دار ودسته خرگوشهای جهنمی
معرفی کتاب
در این کتاب کودکان با خرگوشی آشنا می شوند به نام "فلوف" . او برای اینکه کارنامه اش را به پدر و مادرش نشان ندهد در خیال خودش نامه ای می نویسد و به والدین اش می گوید که به خرگوشهای جهنمی پیوسته است، خرگوشهایی که انواع کارهای زشت را انجام می دهند، همچون تا نوک دماغ توی تاپاله رفتن، خود را رنگ کردن، سوراخ کردن گوش و .... سرانجام فلوف در پایان بیان می کند که همه اینها خیال بوده است و او هم اکنون در خانه مادر بزرگش است.
برادر نمیخواهم!
معرفی کتاب
"تانیا" دختری مهربان اما جیغجیغو است و به زودی قرار است صاحب برادر شود. او از این موضوع خیلی خوشحال است تا زمانی که "تام" به خانه میآید. تام فقط شیر میخورد و گریه میکند. تانیا حوصلهاش سر رفته از بس برادرش هیچ کار نمیکند اما باز هم توجه همه به اوست. تام کمکم بزرگ میشود و تانیا میفهمد که او را چطور بخنداند؛ کاری که فقط خودش بلد است.
من از دکمه میترسم
معرفی کتاب
دخترک از دکمه میترسد؛ چون همهجا او را دنبال میکند؛ وقتی مشق مینویسد، وقتی بازی میکند، حتی وقتی خواب است، دکمه را میبیند که از بالای کمد روی تختش میافتد! دخترک میداند چرا همهجا دکمه را میبیند؛ چون او از دکمه جامدادی دوستش که خیلی شبیه آبنبات است، خوشش میآید و آن را میکَند و بعد دکمه را گم میکند! دخترک تصمیم میگیرد همهچیز را به دوستش بگوید؛ اما چگونه میتواند این کار را انجام دهد؟
تولد برفی
معرفی کتاب
تولد هشت سالگی دختر ی کوچولو و مهربان است. او برای خودش جشن تولد میگیرد و کلی مهمان دعوت میکند؛ اما آن روز برف شدیدی میآید و هیچکدام از مهمانها نمیتوانند به تولد بیایند. دختر کوچولو غمگین است تا اینکه مادربزرگ و پدربزرگش به خانه آنها میآیند. او بسیار خوشحال است که روز تولدش، در کنار خانوادهاش است.
پاستیلهای کرمی
معرفی کتاب
دخترکوچولو با دوستش مشغول بازی هستند. مادر، دوست دخترکوچولو را صدا میکند و دو پیاله پاستیل کرمیشکل به او میدهد. دوست دخترک، تندتند پاستیلهایش را میخورد؛ اما دخترک دلش نمیآید آنها را بخورد. وقتی بازی تمام میشود، دخترک پاستیلها را کنار خودش میخواباند و رویشان را با پتو میپوشاند. صبح روز بعد، وقتی دخترک بیدار میشود، با صحنه بسیار عجیبی روبهرو میشود.
هیولا سهکله و دو کلاه؛ کتابی از هنریتا
معرفی کتاب
قهرمان داستان دختر کوچولویی است که از مادرش یک جعبه مداد رنگی، هدیه گرفته است. دخترک شروع به نقاشی میکند و داستانی تصویری خلق میکند که خودش هم نمیتواند آخر آن را حدس بزند!!! در داستان او هیولایی با سه سر و دو کلاه از کمد لباسها بیرون میآید که دنبال کلاهی برای سرِ سوم میگردد. آیا هیولا موفق میشود یک کلاه دیگر پیدا کند؟ در پایان کتاب درباره اینکه چطور اینگونه کتابها برای کودکان خوانده شود، توضیحاتی آورده شده است.
اطلسی و نرگسی
معرفی کتاب
کتاب شامل سه داستان کوتاه به نام های"تفنگ کاغذی"، "اطلسی و نرگسی" و " موج کوچک" است. در داستان تفنگ کاعذی کودکی با کاغذی که دارد تفنگی می سازد و با آن به حالت بازی پدر، مادر و خواهرش را می کشد. وقتی بالای سر آنها می رود هیچ کدام بیدار نمی شوند که او را ببوسند و یا با او حرف بزنند. کودک ناراحت می شود. کاغذ را باز کرده و روی آن گل خوشبویی می کشد و به وسیله گل خانواده اش را زنده می کند.
درختها
معرفی کتاب
درختها انواع و حالتهایی دارند که شاید ما انسانها چندان توجهی به آنها نداریم. در کتاب «درختها» به زبانی کاملاً ادبی و داستانگونه، به دور از زبان خشک علمی، حالتها و تغییرات درختها در فصلهای مختلف سال بیان شدهاند. هنگام باد و بوران و در هنگام وزش باد صبحگاهی درختان چه رفتاری دارند؟ رفتار انسانها با درختان چگونه است و چقدر زبان هم را میفهمند؟ انسانها چه استفادههایی از درخت میکنند؟ کتاب حاضر با کلمات و جملات بسیار مختصر و البته تصویرهای گویا و خیالانگیز به این موضوع میپردازد.