فرشته باران و دیو خشکی: افسانه آفرینش در ایران
معرفی کتاب
«قصهها و افسانههای ایران باستان، بخشی از فرهنگ و ادبیات پربار سرزمین ماست، قصهها و افسانههایی که آینه قهرمانیها و رویدادهای تاریخی و میراث شگرف ادبیات ایرانزمین است.» به فرمان اهریمن، دیو بدنهادِ خشکی، «اَپوش»، با همکاری بادِ گرم، جنگلها و دشتها را به آتش میکشد، رودها بخار میشوند و ماهیان دریا به تب و تاب میافتند. «هُرمُزد»، «تیشتَر» را به زمین میفرستد تا آتش را خاموش کند و گرما را از بین ببرد. سپس... .
داریوش و بردیا
معرفی کتاب
«کمبوجیه»، فرزند و جانشین «کوروش»، سرزمین مصر را تسخیر کرده و در آنجاست که خواب میبیند، برادرش، «بردیا»، بر تخت نشسته است. کمبوجیه از سردار محبوبش، «پرکاسب»، میخواهد که به «شوش» برود و بردیا را از میان بردارد و پرکاسب این کار را انجام میدهد. پیشکار کمبوجیه در پارس از این راز باخبر میشود و برادر خودش را که بسیار به بردیا شباهت دارد، به تخت مینشاند. کمبوجیه با شتاب به شوش بازمیگردد؛ اما... .
آرش دلاور کوهستان
معرفی کتاب
سپاه «ایران» و «توران»، گرفتار باران سیلآسایی هستند که روزهاست میبارد! «تیشتر»، فرشته باران، میخواهد جنگ پایان یابد و هر دو طرف به سرزمین خود بازگردند. «منوچهر» و «افراسیاب»، هر دو میدانند که سپاهیانشان بیش از این دوام نمیآورند. منوچهر تصمیم میگیرد پیکی نزد افراسیاب بفرستد و پیشنهاد صلح دهد و... . منوچهر میخواهد کمانداری ماهر انتخاب کند تا تیری از کمان رها کند و هرجا تیر فرود آید، مرز ایران و توران باشد؛ اما چهکسی میتواند این کار را انجام دهد؟
بستور
معرفی کتاب
«ارجاسب»، شاه توران، به «گشتاسب»، پادشاه ایران، پیام داده است که باید آیین اهورایی را کنار بگذارد و به آیین جادوگرانه او روی بیاورد و گشتاسب محال است که این کار را بکند. گشتاسب برادرش، «زریر»، را فرا میخواند تا آماده جنگ شوند. زریر اسبی را که به پسرش، «بستور»، قول داده است، همراه تیر و کمان و ... به همسرش میسپارد و نزد پادشاه میرود. در روز نبرد، اولین کسی که به میدان میرود، زریر، سپهسالار سپاه ایران، است. «بیدرفشِ» جادوگر که میداند در برابر او تاب ایستادن ندارد، خود را به پشت سرِ زریر میرساند و... .
کورش فرزند ماندانا
معرفی کتاب
«آژیدهاک»، پادشاه ماد، شبی خواب میبیند که درخت بزرگی در شکم دخترش، «ماندانا»، سبز شده و شاخ و برگش تمام سرزمین ماد را فراگرفته است. خوابگزاران میگویند دختر پادشاه فرزندی به دنیا میآورد که تخت شاهی را از او میگیرد و خود فرمانروای سرزمین ماد میشود. ماندانا، عروس «کمبوجیه»، فرمانروای سرزمین پارس و دستنشانده آژیدهاک است. هنگامیکه فرزند ماندانا به دنیا میآید، آژیدهاک به وزیرش، «هارپاک»، دستور میدهد نوزاد را از بین ببرد. هارپاک کودک را به چوپان کاخ میسپارد و... .
قصه زندگی من
معرفی کتاب
داستانهای این کتاب سی نمونه از قصههای مسابقه «قصه زندگی من»، در جشنواره بینالمللی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که با امانتداری به اصل قصهها بازنویسی شدهاند. این داستانها، روایت تلخ و شیرینی است از قصههای پیر و جوان، زن و مرد و دختر و پسر این سرزمین. «آبروی انار»، «آن روز صبح»، «پسر گمشده»، «ستاره دریایی»، و «مسافر کوچولو»، نام بعضی از این داستانهاست. داستان اول درباره پسر کوچکی است که هنگام چیدن انار در باغ پدرش، مچ یکی از کارگرها را موقع دزدیدن جعبهای انار میگیرد و... .
ماجراهای هیرادشهر: نجات شاهزاده
معرفی کتاب
در شهر زیبای «هیراد»، مردم در صلح و آرامش، کنار هم زندگی میکنند. سلطان این شهر عادل و مردمدوست است و اخلاق نیکویی دارد. ملکه بسیار مهربان و شاهزادهخانم بسیار زیباست. در آن سوی شهر، پشت کوه سیاه، دیو بدسرشتی زندگی میکند که از آرامش مردم شهر هیراد عصبانی است. دیو تصمیم میگیرد شادی و آرامش را از آنها بگیرد. روزی مردم شهر باخبر میشوند که شاهزادهخانم زیبا ناپدید شده است. هرکس نظری دارد و پیشنهادی میدهد تا اینکه همایون دانشمند و معلمِ پیر، سر میرسد. او اتاق شاهزاده را بررسی کرده و یک سرِنخ پیدا میکند!
فرودگاه بیشعورها
معرفی کتاب
بابا «یاتاقان» همیشه با شستن پردهها مخالف است؛ چون وقتی از حمام بیرون میآید، نمیداند پاهایش را با چی خشک کند! مامان «مارمالاد» همه پردههای خانه را توی ماشین لباسشویی میریزد و آن را روشن میکند؛ چون فردا مهمان داریم. ماشین لباسشویی مثل یک قهرمان وزنهبرداری که تازگی معتاد شده است، میلرزد، تکان شدیدی میخورد، دو وجب به جلو میپرد و با زوزهای بلند خاموش میشود! انگار کسی به تنظیمات ماشین لباسشویی دست زده است. حالا باید دفتر راهنما را پیدا کنیم؛ اما دفتر پانزده سال است که گم شده است!
خرتوپرتهای قصر گمشده
معرفی کتاب
۳۱ داستان این کتاب پر از هیجان هستند و برای روز نوشته شدهاند، نه برای شب و خوابیدن. موضوع تمام داستانها درباره قصری ساکت و تاریک است که همه فراموشش کردهاند. قصهها درباره ساکنین این قصر گمشده است. خفاشهایی که در کمد یکی از اتاقها زندگی میکنند، عروسک کوچکی به نام «لیلی»، بخاری نفتی قدیمی، وسایل آشپزخانه، جزیره سوزنی که یک بالشتک نرم و قلمبه است و... . شایان ذکر است که هر داستان برای هر روز از یک ماه نوشته شده است.
سرزمین خوراکیهای خوشمزه
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده ۳۱ داستان است که برای روز و بیداری نوشته شدهاند. همه داستانها درباره شهر کوچکی به نام «پای سیب» است، شهری با خانههای سفید و کوتاه، با شیروانیهای پرتقالی و گردویی و آلبالویی. در این شهر نقُلی، مادر «فیرینی»، سالهاست که شیرینی میپزد؛ اما او تنهاست و به غیر از مشتریهایش هیچکس را ندارد تا اینکه... . شهردار این شهر یک پیراشکی کرمدار چاق و چله است! کلانترش یک کلم! و هواشناسش آقای ژله!