وقتی ناامید میشوم
معرفی کتاب
یکی از ویژگیهای اغلب کودکان ناامید و کلافهشدن پس از شکستخوردن است. این کتاب با روایتکردن اتفاقاتی که در طول یک روز برای کودکی به نام جاش رخ میدهد و او را کلافه میکند، در تلاش است تا به کودکان بگوید:«ممکن است که گاهی عصبانی و ناامید شوید، اما با تلاش و پشتکار میتوانید برنده شوید. گریه و فریادزدن راه خوبی برای ابراز احساسات منفی نیست.» جاش در این قصه با کمکگرفتن از راهنماییهای دیگران متوجه شد راه پیروزشدن، از ناامیدشدن نمیگذرد و باید به تلاشکردن ادامه بدهد.
آدمبرفی و سبزک
معرفی کتاب
آدم برفی در حال بازی و شادی با دیگران است که چشمش به جوانه کوچک گیاهی در میان برفها میافتد. دلش به حال گیاه میسوزد و برای او دیواری از برف درست میکند تا آسیب نبیند و از قطراب آب دستش به آن آب میدهد و مراقبتش میکند. تا اینکه بعد از مدتی جوانه بزرگ و بزرگتر میشود و تبدیل به نهال میگردد...
غلام دریا ندیده
معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، از مجموعة شش جلدی «قصههای تصویری از گلستان» است. در این داستان میخوانیم: پادشاهی به همراه غلامش از راه دریا، برای شرکت در عروسی پسر پادشاه کشور مغرب، سفر میکنند. غلام دریا ندیده خوشحال میشود که به سفر میرود. اما پس از ورود به کشتی شروع به گریه میکند. همه از صدای گریة او به تنگ میآیند، پیرمردی چارهای میاندیشید، میگوید غلام را در دریا بیندازیم...
اوابال قلنبه و نینیمو
معرفی کتاب
این کتاب، رمانی کودکانه و فانتزی است که به فرآیند حل مسئله، برنامهریزی، اهمیت خاطرهنویسی و تقویت تخیل کودکان توجه دارد. این مجموعه خواندنی برای تقویت روخوانی و روانخوانی دانشآموزان کلاس اول و دوم نیز تأثیرگذار است. «اِوا» خیلی هیجانزده است، چون قرار است از برادر کوچکش نگهداری کند. اِوا و دوستانش برای او آبنبات حشره، نمایش عروسکی، و آوازی برای وقت خوابش آماده کردهاند. آنها برای همهچیز آمادهاند. اما خیلی زود اِوا میفهمد که مراقبت از یک بچه جغد کوچولو کار خیلی سختی است؛ آیا او می تواند برادرش نی نی مو را قبل از این که مامان و بابایش به لانه برگردند، بخواباند؟
مسافر دریا
معرفی کتاب
سوفیا عروسک خرسیاش را خیلی دوست داشت. عروسکی که اول برای پدربزرگش بود، بعد برای مادرش و حالا برای او بود. آنها با هم همه جا میرفتند. یک روز قرار شد همراه بابا و عروسک خرسی به ساحل بروند. آنها باهم خیلی بازی کردند و خیلی هم خوش گذراندند. اما ناگهان طوفان از را رسید؛ با عجله همه چیز را جمع کردند و برگشتند به خانه. آنها آنقدر عجله داشتند که متوجه باز بودن در کیف سوفیا نشدند و خرسی پرت شد بیرون.... سوفیا و پدرش همه جا را گشتند و از همه پرس و جو کردند؛ تا اینکه سالها بعد...
بابایی و اولین روز مدرسه
معرفی کتاب
بسیاری از کودکان روزی که میخواهند به مدرسه بروند مضطرب و برای والدینشان دلتنگ میشوند. این داستان تلاش کرده است تا شرایط روز اول مدرسه و احساساتی را که در آن روز به سراغ کودک میآیند، توصیف کند. ممکن است کودکان تصور کنند زمانی که به مدرسه میروند پدر و مادرشان برای آنها دلتنگ نمیشوند، اما در این کتاب احساسات پدر اولیور که برای فرزندش نگران و مضطرب است توضیح داده شده است...
بازی با لباسها
معرفی کتاب
در این داستان خرگوش کوچولو و دوستش مشغول بازیکردن با لباسهای مثلاً سلطنتی و تاج بودند. آنها فقط تاج داشتند و چون هر دو آن را میخواستند دعوایشان شد. در دعوا تاج شکست. در این موقع یکی دیگر از دوستان خرگوش کوچولو به کمک آنها آمد و تاج شکسته را به دو تاج کوچک تبدیل کرد. حالا هم خرگوش کوچولو هم دوستش تاجی که میخواستند را داشتند و توانستند به بازی ادامه بدهند.
عروسکم گمشده
معرفی کتاب
بسیاری از کودکان و حتی بزرگترها خیلی اوقات فراموش میکنند وسیلهشان را کجا گذاشتهاند و آنها را گم میکنند. در این داستان، خرکوش کوچولو، بینگ، با دوستانش به پارک رفته و عروسکش را گم کرده است. او برای اینکه یادش بیاید عروسکش را کجا گذاشته است به تمام لحظاتی که عروسک را روی نیمکت گذاشت و بعد از آن دیگر او را ندید خوب فکر میکند. سرانجام عروسک خرگوش کوچولو پیدا میشود.
این داستان قصد دارد به کودکان کمک کند تا راحتتر وسایل گمشده را بیابند.
این داستان قصد دارد به کودکان کمک کند تا راحتتر وسایل گمشده را بیابند.