قاسم جان
معرفی کتاب
این کتاب قصهای کوتاه از کودکی شهید بزرگوار «حاج قاسم سلیمانی» و کوچ او از بخش رابر به شهر کرمان در دوران نوجوانی است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «قاسمِ جهان را باید از همان دوران کودکی شناخت. او همه وجودش در پاکی غرق بود و زندگانی او در یاری به انسانها به پایان رسید. او اولین شهیدی بود که با شهادت چشم به جهان گشود...»
روایتی که جامانده بود
معرفی کتاب
این کتاب درباره زندگی شهید عباس یوسفی است که از زبان همرزم و دوستش روایت شده است. شهید یوسفی در شهر نیشابور متولد شد و در همان کودکی همراه خانواده به شمال کشور نقل مکان کردند. او در سنین نوجوانی مثل بسیاری از همسن و سالهایش اعلامیه و نوار سخنرانیهای امام خمینی(ره) را پخش میکرد. در این میان اتفاقات بسیاری میافتد که شهید یوسفی را ناچار به نقل مکانی مجدد و عزیمت به نیشابور میکند. پس از انقلاب و آغاز دفاعمقدس، شهید یوسفی راهی جبههها میشود و آنقدر جایگاهش بالا میرود که پس از به شهادت رساندن او، رادیو بعث این خبر را اعلام کرد. کتاب حاضر سعی دارد این شهید والامقام را به مخاطبان معرفی کند و رشادت و جسارتهای او در مقابل منافقان را شرح دهد.
حاجقاسم و جاسوس
معرفی کتاب
مهدی دچار آسیب میشود. دانشآموزی در مدرسه -حین بازی فوتبال- او را هل داده است. مسئولین مدرسه به اتفاق خانواده مهدی جلسهای میگذارند تا تکلیف دانشآموز خطاکار را روشن کنند. پدربزرگ مهدی که از جانبازان دفاع مقدس است، وقتی متوجه ماجرا میشود، مهدی را با یکی از خاطرات تکاندهنده حاج قاسم مواجه میکند... این کتاب کودکان را با شخصیت حاج قاسم سلیمانی و همچنین روحیه جوانمردی آشنا می کند.
رفیق شیش فرمانده؛ قصههایی از زندگی شهید هاشم ساجدی
معرفی کتاب
این داستان کودکانه زندگی شهید هاشم ساجدی را بازگو میکند. ماجرا از زمان تولد ایشان آغاز میشود.شهید ساجدی پدر نداشت و خود مجبور به تأمین هزینه تحصیلش بود. پس از انقلاب عضو جهادسازندگی شد. هنگامی که در سال 1363 به مناطق جنگی رفته بود، به شهادت رسید. این داستان کودکان را با رشادتهای این شهید والامقام آشنا میکند.
جامانده در سهیل: روایت زندگی فاطمه خدری همسر شهید محمدجعفر سعیدی
معرفی کتاب
این داستان درباره زندگی همسر شهید، فاطمه خدری است که پیش از پیروزی انقلاب با محمدجعفر سعیدی ازدواج کرد. پس از انقلاب اسلامی و آغاز دفاع مقدس، شهید سعیدی راهی جبهه شد و خانم خدری با فرزندان کوچکش تنها ماند. او سالهای زیادی را به تنهایی و با سختیهای فراوان به بزرگکردن کودکانش مشغول شد و حدود ده سال چشم انتظار بازگشت پیکر همسرش از «جزیره سهیل» ماند. این کتاب شرح رنجها و دلتنگیهای این بانوی مهربان و فداکار است که خود به تنهایی مشکلات زندگی را به دوش کشیده است و یکی از بانوان قهرمان این سرزمین است.
تبعیدیها: روایتی از روزهای اسارت حاجمحسن (نیکبخت) کرمی
معرفی کتاب
این کتاب روزهای اسارت حاج محسن کرمی که در شهر شلمچه اسیر عراقیها شد را روایت میکند. در ابتدای کتاب مقدمهای نیز به قلم حاج کرمی منتشر شده است.
این آزاده بزرگوار سختیهای اسارت همچون کمبود غذا و آب، نبود درمان و دارو و... را توصیف کرده است. در انتهای کتاب نیز، تصاویری در موضوع این کتاب ضمیمه شده است.
این آزاده بزرگوار سختیهای اسارت همچون کمبود غذا و آب، نبود درمان و دارو و... را توصیف کرده است. در انتهای کتاب نیز، تصاویری در موضوع این کتاب ضمیمه شده است.
قصه ننهعلی: روایت زندگی خانم زهرا همایونی، مادر شهیدان امیر و علی شاهآبادی
معرفی کتاب
این داستان درباره خانم زهرا همایونی، مادر شهیدان امیر و علی شاهآبادی است. قصه از زبان خانم همایونی بازگو شده است و از جایی شروع میشود که قرار است خانواده زهرا خانم، ایشان را بدون توجه به خواسته و مخالفتهایش، به عقد مردی به نام رجب دربیاورند. آقا رجب مردی خشن و زندگی همسرش از ابتدا تا پایان، با آقا رجب دچار مشکلات زیادی بود. در این میان تولد شهیدان امیر و علی، شهادت آن دو، حوادثی که پس از شهادت برای ایشان رخ میدهد و... روایت شده است.
سلیمانی عزیز 2: گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاجقاسم سلیمانی
معرفی کتاب
این کتاب درباره زندگی حاج قاسم سلیمانی و مکتب ایشان است. فصل نخست کتاب از کودکی، فعالیتهای انقلابی، ورودشان به سپاه پاسداران ایشان میگوید. در ادامه روایتها و خاطرات بازگو شده در کتاب نیز با فضای جنگ و عملیاتهای برون مرزی و... مرتبط میشوند. نویسنده در تلاش است تا هم از خصوصیات روحی و اخلاقی شهید سلیمانی بگوید و هم نبوغ نظامی و تعهد ایشان به ولایت را با ذکر مثالها و خاطراتی روایت کند. در انتهای کتاب نیز عکسهای از شهید بزرکوار منتشر شدهاند.
مردی که زبان کبوترها را میدانست
معرفی کتاب
این داستان کودکانه از زبان دخترکی به نام زینب روایت میشود که در شهر آمرلی عراق زندگی میکرد و شاهد فجایعی همچون آزار و اذیت مردم، نبود آب و غذا، وحشت و... بود که شهید حاج قاسم سلیمانی با رشادت و شجاعت خود و فداکاریها و دلیریهای یاورانشان توانست مردم بیگناه شهر آمرلی را از حمله داعش نجات دهد و محاصره سه ماهه شهر را بشکند.