فکر خوب نوکطلا
معرفی کتاب
کتاب با قلم نرم و بیانی شیوا با الهام از رشادتهای زنان پشتیبان جنگ نگارش شده ست. زنانی که با جان و دل در تمامی فصلهای سال به سختی برای جبهههای نبرد تلاش کردند. زنانی که بافتن شال، کلاه و لباسگرم، حتی جمعآوری خوراکی برای رزمندهها را بدون چشمداشت انجام دادند. در کتاب میخوانیم: «نوک طلا رفت توی فکر و چند دقیقه بعد با خوشحالی گفت: «من یه فکر خوب دارم. الان یه عالمه پر توی لونههامون داریم. باید همه رو جمع کنیم و تا میتونیم شالگردن ببافیم.» همه مادرها توی لانههایشان نشستند و شروع کردن به بافتن. وقتی شالگردنهای گرم آماده شد، هدهد همه آنها را جمع کرد و در کیسه بزرگی ریخت و برد برای کبوترهایی که داشتند با کلاغها میجنگیدند.»
پاپیون لیلی
معرفی کتاب
کتاب «پاپیون لیلی» روایت زنانی است که در دوران دفاع مقدس داوطلبانه مسئولیت شستن لباسهای رزمندگان را به عهده گرفته بودند. این زنان فداکار با از خودگذشتگی، گاهی در حالی که اشک میریختند لباسهای آغشته به خون مجروحان را میشستند و این کار را سعادت و افتخاری برای خود میدانستند. کتاب «پاپیون لیلی» سعی نموده است با زبان داستانی و نثری ساده و روان، کودکان را با این زنان ایثارگر آشنا نماید.
کوچهای که تکرار میشود: زندگینامه داستانی شهید قاسم سجادیان
معرفی کتاب
کوچهای که تکرار میشود، از شهید قاسم سجادیان میگوید. شهیدی اهل سیّدان فارس. کسی که مردانگیاش، او را در همان دوران جوانی، بزرگ روستا میکند. در کتاب، خاطرات کودکی تا سال 1378 که آخرین امتحان زندگی برای محک خوردن ایمان او رقم میخورد، روایت شده؛ اتفاقی که بقیه از کنارش با بیتفاوتی گذشتند، ولی باعث عاقبتبهخیری قاسم شد. این کتاب به دو بخش تقسیم میشود. بخشی به خاطرات شهید سجادیان میپردازد و بخش دیگر، داستان معلمی را میگوید که قاسم زندگیاش را تغییر داد. معلمی که سر کلاس درس، تلاش میکند تا قاسم درون بچهها را بیدار و شیوه صحیح زندگی کردن و بیتفاوت نبودن را تزریق کند...
موسیو کمال
معرفی کتاب
ژروم ایمانوئل، تنها شهید اروپایی دفاعمقدس است. او متولد 9 آوریل سال 1964 در فرانسه؛ پدرِ تونسی و مادرِ فرانسویاش وقتی ژروم دوساله بود، از هم جدا شدند و پدر به کشور خود، تونس برگشت.
ژروم در سفری به تونس با دین اسلام آشنا و مسلمان شد. نامش را به «کمال» تغییر داد. او بعد از بازگشت به فرانسه، در جریان انقلاب اسلامی ایران با امام خمینی(ره) و اطلاعیههای او آشنا شد و در سال 1981 به ایران آمد و مدتی بعد مذهب شیعه را انتخاب کرد.
کمال با شروع جنگ تحمیلی، آمادگیاش را برای اعزام به جبهه اعلام کرد، اما به دلیل تابعیت فرانسویاش از حضور در جبهه منع شد تا اینکه با اصرار فراوان، بالاخره مجوز حضور در جبهه را دریافت کرد و همراه با «سپاه بدر» در سال 1363 به جبهه رفت.
کمال سرانجام در آخرین روزهای جنگ تحمیلی در سال 1367 و در جریان عملیات مرصاد به درجه رفیع شهادت نائل شد.
ژروم در سفری به تونس با دین اسلام آشنا و مسلمان شد. نامش را به «کمال» تغییر داد. او بعد از بازگشت به فرانسه، در جریان انقلاب اسلامی ایران با امام خمینی(ره) و اطلاعیههای او آشنا شد و در سال 1981 به ایران آمد و مدتی بعد مذهب شیعه را انتخاب کرد.
کمال با شروع جنگ تحمیلی، آمادگیاش را برای اعزام به جبهه اعلام کرد، اما به دلیل تابعیت فرانسویاش از حضور در جبهه منع شد تا اینکه با اصرار فراوان، بالاخره مجوز حضور در جبهه را دریافت کرد و همراه با «سپاه بدر» در سال 1363 به جبهه رفت.
کمال سرانجام در آخرین روزهای جنگ تحمیلی در سال 1367 و در جریان عملیات مرصاد به درجه رفیع شهادت نائل شد.
فرشته روی زمین
معرفی کتاب
در جنگ افراد زیادی بودند که کمکهای شایان حتی از جان گذشتگی انجام دادند. ساعتها بیخوابی کشیدند تا رزمندگان بتوانند به سلامت به جبهه برگردند و با دشمن بجنگند. پرستاران، فرشتههایی بودند که شبانهروز از مجروحان جنگی مراقبت کردند و برای بهبودی و سلامتی آنها تلاش بسیار کردند. در این کتاب، مخاطب کودک با این عزیزان آشنا میشود و میفهمد که کادر درمان نیز در کمک به جبههها کارهای شایان توجه انجام دادهاست.
