Skip to main content

آب، بابا، ماما

معرفی کتاب
در این کتاب 10 شعر کودکانه آمده است. خردسالان با شنیدن این شعرها با ویژگی‌های ظاهری، تغذیه و... بسیاری از حیوانات و پدیده‌ها همچون لاک‌پشت، مرغ، مارمولک، بادبادک و نسیم آشنا می‌شوند. به طور مثال کودکان با خواندن شعرِ زنبور زرد متوجه می‌شوند که زنبورها نیش دارند و بچه‌ها باید مراقب باشند که زیاد به آن‌ها نزدیک نشوند.

هادی و گله آبادی

معرفی کتاب
اشعار این کتاب مانند داستان‌هایی کوتاه و جذاب هستند که با کلماتی آهنگین بیان شده‌ و با تصاویری شاد همراه شده‌اند. برخی از این شعرها با الهام از شخصیت‌های قصه‌ها و حکایت‌های قدیمی و مذهبی سروده شده و برخی، موضوعات امروزی‌تر دارند. جلد هجدهم از این مجموعه، داستان پسری به‌نام «هادی» است که به همراه پدرش «جانعلی» گله‌داری می‌کند، آن‌ها هر روز صبح گله را به چرا می‌برند، یک روز صبح هادی به تنهایی گله را به چرا برد و در آنجا... . هدف این مجموعه آن است که دایره لغات کودک را افزایش دهد و با حفظ کردن اشعار حافظه‌ی کودک تقویت شود.

آسمان دریا شد

معرفی کتاب
اشعار این کتاب مانند داستان‌هایی کوتاه و جذاب هستند که با کلماتی آهنگین بیان شده‌ و با تصاویری شاد همراه شده‌اند. برخی از این شعرها با الهام از شخصیت‌های قصه‌ها و حکایت‌های قدیمی و مذهبی سروده شده و برخی، موضوعات امروزی‌تر دارند. جلد نوزدهم از این مجموعه به بیان مفاهیم اجتماعی و اخلاقی می‌پردازد. هدف این مجموعه آن است که دایره لغات کودک را افزایش دهد و با حفظ کردن اشعار حافظه‌ی کودک تقویت شود.

آن مرد بازی می‌کند: قصه‌ای منظوم از زندگی پیامبر ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم

معرفی کتاب
یکی از بارزترین خصوصیات حضرت محمد(ص) مهربانی ایشان با کودکان و بازی‌کردن با آن‌ها در کوچه و خیابان و حتی در میان نماز بوده است. در این کتاب شعرهای کودکانه‌ای آمده‌اند که توجه‌کردن و اهمیت‌دادن حضرت رسول(ص) به شادی و سرگرمی کودکان را نمایان می‌کند. به طور مثال در یکی از شعرها، زمانی که پیامبر(ص) مشغول بازی با کودکان بود، زمان نماز ظهر فرا می‌رسد. بلال حبشی اذان می‌گوید و مردم نیز در مسجد جمع می‌شوند اما پیامبر(ص) برای نماز نمی‌آید. بلال به دنبال ایشان می‌رود و از حضرت محمد(ص) می‌خواهد که به مسجد بیاید، اما حضرت پاسخ می‌دهد:«چه نمازی مهم‌تر از شادکردن کودکان و نرنجاندن آن‌ها» و به بازی با بچه‌ها ادامه می‌دهد.

عمو زنجیرباف و یه‌عالمه عمو!

معرفی کتاب
در کتاب حاضر چندین شعر با ریتم و وزن «عمو زنجیرباف» اما موضوع و مفاهیمی متفاوت آمده‌اند. هدف شاعر این است که کودکان در بازی‌هایشان از این اشعار نیز استفاده کنند. در این شعرها پیامی آموزنده مناسب سن کودکان وجود دارد که به موضوعاتی همچون: اهمیت پاکیزگی، تنبل‌نبودن، مراقبت از دندان‌ها و... اشاره می‌کند.
یکی از شعرهای کتاب را با هم بخوانیم:
عمو شهردارجون!/ بله
شهربازی می‌سازی؟ / بله!
می‌آی تو شهربازی؟ / بله!
عمو جون من؟ / جون عمو جون!
چی چی آوردی؟ / گل رنگارنگ!
بخون برامون/ یه شعر قشنگ
شهر ما خیلی زیباست/ شهر ما خونه ماست

شعرای جیک‌جیکونه

معرفی کتاب
کتاب «شعرهای جیک جیکونه» حاوی 16 شعر کودکانه و ساده است. شاعر حیوانات و زندگی آن‌ها و دنیای اطراف کودک را به زبانی ساده و بی‌آلایش ترسیم کرده است. با خواندن شعرها کودک علاوه بر سرگرم شدن با نوع زندگی حیوانات آشنا می‌شود. شعرهای این کتاب عبارت‌اند از: «شعرای جیک جیکونه»، «گل‌باقالی»، «کفشدوزک»، «کلاه مخملی»، «کوچه‌ی مورچه»، «میومیو یعنی چی؟ »، «کی گفته؟ »، «اژدها»، «چتر»، «جای پا»، «من»، «خبر»، «نخود نخود»، «کوه سفید»، «بوس نرم» و «پیش‌پیش‌پیش». در شعر کفشدوزک می‌خوانیم: نه نخ دارم، نه سوزن/ نه کفشی رو می‌دوزم/ پس می‌شه لطفاً بگین/ من چرا پینه‌دوزم؟

موشه یواش حرف می‌زنه

معرفی کتاب
این کتاب از محموعه چهارجلدی «من بلدم» می‌باشد که در قالب شعر، بچه‌ها را با مفاهیم تربیتی و آموزشی آشنا می‌سازدو در این جلد از آن مجموعه بچه‌ها با مفاهیم متضاد مختلف همچون بالا، پایین؛ آهسته، تند؛ کوچک، بزرگ و... آشنا می‌شوند.

خوش‌حاله جوجه جیک‌جیکی

معرفی کتاب
این کتاب از محموعه چهارجلدی «من بلدم» می‌باشد که در قالب شعر، بچه‌ها را با مفاهیم تربیتی و آموزشی آشنا می‌سازدو در این جلد از آن مجموعه بچه‌ها با احساسات مختلف همچون خوشحالی، غمگینی و... آشنا می‌شوند.

آبیه رنگ آسمون

معرفی کتاب
این کتاب از محموعه چهارجلدی «من بلدم» می‌باشد که در قالب شعر، بچه‌ها را با مفاهیم تربیتی و آموزشی آشنا می‌سازدو در این جلد از آن مجموعه بچه‌ها با رنگ‌های مختلف همچون زرد، قرمز و ... آشنا می‌شوند.

موش دم‌بریده

معرفی کتاب
داستان موش دم بریده به شعر سروده شده است. موشی که آرزو داشت دمش دراز و زیبا و پر مو باشد. بعد از مدتی غصه خوردن یک چیز خیلی عالی دید. آن چیز یک جارو بود. موشی جارو را به دمش بست و به آرزویش رسید. موشی خوشحال، راه افتاد از این طرف به آن طرف تا رسید به گربه. گربه دنبال موشی کرد تا بگیردش. موشی هم با عجله دوید تو سوراخ؛ اما سوراخ کوچک بود و دمش گیر کرد و کنده شد... موشی شد موش دم بریده. دمش را زد زیر بغل تا فکر چاره‌ای کند...