بهرام و گردنبند
معرفی کتاب
این داستان از کتاب کلیله و دمنه بازنویسی شده است و حکایت مرد جوانی به نام «بهرام» است که مرد شکارچی و حیواناتی را که با هم در یک گودال افتادهاند، نجات میدهد. حیوانات برای تشکر از بهرام به او گردنبندی زیبا و بسیار گرانقیمت میدهند. بعد از مدتی، بهرام مجبور میشود گردنبند را بفروشد و نزد طلافروش میرود. طلافروش کسی نیست جز مرد شکارچی که شغلش را عوض کرده است و... .
کلاغ و مار
معرفی کتاب
در این داستان که از کتاب کلیله و دمنه بازنویسی شده است، مار بزرگی در سوراخ درختی که کلاغ بر شاخه آن لانه دارد، جا خوش کرده است. مار جوجه کلاغ را میدزدد و کلاغ میتواند با شجاعت جوجهاش را پس بگیرد؛ اما باید فکری بکند. او پس از مشورت با شغال، نقشهای میکشد و آن را اجرا میکند. کلاغ انگشتر زن باغبان را برمیدارد و در سوراخی که مار در آن لانه دارد، میاندازد و... .
گرسنه
معرفی کتاب
اردک کوچولو به شدت گرسنه است. او عاشق غذاهای خوشمزه است و دوست دارد تمام غذایش را به تنهایی بخورد؛ اما ناگهان متوجه میشود که مورچههای فسقلی از سر و صورتش بالا میروند. مورچهها از او میخواهند که غذایش را با آنها قسمت کند؛ ولی اردک تمایلی به این کار ندارد و... . تبیین بخشش از اهداف این داستان است. ضمن آنکه تصاویر کتاب نشاندهنده شخصیتهای اصلی داستان است که کودکان باید آنها را شناسایی کنند.
قایق کاغذی
معرفی کتاب
قهرمان داستان روزنامهای میخرد و با آن قایق کاغذی میسازد و نامش را «ریرا» میگذارد. او در خیال خود آنچنان با قایق دوست میشود که حتی میتواند کشتی تایتانیک را نیز در مسابقهای شکست دهد و... . در این داستان ارتباط میان قایق و راوی نشاندهنده عشق واقعی و دوستی پایدار میان انسانهاست. تصاویر داستان نیز مراحل رسیدن به اهداف داستان را به خواننده نشان میدهد که شامل داشتن جدیت، امید، انتقال انرژی و... است.
نانت و باگت
معرفی کتاب
«نانت» میخواهد برای اولینبار به تنهایی به فروشگاه خانم «جولیت» برود و نان باگت بخرد؛ ولی آیا او آمادگی انجام این کار را دارد؟ نانت بوی باگت را خیلی دوست دارد و در برابر آن نمیتواند مقاومت کند و... . مادر در خانه منتظر نانت است؛ اما... . لازم به ذکر است که تصاویر کتاب با مقوا و کاغذ درست شده و سپس از آنها عکس دیجیتال گرفته شده است.
آواز زیر باران
معرفی کتاب
این داستان کوتاه درباره صلح و دوستی است. چند پرنده که نمادی از انسانهای گوناگون هستند، در قفسی زندانی هستند. آنها سر هر چیزی با هم اختلاف دارند و با هم دشمنی میکنند. آنها در کنار هم، ولی از هم دورند تا اینکه ابری قفس را دربرمیگیرد و پرندهها با هم و یک صدا، یک آواز را میخوانند. آنها با یک صدا شدن و اتحاد از قفس آزاد میشوند و ترانه صلح را برای همه میخوانند.
آدمبرفی و پرچم
معرفی کتاب
این داستان از مجموعه داستانهای «قصههای آدمبرفی» است که برای کودکان سه تا هفت سال نوشته شده است. در این قسمت، آدمبرفی کوهنوردهایی را میبیند که به سمت قله کوه میروند. او نگران است که مبادا گرگهای گرسنه به کوهنوردها حمله کنند، برای همین به دنبال آنها میرود. در راه یکی از کوهنوردها سقوط میکند و آدمبرفی به او کمک میکند و وقتی بقیه کوهنوردها از پا درمیآیند، او پرچم آنها در قله نصب میکند و... .
آدمبرفی و روباه
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «قصههای آدمبرفی» است که برای کودکان سه تا هفت سال نوشته شده است. در این داستان آدمبرفی روباهی را میبیند که زخمی شده است. آدمبرفی روباه را به غاری میبرد و زخمش را میبندد؛ ولی از خستگی خوابش میبرد. روباه که حالش بهتر شده است، از آنجا میرود و یک یادگاری برای آدمبرفی میگذارد.
آدمبرفی و آدمآهنی
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «قصههای آدم برفی» است که در هر یک از آنها، آدم برفی ماجرای تازهای را پشت سر میگذارد. در این داستان، آدم برفی یک آدم فضایی را میبیند که در حال عکس گرفتن از اوست. آدم برفی که به شدت ترسیده است، پا به فرار میگذارد؛ اما وقتی آدم فضایی در دریاچه یخی میافتد، متوجه میشود که او فقط یک دختر کوچولو است. آدم برفی به دخترک کمک میکند و او را تا سفینه فضاییاش میرساند.
آدمبرفی و بچهها
معرفی کتاب
این داستان یکی از داستانهای مجموعه کتابهای «قصههای آدم برفی» است که در آن آدم برفی باز هم یک ماجرای دیگر را پشت سر میگذارد و به دیگران کمک میکند. کوه در حال ریزش است و بچههای روستا در حال رفتن به مدرسه هستند. آدم برفی میان کوه و بچهها میایستد و آنها را نجات میدهد. بچهها با دیدن آدم برفی مدرسه را فراموش میکنند و سرگرم بازی میشوند که... .