با یک فرصت چه کار میتوانم بکنم؟
معرفی کتاب
این داستان درباره کودکی است که نمیداند با فرصتی که برایش پیش میآید، چه کند. فرصت دور و بر کودک میچرخد و دوست دارد کودک او را بگیرد؛ اما کودک میترسد و خود را عقب میکشد. فرصت پر میزند و میرود. بعد از روزها فرصت دیگری به سراغ کودک میآید. کودک تلاش میکند آن را بگیرد؛ اما زمین میخورد و بقیه به او میخندند. کودک حسابی خجالت میکشد و دیگر به فرصتها توجه نمیکند. کمکم دیگر هیچ فرصتی به سراغش نمیآید تا اینکه... .
احمد، احمد
معرفی کتاب
اولین نشانههای فراموشی در پدربزرگِ «فریدون» روزی شروع شد که رفت تا حقوق ماهیانهاش را از بانک بگیرد و تا عصر نیامد. همه نگران شدند، به خصوص مادربزرگ. آنهاهمهجا را گشتند و به تمام شمارههای دفتر تلفن زنگ زدند؛ ولی خبری از پدربزرگ نبود تا اینکه او را گوشهای از پارک، روی یکی از نیمکتها پیدا کردند. بعد از آن پدربزرگ دیگر مثل قبل نبود؛ حتی حرفهای چند لحظه پیش خودش را هم فراموش میکرد و... . پدربزرگ، فریدون را «احمد» صدا میکرد؛ اما هیچکس نمیدانست احمد کیست و چرا او را با این اسم صدا میزند.
این خانه پر از نام محمد است
معرفی کتاب
این کتاب، شامل سه داستان درباره حضرت محمد (ص) است. داستان اول، ماجرای دختری به نام «هُدی» را بیان میکند که با پدر و مادر و سه خواهرش در خانهای زندگی میکنند که پدربزرگ و مادربزرگ هم در طبقه پایین همان ساختمان سکونت دارند. هدی بزرگترین دختر خانواده، از اینکه مادرش برای بار چهارم باردار است به امید اینکه بتواند پسری به دنیا بیاورد، رنج میبرد؛ چون میداند طبق گفته دکتر، این حاملگی برای مادرش خطرناک است. هدی ناراحتیاش را هشت ماه در دل میپروراند و سرانجام پیش پدربزرگ سفره دلش را باز میکند و... . دو داستان بعدی «کوکو» و «ماجرای سوسمار» نام دارند.
هنرمند یک دقیقهای: با شش گام ساده تقریباً هر چیزی را نقاشی کنید
معرفی کتاب
کودکان تصویرهای کارتونی و بامزه را دوست دارند و به راحتی میتوانند نقاشی کردن آنها را یاد بگیرند. این کتاب سعی دارد به خوانندگان علاقهمند خود بیامورد که چطور چیزهای خندهدار و عجیب را در چندگام ساده نقاشی کنند. خود نویسنده مدعی است که خواننده میتواند هر کدام از این تصاویر را در یک دقیقه ترسیم کند. در هر صفحه فضایی مخصوص برای خواننده کتاب در نظر گرفته شده است تا هنر خود را بیازماید و نقش داده شده را به تصویر بکشد.
توماس آلوا ادیسون (مخترع جوان)
معرفی کتاب
«توماس آلوا ادیسون» از همان کودکی میخواست از هرچیزی سردربیاورد. او در هفتسالگی به مدرسه رفت. معلمش بسیار سختگیر بود و به دانشآموزان اجازه سؤال کردن و حتی تکان خورن هم نمیداد و توماس که به آزاد و رها بودن عادت داشت، از مدرسه فرار کرد... اما در سالهای بعد، او صدها وسیله اختراع کرد که زندگی مردم دنیا را تغییر داد؛ اختراعاتی مانند لامپ برق و گرامافون.
ازدواج اجباری با ملکه سنسنا
معرفی کتاب
روزهای آخر سال است و «سیاوش» میخواهد در خانه تکانی به مادرش کمک کند؛ اما اتفاقی رخ میدهد و سیاوش وارد سرزمینی عجیب میشود.فرمانروای این سرزمین، ملکه «سنسنا» تصمیم دارد با سیاوش ازدواج کند. سیاوش دلش میخواهد با پدر و مادر و خواهرش، «شعله» زندگی کند؛ هرچند که دلِ خوشی از او ندارد! سیاوش برای بازگشت به دنیای خودش و زندگی در آن باید مراحل سختی را پشت سر بگذارد، مراحلی که به نظر میآید عبور از آنها غیرممکن است.
به سپیدی برف به سرخی انار
معرفی کتاب
دانه برف از آسمان به زمین میآید. او دوست ندارد روی تابلوها و چراغها بنشیند. آنجا درختی وجود ندارد تا شاخهاش را به پرندهها هدیه دهد و همهچیز کثیف است! ماشینها دوستان خوبی نیستند، آنها روی صورت او شن میپاشند و... . دانه برف آرام کنار درخت تنومندی روی زمین مینشیند. صبح روز بعد، دخترکی از راه میرسد و با دانه برف، آدمبرفی درست میکند. دخترک به جای چشم برای آدمبرفی، دو تیله میگذارد، به جای دهان، چند عناب قرمز، به جای بینی، یک هویج نارنجی و انار سرخ کوچکی به جای قلب. آدمبرفی... .
من زمین هستم: یک سیاره چند میلیارد ساله
معرفی کتاب
این کتاب کره زمین را معرفی میکند و توضیحات کاملی درباره آن ارائه میدهد. این توضیحات از زبان زمین روایت میشود. زمین خود را با نامهای مختلفی معرفی میکند، مثل «تیله آبی» و «دنیا».او چهار میلیارد و ۵۴۰ میلیون سال عمر دارد و به همراه هفت خواهر و برادرش در منظومه شمسی زندگی میکند و از همه بیشتر به «زهره» و «مریخ» نزدیک است. یک روز کامل طول میکشد تا سیاره زمین یک دور کامل دور خودش بزند و یک سال طول میکشد تایک بار به دور خورشید بچرخد.
نویسنده و تصویرگر: موش و قورباغه
معرفی کتاب
یک روز صبح زود، موش با شوق و ذوق از خواب بیدار میشود تا داستانی متفاوت بنویسد. موش داستانش را اینگونه شروع میکند: «روزی روزگاری در خانهای کوچک و آرام، موشی صبح زود از خواب بیدار میشود و میز را آماده میکند برای... » قورباغه، دوست موش، میخواهد به او در نوشتن داستانش کمک کند، برای همین مُدام وسط کار موش میپرد و پرتوپلا میگوید. موش تلاش میکند به قورباغه بفهماند که نباید در کار او دخالت کند؛ اما... .
جمشیدشاه: افسانه آفرینش در ایران
معرفی کتاب
درحالیکه «جمشید»، چوپان جوان، گله را به سوی کوه میراند، آذرخشی آسمان را روشن میکند، صدایی در صخرهها میپیچد و «هُرمُزد» با او سخن میگوید و نگهبانی جهان را به جمشید میسپارد. او این فرمان را میپذیرد و هُرمُزد، انگشتری زرین و تازیانهای زرنشان را به او میدهد تا نشان پادشاهیاش باشد... . در سرزمین جمشید هیچ نشانی از غم و بیماری و مرگ نیست تا اینکه... .