معرفی کتاب
در این داستان "فیلکوچولو" منتظر مادرش است تا به شکم گرم و نرم او تکیه بدهد و بخوابد. اما یک سنجاقک میآید و فیلکوچولو را به دنبال خود میکشاند. فیلکوچولو شب را کنار یک تختهسنگ که هنوز گرمای خورشید را در خود دارد به خواب میرود. او در تاریکی فکر میکند که تختهسنگ مادرش است. حالا صبح شده و او باید مادرش را پیدا کند. ردپاهای خودش را میبیند و در جهت عکس آنها میرود تا به مادرش برسد. مادر با دیدن او خیلی خوشحال میشود اما چون تمام شب را به دنبالش گشته بود از خستگی روی شکم فیلکوچولو خوابش میبرد.انگار حالا فیل کوچولو مادر شده است و مادر را در آغوش خود خوابانده است.
مجموع صفحات
32
سال چاپ
1395
اطلاعات شناسنامه ای
مولف
مسیحا، میترا
شابک
9789643916404
نوع کتاب
تربیتی
قطع کتاب
خشتی
تصویرگر
سید حسن موسوی
درجه بندی
درجه 2
اطلاعات کتابشناختی
دوره و درس
مخاطب
کودک پیشدبستانی