تو راه برگشت را بلدی
معرفی کتاب
تابهحال به سرنوشت قطرهای که در جهان گم شده فکر کردهاید؟ چگونه باید راه دریا را پیدا کند؟ این کتاب درباره همین قطره کوچک است که همهجا را به دنبال راهی برای رسیدن به دریا میگردد اما این کار آسان نیست و به تلاش بسیاری نیاز دارد. بهنظر شما قطره قصه ما در نهایت به دریا میرسد؟ کتاب، مقصود فلسفی و دینی خود را که بازگشت به اصل خویشتن است، در قالب داستانی کودکانه روایت کرده است.
هانی و راز بزرگ
معرفی کتاب
این داستان درباره از دستدادن است. هانی نوجوانی کمتجربه است که پدربزرگ پیر و بیماری دارد. او به درخواست پدربزرگش راهی جنگل میشود و چیزهای عجیب و غریبی میبیند. هانی با قورباغه روبهرو میشود که به تازگی دمش را از دست داده اما به جای آن، دوتا پا به دست آورده است؛ کرم را میبیند که پوسته کرمیاش را ندارد و به جایش دو بال پروانهای دارد. او با حیوانات مختلفی مواجه میشود که هر کدام چیز خوبی را از دست داده بودند اما چیز بهتری نصیبشان شده بود. هانی به خانه میرسد تا هرچه را که دیده برای پدربزرگش تعریف کند، اما اتفاق عجیبتری در انتظار او بود...
هایدی حشره ترکهای
معرفی کتاب
این داستان درباره حشرهای به نام هایدی است که میخواهد به مدرسه برود؛ کودکی که خیلی قد بلند و لاغر بود و کسی به او توجهی نمیکرد. هایدی به خاطر ظاهر خاص و متفاوتش در مدرسه نادیده گرفته میشد و و تنها مانده بود. او شبیه یک تکه چوب بود و حتی معلم نمیتوانست او را از چوب لباسی تشخیص دهد؛ اما اوضاع به این شکل نماند و یک روز اتفاقی افتاد که هایدی متوجه شد او میتواند خیلی مفید باشد و با قد بلند و دستان دراز خود کارهایی بکند که هیچکس از پس آنها برنمیآید.
نویسنده کتاب حاضر قصد دارد به کودکان کمک کند تا اگر وارد اجتماعی بزرگ مثل مدرسه شدند و تنها ماندند و دیگران با آنها رفتار خوبی نداشتند، چطور شرایط جدیدشان را مدیریت کنند و با آن کنار یایند.
نویسنده کتاب حاضر قصد دارد به کودکان کمک کند تا اگر وارد اجتماعی بزرگ مثل مدرسه شدند و تنها ماندند و دیگران با آنها رفتار خوبی نداشتند، چطور شرایط جدیدشان را مدیریت کنند و با آن کنار یایند.
سؤال پیچونک و فراموشخان
معرفی کتاب
تا بهحال از خودتان پرسیدهاید فراموشی به چه دردی میخورد؟ به خوبیهای آن هم فکر کردهاید؟
این داستان قصد دارد به همین پرسش پاسخ دهد. سؤال پیچونک مدام در سر پسر کوچولوی قصه سؤالات گوناگونی را مطرح میکند و حتی جوابشان را هم میگیرد، اما بعد از مدت کوتاهی، فراموشخان که آن هم در سر پسرک بود، همه آنها را از یاد میبرد!
پسر کوچولوی این قصه همیشه از دست فراموشخان عصبانی بود اما روزی اتفاقی برای دوستش افتاد که او را با فراموشخان آشتی داد...
این داستان قصد دارد به همین پرسش پاسخ دهد. سؤال پیچونک مدام در سر پسر کوچولوی قصه سؤالات گوناگونی را مطرح میکند و حتی جوابشان را هم میگیرد، اما بعد از مدت کوتاهی، فراموشخان که آن هم در سر پسرک بود، همه آنها را از یاد میبرد!
پسر کوچولوی این قصه همیشه از دست فراموشخان عصبانی بود اما روزی اتفاقی برای دوستش افتاد که او را با فراموشخان آشتی داد...
