Skip to main content

هفت‌و‌سی به افق مدرسه

معرفی کتاب
داستان این کتاب از زبان مدیر مدرسه روایت می‎شود. این مدرسه با وجود مشکلات زیاد (فقیر بودن خانواده‌ها و فقر فرهنگی) پس از چندسال به موفقیت می‌رسد. این توفیق نتیجه زحمات مدیر و همراهان اوست. کتاب حاضر این تجربیات را پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد. روز اول مدرسه، مدیر در حال سخنرانی است که یکی از بچه‎ها از حال می‌‏رود! بعد از مراقبت‌های اولیه، متوجه می‏‌شوند که او چند وعده است که چیزی نخورده است!

شب چهلم: روایت‌هایی از ملاقات‌های نورانی

معرفی کتاب
این کتاب ۲۹ ملاقاتی که اشخاص مختلف با امامِ‌ حاضرشان داشته‎اند، روایت می‌کند. روایان داستان‌ها می‏‌گویند او را در همین شهر و در همین کوچه و بازارهای شلوغ دیده‌اند و شناخته‌اند و با او حرف زده‌اند. آن‌ها پس از دیدن حضرت مهدی می‌گویند: «او نزدیک ماست، کنار ماست، در مجالس شیعیان حضور دارد، از بیچارگان دستگیری می‌کند، همین‌قدر نزدیک و آشنا...».

آرتیست

معرفی کتاب
آقای «کوشا»ی مجرد که پای به سالمندی گذاشته است، خانه‌ای قدیمی با معماری قاجاری در منطقه خوبی از مشهد دارد که دست مردی دیگر است. او به دنبال نویسنده‌ای است که بیاید و زندگی سال‌های از دست رفته‌اش را بنویسد. «سعید پویا»، ناخواسته و برای دستمزدی بیست میلیونی وارد قصه می‎شود. سعید صاحب‌خانه را وادار به فروش خانه می‎کند و با بازی نمایشی خود، خانه را می‌خرد. آقای کوشا از او می‌خواهد که دستی بر سر و روی خانه بکشد و آن را برای سالمندانی به تعداد بیست‌نفر که همه از دوستان قدیمی او هستند، آماده کند. تمام کارها انجام می‎شود؛ اما ناگهان نویسنده را می‏‌دزدند!

موسی‌ترین به طور

معرفی کتاب
این کتاب از زبان شش‌نفر روایت می‌شود. شش‌نفر که خود را شش چشم‌ خلیفه عباسی می‌نامند؛ شش چشم‌ برای چهارخلیفه که سی‌وپنج سال در پنهان‌کاری مطلق، اخبار و اطلاعات قلمرو اسلامی را برای خلفای اسلامی ارسال می‌کنند و آن‌ها را در جریان امور قرار می‌دهند. داستان از ماجرای شهادت امام «صادق» (ع) شروع می‌شود و ماجرای انتخاب جانشین برای ایشان در مدینه. خلیفه یکی از شش چشم را مأمور قتل وصی امام صادق کرده است؛ اما... .

به وقت شهریور

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی هفت داستان کوتاه است. داستان‎های این مجموعه ساده و قابل باورند؛ چون از زندگی روزمره مردم هستند. داستان «به وقت شهریور» درباره دختری جوان و روستایی، به نام «صاحبه» است که به تازگی نامزد کرده است؛ اما نامزدش، «احمد» به جبهه می‌‏رود. صاحبه روزها را به این امید سر می‏‌کند که هرچه زودتر احمد بازگردد. احمد هر چندوقت یک‌بار تماس می‏‌گیرد و هم از حال و احوال نامزدش باخبر می‌‏شود هم از احوال مردم روستا. روزی که احمد قول داده بود بیاید، خبری از او نمی‌شود و... .

قبل از فراموشی

معرفی کتاب
«رابینسون» همیشه به پدربزرگش کمک کرده است تا ماشین‎های تعمیرگاه را راه بیندازد و شیره درخت افرای حیاطشان را جمع کند. رابینسون حالا بیشتر از هروقت دیگری به پدربزرگ کمک می‌‏کند؛ چون حافظه پدربزرگ ضعیف شده و ممکن است ساده‎ترین کارها را هم فراموش کند. رابی فکر می‏‌کند اگر دردسر درست نکند، پدربزرگ نگران نمی‎شود و ذهنش استراحت می‏‌کند و حالش بهتر می‎شود؛ اما وقتی پای «اَلِکس»، بزرگ‎ترین زورگوی کلاس به میان می‏‌آید، مشت‌های رابی به کار می‌‏افتند و... .

زیر سقف آسمان

معرفی کتاب
«کورا» همراه مادر و خواهرش در گرم‌خانه‌ای زندگی می‌کند، این اولین‌بار است که بعد از مرگ پدرش مجبور شده‌اند در چنین جایی زندگی کنند، هرچند بعد از مرگ پدر، در جایی ثابت ساکن نبوده‌اند؛ چون توانایی پرداخت اجاره را ندارند؛ درحقیقت آن‌ها بی‌خانمان هستند. «آدیر» خواهر کوچک‌تر کورا است که به دلیل مشکلاتی که در هنگام تولدش پیش آمده، دچار آسیب مغزی شده و کمی با انسان‌های معمولی متفاوت است؛ البته به نظر مادر فقط متفاوت است و دنیا را طور دیگری می‌بیند. حالا این خانواده کوچک سه‌نفره باید خانه‌ای پیدا کنند که با درآمدشان متناسب باشد. چند روزی می‌گذرد و... .

گمشدگان

معرفی کتاب
«فِرِد» همیشه دلش می‎خواست به سفرهای اکتشافی برود و برای خودش جایی بین ماجراجوهای بزرگ باز کند. حالا او روی صندلی‌اش در هواپیما نشسته و سرگرم تماشای ناشناخته‌های جنگل آمازون در زیر پایش است. هواپیما به طرف مانائوس، شهرِ روی آب، پیش می‎رود. ... ناگهان هواپیما با سرعت در جنگل سقوط می‌کند و فِرِد دیگر چاره‎ای جز ماجراجویی ندارد.

دلم جای دیگرست: مهارت‌های مدیریت فضای مجازی در خانواده

معرفی کتاب
فضای مجازی دنیایی است پر زرق و برق و فریبنده که باید مدیریت آن را آموخت. این کتاب به خواننده می‌آموزد فضای مجازی را دقیق‌تر بشناسد و جایگاه آن را در زندگی امروز دریابد و نیز فرصت‌ها و تهدیدهای این محیط را بداند تا مهارت‌ چگونگی مدیریت فضای مجازی در خانواده را کسب کند و بتواند در عین بهره‌مندی از مزایای این فضا، از آفت‌های آن در امان بماند.

بامداد امید: حماسه انسان و گونی‌های خاک

معرفی کتاب
کتاب حاضر روایتی از ایثار مردم این سرزمین در کمک به سیل‌زدگان در روزهای اول سال ۱۳۹۸ است که گوشه‌هایی از فداکاری‌های داوطلبانِ کمک به مردم سیل‌زده را به تصویر می‌کشد. «عملیات انفجار سیل‌بند»، «تشکیل تیپ ۳۷ نور» و «شهر حمیدیه، نامی پرافتخار»، نام برخی از بخش‌های این کتاب است. در روزهای هجوم سیل، شنیدن نام منطقه الهایی (جایی که دو رودخانه بزرگ دز و کرخه به هم می‌پیوندند) از اخبار، نویسنده را به یاد روزهای اول جنگ می‌اندازد و... .