حوض کوچک، قایق کوچک
معرفی کتاب
پدر در سفر بود. او نامهای برای مادر نوشت. پسرک نامه را برداشت و با آن قایق کاغذی کوچکی درست کرد و به آب انداخت؛ آب حوضشان که در پاییز پُر از برگهای زرد و قهوهای بود. قایق کمی روی آب چرخید و بعد در آب فرورفت و غرق شد! سالها بعد، پسرک که حالا جوان نیرومندی شده بود و خودش بچه داشت، به سفر رفت و... .
دایناسورها: سفری به دوران پیش از تاریخ
معرفی کتاب
دایناسورها، گروهی از خزندگان مهرهدار بودند که حدود 235میلیون سال پیش در دوره «تریاسِ پسین» بهوجود آمدند. آنها در جریان رویداد انقراض «تریاس ژوراسیک» بهصورت جانوران برتر در خشکی درآمدند و سلطه آنها بر خشکی تا پایان دوره «کرتاسه» ادامه یافت. در این کتاب با زندگی تاریخی دایناسورها و چگونگی انقراض آنها آشنا میشوید.
خانه جدید غارنشینها
معرفی کتاب
این کتاب، جلد نخست از مجموعه «غولهای غارنشین» است. در این مجلد، شخصیت اصلی داستان یعنی «آقای غارنشین» از یک بُز میترسد. اما برای اینکه دیگر غارنشینها متوجه ترس او نشوند مجبور میشود با خانوادهاش از غار کوهستانی به شهر ساکت و آرام کوچ کند. در این شهر برای آنها ماجراهایی پیش میآید که... .
نقطه سیاه
معرفی کتاب
جویباری زیبا از میان دره قلقلکنان میگذشت. پسرک از آب میترسید و با حسرت به کودکانی که درحال بازی بودند، نگاه میکرد. تااینکه روزی نقطه سیاهی گوشه جویبار میبیند که به آرامی تکان میخورد. پسرک هر روز به دیدن نقطه سیاه میآید، پس از گذشت چند روز بهسرعت متوجه میشود که آن نقطه سیاه یک موجود زنده است و... .
خدا، قصه، مربی: داستانهای جذاب برای تسهیل آموزش خداشناسی به کودکان و نوجوانان
معرفی کتاب
این کتاب، نتیجه جلساتی است که پیرامون مفاهیم و مسائل دینی و عقیدتی با نوجوانان و جوانان برگزار گردیده است. در این کتاب، مجموعهای از قصهها و حکایتهای کوتاه درباره خداشناسی ارائه شده که در سه بخش به «تبیین دلیل وجود خدا و اهمیت شناخت او»، «صفات خداوند»، و «جلوههای ایمان و عقیده به خدا» میپردازند. این داستانها به مربی کمک میکند تا شناخت خدا را برای کودکان و نوجوانان آسانتر کند.
جناب گورکن و شاهزادهخانم سختگیر
معرفی کتاب
«جناب گورکن»، سالهای سال است که در هتل «بوبلی» کار میکند. او مدیر مناسبتهای خاص است. یعنی مهمانیها و مراسم شادی را در هتل برگزار میکند. او عادت دارد با همه مهمانها کنار بیاید. اما یک روز در مهمانی سالانه انجمن «تمبر جمعکنها» یک مهمان خیلی سختگیر وارد شده و اتاقهای سلطنتی را میخواهد و... .
مثل بقیه باباها
معرفی کتاب
این کتاب مشتمل بر داستانهای کوتاه با عنوانهای «خون برای نقطهها و الماس لبپریده»، «شیشه سوم»، «سه تا نوار سفید موازی»، و... است. این داستانها به خواننده نوجوان کمک میکند که وارد دنیای تازهای شود و تجربههای جدیدی را کسب کند. در هر داستان یک کودک یا نوجوان، راوی و مرکز داستان است. داستان این کتاب، داستانی از وقایع انقلاب اسلامی است. پسری که دوست دارد به راهپیمایی برود و پدرش مخالف است. پسر با ترفندهای بسیار میتواند در یکی از راهپیماییها شرکت کنند و در آنجا کسی را ببیند که حتی فکرش را هم نمیکرد در راهپیمایی شرکت کند و... .
شخصیت اصلی داستان یک نوجوان است در حقیقت خود نویسنده است که در اواخرسلطنت محمد رضا شاه دوران متوسطهی دوم را می گذرانده از بچه های انقلاب است همهی آن شرایط را خودش تجربه کرده وبه خوبی کل تاریخ تحول حکومت از شاهنشاهی به جمهوری اسلامی را دیده. نویسنده سعی کرده چیزی را از قلم نیندازد .کسی که این قصه را با حوصله بخواند جواب خیلی از سوالهایش را می گیرد وماجرا ها مثل یک فیلم با ذکر جزییات برایش نمایش داده می شود .در واقع تاریخ در قالب داستان آنهم کاملا واقعی بدون هیچ اغراقی برایش توضیح داده شده. شخصیت پردازی خوب وفضاسازی ها ی عالی به دلیل اینکه نویسنده خودش همهی آنها رازندگی کرده کاملا روشن وبی تعصب وبدون قضاوت کردن مخاطب را با خودش همراه می کند.
شخصیت اصلی داستان یک نوجوان است در حقیقت خود نویسنده است که در اواخرسلطنت محمد رضا شاه دوران متوسطهی دوم را می گذرانده از بچه های انقلاب است همهی آن شرایط را خودش تجربه کرده وبه خوبی کل تاریخ تحول حکومت از شاهنشاهی به جمهوری اسلامی را دیده. نویسنده سعی کرده چیزی را از قلم نیندازد .کسی که این قصه را با حوصله بخواند جواب خیلی از سوالهایش را می گیرد وماجرا ها مثل یک فیلم با ذکر جزییات برایش نمایش داده می شود .در واقع تاریخ در قالب داستان آنهم کاملا واقعی بدون هیچ اغراقی برایش توضیح داده شده. شخصیت پردازی خوب وفضاسازی ها ی عالی به دلیل اینکه نویسنده خودش همهی آنها رازندگی کرده کاملا روشن وبی تعصب وبدون قضاوت کردن مخاطب را با خودش همراه می کند.
گوزن بانو و اژی تخسه
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه طنزِ «قصههای قانون جنگل»، حاوی سه داستان است. داستان اول درباره یک اژدهای تخس به نام «اژیتُخسه» است که در جنگل شیرخان زندگی میکرد و در بدجنسی لنگه نداشت. روزی اژیتخسه دور از چشم بچههایش از غار بیرون آمد تا گشتی بزند و ببیند چه دستهگلی میتواند به آب بدهد. رفت تا رسید به «گوزنبانو». گوزنبانو داشت کهنه بچهاش را میشست تا روی شاخهای شوهرش پهن کند و بگذارد زیر آفتاب خشک بشود. اژی تخسه که بدجنسیاش گل کرده بود... .
قصههای غولی
معرفی کتاب
آقای غول به شکلی کاملاً اتفاقی از زندان بطری که سالها در آن بود، بیرون آمد. یک لحظه در بطری باز شد و آقای غول زود بیرون پرید. بعد لگد محکمی به بطری زد. بطری هم محکم به صخرهای خورد و تکهتکه شد. آقای غول نفس عمیق و بلندی کشید و گفت: «آخیش، راحت شدم». آقای غول پس از پشت سر گذاشتن کلی ماجرا، با خانم غول ازدواج میکند و صاحب هفت تا بچه غول قد و نیمقد میشود؛ اما... .