قصه خاله کبری
معرفی کتاب
این کتاب روایت زنان از خود گذشتهای هست که در دوران دفاعمقدس پشت جبهه برای یاری رساندن به رزمندگان اسلام شبانه روز با جان و دل بدون هیچ چشمداشتی، تلاش و خدمت میکردند، قصه زنی که با پخت نان و فرستادن نانها برای رزمندگان تلاش میکرد تا به آنها برای مبارزه با دشمن نیرو و توان تازهای بخشد. این شیرزن آنقدر در این راه تلاش کرد که بر اثر دود تنور سالها بعد چشمهای خود را از دست داد. در واقع او جانباز دوران دفاع مقدس شد ولی جانبازی گمنام که حتی اسم واقعیاش را هم کسی نمیداند.
مهمانی سوپ قرمز
معرفی کتاب
همهی اهالی محل، آرزوی چشیدن سوپ آمو را دارند! آنها یکییکی بهسمت رایحهی دلپذیر سوپ حرکت میکنند و آمو از غذای خودش به تکتک آنها تعارف میکند. قابلمه خیلی زود خالی میشود. یعنی بخشندگی آمو باعث شده برای خودش چیزی باقی نماند؟
نویسنده، داستانی دلگرمکننده دربارهی تقسیمکردن و دور هم جمع شدن را پدید آورده است. داستانی به خوشمزگی سوپ آمو با یک پرس اضافه عشق، که تصاویرش با تکههای رنگارنگ کاغذ طراحی شده است.
نویسنده، داستانی دلگرمکننده دربارهی تقسیمکردن و دور هم جمع شدن را پدید آورده است. داستانی به خوشمزگی سوپ آمو با یک پرس اضافه عشق، که تصاویرش با تکههای رنگارنگ کاغذ طراحی شده است.
زنان و مردانی که ایران را ساختهاند؛ مدیری که به انفجار مدرسهاش خندید: میرزاحسن رشدیه
معرفی کتاب
میرزاحسن رشدیه در سال 1329 در تبریز به دنیا آمد. او که عاشق درسخواندن بود و دلش میخواست همه فرزندان ایرانزمین را باسواد کند و برای یافتن روشهای جدید آموزش به مصر، بیروت و استانبول سفر کرد. او با دقت به شیوههای آموزش در آن کشورها نگاه کرد و بعد تصمیم گرفت مدرسه رشدیه را تأسیس کند. اولین شعبه این مدرسه را در ایروان بنیاد نهاد. در سال 1268 نخستین مدرسه ایرانی را در تبریز راه انداخت. رشدیه بارها بارها تهدید شد، مدارسش را خراب کردند و خودش و دانشآموزانش را مجروح ساختند اما او راهش را ادامه داد. کتاب حاضر با زبان داستانی زندگی این معلم و مؤسس اولین مدرسه ایرانی را روایت میکند.
زنان و مردانی که ایران را ساختهاند؛ بیماری که پزشک شد: محمد قریب
معرفی کتاب
این کتاب به زندگی دکتر محمد قریب میپردازد. او یکی از اولین پزشکان متخصص اطفال و بنیانگذار نخستین بیمارستان تخصصی کودکان در ایران است. قریب در سال 1288 در روستایی از توابع آشتیان به دنیا آمد و یکی از کسانی بود که به عنوان اولین گروه دانشجویان برای ادامهی تحصیل به فرانسه رفت و بعد از اتمام تحصیلاتش به ایران بازگشت و زندگی خودش را وقف درمان کودکان و راهاندازی بیمارستانی برای آنها کرد. او علاوه بر اینها در دانشگاه تهران، دروس پزشکی را به دانشجویان این رشته درس میداد. دکتر قریب یک کتاب نیز دربارهی بیماریهای کودکان تالیف کرده است. او در سال 1353 بر اثر سرطان از دنیا رفت. کتاب حاضر با روایت داستان زندگی دکتر محمد قریب به کودکان انگیزه میدهد و به آنها نشان میدهد که با تلاش و پشتکار خودشان نه تنها میتوانند انسانهایی موفق بشوند بلکه میتوانند در مسیری گام بردارند که در خدمت همنوعان خودشان باشد.
زندگی من مثل یک کتاب
معرفی کتاب
درِک فالون یک پسربچهی دوازدهساله، عاشق اسکیتبورد و همینطور تبدیل کلمات به تصویر و متنفر از کتاب است. حتی با شکلات و تشویقهای مامان هم حاضر به خواندن نیست. یکبار که برای نخواندن کتاب در حال فرار از دست مادرش است، بریدهی روزنامهای پیدا میکند. تیتر روزنامه در مورد غرق شدن دختر نوزدهسالهای در ساحل است. آن دختر پرستاری است که در دوسالگی یک شب از درِک نگهداری کرده است. درِک از وجود آن بریدهی روزنامه در انباری تعجب میکند و سعی میکند راز ماجرا را بفهمد.
آیا درِک باعث مرگ او شده است؟ درِک برای حل معما همراه خانوادهاش به همان محل میرود و حالا یک سوژهی ناب برای نوشتن دارد.
آیا درِک باعث مرگ او شده است؟ درِک برای حل معما همراه خانوادهاش به همان محل میرود و حالا یک سوژهی ناب برای نوشتن دارد.