطب به همراه یک مادر و پسر وارد ماجرایی عجیب و جذاب در یک مسیر کوهستانی پر فراز و نشیب می‌شود. مناظر خیره‌کننده‌ای در مسیر توصیف می‌شود که برخی به حیات از بالا و برخی به حیات در پایین کوه‌ها و صخره‌ها اشاره دارد.

بالا روی آب پایین توی آب

معرفی کتاب
مجموعه کتاب «بالا و پایین»، مجموعه‌ای علمی و تصویری است که برای کودکان نوشته شده است. این مجموعه کودکان را با مفاهیمی مثل شناخت حیوانات و گیاهان، شناخت فصل و … آشنا می‌کند و دانش عمومی آن‌ها را بالا می‌برد. از ویژگی‌های این مجموعه می‌توان به دانشنامه علمی انتهای هر کتاب اشاره کرد.
در این کتاب با عنوان «بالا روی آب پایین توی آب» به بررسی دنیای بالای سطح آب و دنیای پنهان زیر آن پرداخته شده است. داستان حول یک کودک و مادرش می‌چرخد که با قایق روی سطح یک برکه حرکت می‌کنند و در طول این سفر، مشاهده‌هایشان هم به موجودات روی آب محدود می‌شود و هم به موجودات زیر آب گسترش می‌یابد. این روایت ساده و شاعرانه، توجه خواننده را به تعاملات طبیعی و زیست‌بوم برکه جلب می‌کند.

فناوری انرژی

معرفی کتاب
این کتاب بخشی از مجموعه‌ای درباره‌ی تقلید زیستی است که نشان می‌دهد چگونه انسان با الهام از طبیعت، فناوری‌های نوینی در حوزه انرژی پدید آورده است. از نمونه‌ها می‌توان به صفحات خورشیدی شبیه گل آفتابگردان و توربین‌های بادی برگرفته از باله‌ی وال اشاره کرد. نویسنده تأکید دارد که این نوآوری‌ها هم به بهبود زندگی بشر کمک می‌کنند و هم سازگار با محیط زیست‌اند.

حلزون باران ندیده

معرفی کتاب
وزیدن باد، ریختن برگ درختان در پاییز، پرواز پروانه‌ها در فصل بهار و هر تغییر جزئی و ساده‌ای، کودکان را به شگفتی وامی‌دارد. کتاب «حلزون باران ندیده»، روحیه‌ی پرسشگری کودکان را هدف قرار داده است و نگاه کنجکاو آن‌ها به محیط اطراف را ستایش می‌کند. این کتاب داستانی بامزه و پندآموز از یک حلزون را تعریف می‌کند که نمی‌داند چرا باران می‌آید، رعد و برق چیست و اصلاً تمام این‌ها برای ما چه فایده‌ای دارد. در کتاب می‌خوانیم: «حلزون کوچولو تازه از خواب بیدار شده بود که نور شدیدی در آسمان دید. سرش را بلند کرد و ابرهای تیره و سیاه را در آسمان دید. بعد صدای بلند و ترسناکی شنید. حسابی ترسید و لابه‌لای گل‌ها و گیاهان پناه گرفت. یعنی چه اتفاقی قرار بود بیفتد؟ یک‌مرتبه دید که از آسمان، قطره‌های آب به زمین می‌ریزد. داشت با دقت و تعجب به قطره‌های آبی که از آسمان پایین می‌افتادند نگاه می‌کرد که... » در داستان کودکان را با اهمیت باران و چرخه‌ی آب در طبیعت آشنا می‌کند.

گل‌کاری

معرفی کتاب
مجموعه «با بابام» داستان‌های ساده از تجربیات پدردختری را به تصویر می‌کشد. در این مجموعه تصویر درست و زیبایی از یک خانواده سالم و روابط والد و فرزندی ایمن و به طور ویژه نقش پدر به نمایش درآمده است. در داستان «گل‌کاری»، علاوه بر آموزش فرآیند رشد گیاهان کودکان را با مفهوم رشد، صبر و تغییر آشنا می‌کند و رابطه‌ی زیبای پدر و دختری در کاشتن گل به تصویر می‌کشد.

تو بی‌نظیری: تشکر از طبیعت

معرفی کتاب
این کتاب جلد اول از مجموعه شعر «تو بی‌نظیری» است. در این جلد از مجموعه با شعرهای زیبا و خواندنی، کودکان با طبیعت آشنا می‌شوند همچنین با شعرهایی دلنشین، حس تشکر کردن در بچه‌ها نهادینه می‌شود و باعث ایجاد و پرورش روحیه قدرشناسی از نعمت‌هایی مختلف خدا، در آنها می‌شود.

دختر‌ گرگ‌ها

معرفی کتاب
کتاب «دختر گرگ‌ها» داستان دختری به نام جولیا آکیتایاک را روایت می‌کند که در آلاسکا از خانواده‌اش جدا شده است و برای زنده ماندن تلاش می‌کند. او با یک گله گرگ ارتباط برقرار می‌کند و با آنها زندگی می‌کند. میاکس با مشاهده رفتارها و روابط گرگ‌ها، درس‌هایی درباره زندگی، بقا و طبیعت می‌آموزد و به تدریج با دنیای گرگ‌ها عجین می‌شود. در کتاب می‌خوانیم: «موهای گردن دخترک سیخ و چشمانش از تعجب گشاد شد. امراک گوش‌هایش را با عصبانیت جلو داد و دخترک یادش آمد که چشمان گشاد شده از نظر گرگ به معنای ترس بود. خوب نبود که میاکس ترسش را پیش او بروز بدهد. حیوانات به ترسوها حمله می‌کردند. سعی کرد چشم‌هایش را تنگ کند، ولی به خاطر آورد که این کار هم درست نبود. چشمان تنگ نشانه‌ی خباثت بود. در اوج ناامیدی به یاد آورد که کاپو وقتی با خطر روبه‌رو شده بود، جلو آمده بود. وقتی صدای بچه گرگ را که عاشقانه تمنای توجه می‌کرد، با زوزه و خرخر تقلید می‌کرد، قلبش دیوانه‌وار می‌تپید. بعد دخترک روی شکمش افتاد و با محبت به امراک زل زد. گرگ تنومند جا خورد و نگاهش را از او دزدید. گویا حرف بدی زده بود! شاید حتی به امرک توهین کرده بود. یک اشاره‌ی کوچک که از نظر دخترک مفهومی نداشت، ظاهرا برای گرگ معنای خاصی داشت. گرگ گوش‌هایش را با عصبانیت جلو داد و به نظر می‌رسید که کار دخترک تمام شده است...»