کمدی که سؤال داشت
معرفی کتاب
همهی اتفاقات تازه با سؤال شروع میشود. با یک اگر و شاید هم دو سه تا چرا... داستان این کتاب چند تا جواب است به یک عالمه اگر و مگری که توی دنیا وجود دارد. اتاق تمیز و مرتب بود. کمدها و کشوها منظم و با درهای بسته سر جاهایشان ایستاده بودند. تا اینکه یکی از کمدها گفت: «اگر باز بشم چی میشه؟ اصلاً چرا من باید همیشه بسته باشم؟ » و در خودش را باز کرد. به دنبالش یکی از کشوها هم خودش را از جایش کشید بیرون و کمد بعدی... و کشوی بعدی... و کل اتاق به هم ریخت و اتفاقاتی افتاد که...
بفرما لونهی من
معرفی کتاب
همهی اتفاقات تازه با سؤال شروع میشود. با یک اگر و شاید هم دو سه تا چرا... داستان این کتاب چند تا جواب است به یک عالمه اگر و مگری که توی دنیا وجود دارد. داستان این کتاب دربارهی کلاغی به نام قارجیلینگ است. او قرار بود برای مهمانی دوست عزیزش چیزهایی بخرد. برای آش، سبزی و دانهی تازه بخرد. یک دفعه دید یک چیز خیلی خیلی برقی برقیتر به درختی آویزان است. با خودش گفت: «اگه این برقی برقی روی درخت بیفته بهتره یا بیاد لونهی من؟ » پس راه افتاد و هر چیز برق برقی که دید را برداشت. تا اینکه...
هر ماری ماره
معرفی کتاب
همهی اتفاقات تازه با سؤال شروع میشود. با یک اگر و شاید هم دو سه تا چرا... داستان این کتاب چند تا جواب است به یک عالمه اگر و مگری که توی دنیا وجود دارد. میلهمار قصهی کتاب درازترین مار شهر بود و برای همین همه مسخرهاش میکردند... او شنیده بود شهری هست که مارهایش همه شکل خودش هستند و دیگر کسی مسخرهاش نمیکند. اما برای رفتن به آن سر کتاب باید بلیت قطار میخرید ولی اگر او روی صندلی جا نمیشد؟ پس فکر کرد و فکر کرد و...
یک کار قایمکی
معرفی کتاب
همهی اتفاقات تازه با سؤال شروع میشود. با یک اگر و شاید هم دو سه تا چرا... داستان این کتاب چند تا جواب است به یک عالمه اگر و مگری که توی دنیا وجود دارد.داستان کتاب در مورد یک کار قایمکی است. یک کاری که هیچکس متوجه نشود... حالا چهطوری اینکار را بکنم؟ ... اگر چشمایم رو ببندم، دیگه هیچی هیچی دیده نمیشه؟ اگر انگشتهام رو توی گوشم بکنم، دیگه هیچی هیچی شنیده نمیشه؟ اگر دماغم رو بگیرم، دیگه هیچ بویی نمیآد؟ ...
موش کوچولو و دیوار قرمز
معرفی کتاب
این داستان درباره موش کوچولویی است که میخواهد از دیواری که اطراف محل زندگیاش است عبور کند و به دنیای آنسوی دیوار برود. هیچ حیوانی نمیداند آن سوی دیوار چه خبر است. همگی فقط محیط کوچک خودشان را دیدهاند! یک روز بالاخره موش کوچولو بر پشت پرنده آبی سوار میشود و به دنیای بیرون دیوار پرواز میکند. او میبیند که دنیای بیرون چقدر زیبا و متنوع است و میخواهد آنجا را به دوستانش هم معرفی کند. اما آیا دوستانش حرف او را باور میکنند؟
من باهوش هستم!
معرفی کتاب
کتاب ماجرای یک کلوچهی شیرین است که فکر میکند باهوش نیست. تا اینکه یک روز خانم معلم به بچههای کلاس میگوید برای جلسهی بعد باید چیزی خلق کنند. کلوچه چیزهای مختلفی را امتحان کرد اما در هیچکدام نتیجه نگرفت. تا اینکه فکری به ذهنش رسید! و ...
این کتاب به کودکان میآموزد چطور میتوانند بهترینِ خودشان باشند؟ کافی است آنها پیدا کنند به درد چه کاری میخورند و برایش تلاش کنند.
این کتاب به کودکان میآموزد چطور میتوانند بهترینِ خودشان باشند؟ کافی است آنها پیدا کنند به درد چه کاری میخورند و برایش تلاش کنند.